میراث مکتوب- آنچه در ادامه میخوانید گزیدهای از سخنرانی دکتر احمد پاکتچی در شامگاه فرهنگی است که از سوی سازمان فرهنگی ملل متحد (یونسکو) با همکاری مؤسسه فرهنگی خردسرای فردوسی برگزار شد.
سلام و خیر مقدم عرض میکنم خدمت همه عزیزانی که در این شامگاه افتخار دادند و در خدمتشان هستیم؛ سفیران محترم کشورهای افغانستان، تاجیکستان و همه گرامیان، دانشپژوهان و علاقمندان به فرهنگ و ادب فارسی، فارسیزبانان و دوستداران زبان فارسی…
به عنوان مقدمه قبل از هر چیزی توأم با خیر مقدم، مایل بودم این نکته را خدمت برادران عزیزم سفیران محترم افغانستان، تاجیکستان، هندوستان، ازبکستان و پاکستان عرض کنم که ما بدنبال این هستیم که انشاءالله به زودی روز جهانی زبان فارسی را در یونسکو ثبت کنیم. امیدواریم که با یاری خداوند بزرگ این راه بهخوبی جلو برود و زبان فارسی بتواند جایگاه والاتری را در فضای یونسکو داشته باشد؛ بهنوعی این شامگاه فرهنگی مقدمهای برای همین فعالیت است.
سخن گفتن درباره کتابی مانند شاهنامه، -چیزی مربوط به حدود ۱۰۰۰ سال پیش- در یک سازمان بینالمللی مانند یونسکو، ممکن است چنین تصوری را در ذهن همگان ایجاد کند که ما بدنبال بازگو کردن خاطرات تاریخی، به یادآوردن میراث فرهنگی، به یادآوردن اسطورههای باستانی و آثار کهن، درباره ایران و توران هستیم؛ بیشک جایگاه والای شاهنامه بعنوان یک متن درسی در نه تنها فرهنگ فارسیزبانان بلکه در کل جهان جایگاهی یگانه است. اما در شامگاه امروز قصد داریم از یک زاویه دیگری به موضوع شاهنامه نگاه کنیم. در واقع امروز در یونسکو به دنبال آن هستیم که به این سؤال پاسخ دهیم که «شاهنامه برای جهان امروز چه سخنی دارد؟».
برخی برآنند که هرکس با کتاب شاهنامه انسی داشته باشد در مییابد که این کتاب مدام با جنگ سر و کار دارد؛ اما بهواقع آیا شاهنامه کتاب جنگ است یا صلح؟
بنظر من شاهنامه صد درصد کتاب صلح و خِرَد است. شاهنامه تأکید بسیاری بر روی خِرَد دارد و حتی مقدمه شاهنامه هم با یادی از خرد آغاز شده است.
حتی فردوسی وقتی از جنگ هم سخن میگوید آن را با «خرد» میسنجد. یا در مواجهه با شخصیت رستم میخوانیم:
شگفتی به گیتی ز رستم بس است/ کزو داستان بر دل هرکس است
سر مایه و مردی و جنگ ازوست/ خردمندی و دانش و سنگ ازوست
همه میدانند که رستم بسیار پهلون برجستهای است، اما در عین حال «خردمندی و دانش و سنگ ازوست». فردوسی میگوید رستم اهل سنجش، خردمند، بینادل و مرد سنگ بوده است. باید یه این نکته توجه داشت حکیم توس حتی وقتی در مورد رستم هم صحبت میکند، میگوید او تنها زور بازو و کار با سلاح را بلد نیست، بلکه «خرد» هم دارد.
فردوسی میگوید: «نگه کن به جایی که دانش بُوَد/ ز داننده کشور به رامِش بُوَد» یعنی باید به این نکته توجه کنیم که هر کشوری باید پایه «دانش» مدیریت شود!
فردوسی در رزم کاووسشاه با گادشاه هاماوران می گوید:
«گُزین کرد شاه از میان گروه/ یکی مرد بیدارِ دانش پژوه
گرانمایه و گرد و مغزش گران/ بفرمود تا شد به هاماوران»
یعنی شاه از میان مردم یک دانشمند را برای انجام مأموریتی انتخاب کرده است.
در شاهنامه مردمان اهل دانش نظیر رد و موبَد و… را از هرکجای جهان برای گفت و گو به کشور دعوت میکردند. شاهنامه به ما میگوید با داشتن چنین شرایطی است که جامعه میتواند به رشد و توسعه دست یابد. همانی که امروز از آن با عنوان «دیپلماسی علمی و فرهنگی» یاد میکنیم.
در یونسکو مبحثی با عنوان «دیپلماسی علمی باز» وجود دارد. این مبحث میگوید علم باید در اختیار همه باشد و باید دسترسی آزاد به دانش و اطلاعات برای همه فراهم باشد، در شاهنامه هم میخوانیم: «به دانندگان شاه بیدار گفت/ به دانش گشاده کنید از نهفت»
همچنین در خصوص داستان بوذرجمهر میخوانیم:
هر آنکس که دارد به دل دانشی/ بگوید مرا زو بود رامشی
نگه کرد کسری به داننده گفت/ که دانش چرا باید اندر نهفت؟
یعنی هیچکس دانشی را نباید برای خود نگه دارد!
در آخر اگر بخواهیم به این پرسش جواب بدهیم که شاهنامه امروز چه سخنی دارد؟ باید بگوییم بسیاری از موضوعات پرآشوب و ناآرامکننده امروز، ریشهشان در پنهان کردن دانش، جهل، نادانی و… است و دانش و فرزانگی تنها راه رسیدن به آرامش کشورها و ملتها است.
منبع: کانال آموزشی دکتر پاکتچی در تلگرام