میراث مکتوب- «فکر تأسیس کتابخانه تاریخ درست شش سال پس از آن بود که نخستین گروه تاریخ را در مؤسسه باقر العلوم (ع) تأسیس کردم و سه سال بعد از آن بود که گروه تاریخ را در دفتر همکاری حوزه و دانشگاه در سال ۱۳۷۱ ش. سرپا کردیم. فکر میکنم توجیه کافی برای ایجاد یک کتابخانه تخصصی برای تاریخ وجود داشت. قبل از آن دست کم دو کتابخانه تخصصی در کتابهای سیاسی در قم وجود داشت که لابد در ذهن من تأثیر داشته است. در طول این سالها ضمن یادداشتهایی که از روزگارم برای دلم مینوشتم گاه و بیگاه از کتابخانه یاد کردهام. البته آنچه در ده سال اول نوشتهام تقریباً همه آن چیزی است که نوشتهام، اما درباره مسائل بعد از آن، مطالب را گزیده آوردهام.»
آنچه بازگو شد بخشی از سخنان رسول جعفریان در ابتدای کتاب «سال سی» است. وی خاطراتش را کوتاه با تاریخ نوشته و اطلاعات جالب توجهی را میتوان از این خاطرات به دست آورد. جعفریان در این روزنوشتها به حضور افشار، اقتداری و جهانداری اشاره میکند که به کتابخانه آمده بودند.
چهارشنبه ۱۹/۹/۱۳۷۶: امروز آقای ایرج افشار، احمد اقتداری و کیکاوس جهانداری به کتابخانه آمدند. صحبت راجع به کارها و کتابهای مختلف شد. پس از ناهار به سمت نایین رفتند. یک کتابخانه هزار جلدی خریدیم که بیش از ششصد کتاب آن تاریخی بود. اینها را امروز به کتابخانه منتقل کردیم. با افشار درباره وضع فرهنگی قم صحبت کردم و خاطرنشان کردم که در طی هجده سال گذشته و در واقع ۱۲ سال گذشته، یک تحول اساسی در قم پدید آمده است. حتی از نظر کامپیوتری کردن اطلاعات دینی در حد قابل توجهی رشد داشته است. یک نمونه از فهارس تاریخ الیعقوبی را به او دادم. افشار گفت این کار رشد علمی حوزه را نشان میدهد.
«سال سی» عنوان مجموعه مقالات سیاُمین سال تاسیس کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران است که از مهر ۱۳۷۴ خورشیدی از سوی جمعی از نویسندگان به کوشش رسول جعفریان و به کوشش نشر ادبیات منتشر شده است. این کتاب مجموعهای است از بیش از چهل مقاله بلند و کوتاه که به مناسبت سیامین سال تأسیس کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران گرد آمده است. عنوان «سال» برگرفته از شعر فردوسی «بسی رنج بردم در این سال سی» اشارهای به سه دهه تلاش پیوسته در راه پاسداشت میراث مکتوب است.
مطالب این مجموعه گاه روایتهایی است از تاریخ کتابخانههای کوچک و بزرگ و گاه تأملاتی درباره ناشران کتابداران و سنتهای کتابدوستی در ایران شماری از مقالات نیز به تجربههای شخصی نویسندگان در مواجهه با کتاب و کتابخانه پرداختهاند.
دلبستگی به حافظه تاریخی و سرمایه دانایی این سرزمین
کتابخانه تاریخ (تأسیس در مهرماه ۱۳۷۴)، از مجموعه کتابخانههای تخصصی شهر قم است که با حمایت علمی و فرهنگی دفتر حضرت آیتالله العظمی سیستانی و پشتیبانی حجتالاسلام والمسلمین شهرستانی بنیان نهاده شده است. این مجموعه هم یادمانی است برای سه دهه تلاش بی وقفه و هم سندی ارزشمند در مطالعه تاریخ نهاد کتاب و کتابخانه در ایران معاصر برای آنان که به فرهنگ حافظه تاریخی و سرمایه دانایی این سرزمین دل بستهاند.
کتابخانه تخصصی تاریخ با چهار هزار مجلد کتاب در آبان سال ۱۳۷۴ تأسیس شد. تا امروز که سیامین سال تأسیس آن است، کتابهای فیزیکی این کتابخانه بیش از ۲۵۰ هزار مجلد است. در کنار آن حدود ۸۰ هزار کتاب دیجیتالی در وبسایت این کتابخانه بارگذاری شده است. نشریات فراوانی هم در این کتابخانه وجود دارد. همچنین این کتابخانه دارای بیش از شش هزار کتاب چاپ سنگی است.
در این مجموعه ابتدا خاطراتی از رویدادهای کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران به قلم رسول جعفریان آمده است و سپس مقالات و نوشتارهایی عمدتاً در موضوع کتاب و کتابخانه آورده شده است؛ از جمله آشنایی با تاریخچه کتابخانۀ دبیرستان حکیم نظامی قم، اسناد کتابی در بایگانی دبیرستان حکیم نظامی قم، خاطرات یک نوجوان از کتابخانهها و کتابفروشیهای قم، گزارشی دربارۀ کتابخانههای عمومی قم در سالهای ۱۳۵۴ و ۱۳۶۰ و…
نگاهی گذرا به کتابخانههای مؤسسه مکتب اسلام، مرکز تحقیقات بنیاد امام مهدی، آیتالله حائری، آیتالله بروجردی، حرم حضرت معصومه، دارالتبلیغ اسلامی، مؤسسه امام صادق، آیتالله گلپایگانی و … از دیگر نوشتارهای این کتاب هستند. خاطرات علیرضا اباذری از کارکنان قدیمی کتابخانه که به تاریخچهای از کتابخانه و نیروهای آن میپردازد، از دیگر بخشهای خواندنی این کتاب است.
خرید نخستین کتاب
یکی از مقالههای سال سی «زندگی با کتاب» نام دارد که به قلم محمدکریم اشراق نوشته شده است. وی از خرید نخستین کتاب نوشتهای خواندنی دارد که بخشی از آن را چنین میخوانیم: «زادگاهم شهر تاریخی جهرم است که در شاهنامه فردوسی از آن چندین بار و به مناسبتهای زیاد، یاد شده است. در خانوادهای متوسط به دنیا آمدم که چند نسل پی در پی کار تجارت و زراعت را با هم انجام میدادند و تجربه زراعت و تجارت موجب دستمایهای برای این خانواده شده بود. در جهرم که باران و آب زیرزمینی کم بود و رودخانه جاری هم نبود برای جهرم، «گاو چاه» و «کاریز» در کشاورزی و آبیاری اهمیت داشتند در چنان شرایط سختی با هم بودن تجارت و زراعت، برای دوری از آسیبهای احتمالی نوعی سنت پنهانی میبود در شهری کوچک مانند جهرم خانوادههای تاجر و زارع با درآمدی نه چندان زیاد میتوانستند با زحمت گلیم خود را از آب بکشند بچهها را به مکتب و مدرسه بگذارند و خرده فرهنگ خود را به نسلهای بعدی برسانند. حلقهها یا زنجیرههای تداوم فرهنگی در ایران با همین آموختنها و آموزانیدنها نسل به نسل در گردش و چرخش بوده است و در نتیجه در برخی خانوادهها در پستیها و بلندیها سنت کتاب و کتابخوانی نیز ادامه داشته است.
من هم به تقلید از کار پدربزرگم که کتابخانه معتبری از چاپ سنگی و مخطوطات در خانه داشت، در خانه کوچک سنتی، پدری از بچگی کتابخانه کوچکی گرد آورده بودم. اولین کتابی که خریدم کتاب منتخب «مفاتیح الجنان» شیخ عباس قمی شرکت سهامی طبع کتاب، تهران، ناصر خسرو، (۱۳۳۱) بود. آن را به مبلغ بیست و شش قرآن از لوازم التحریر فروشی کربلایی مرتضی، در محله خودمان، یعنی محله گازران، خریدم و پولش هم از توجیبی روزانه و یک قران یک قران پرداختم. بعد هم کتابهای دیگری از همین جا به اقساط خریداری کردم. از جمله کتاب ارسلان نامه و دیوان شعر عشقی و دیوان مرثیههای صغیر اصفهانی بود. کتاب دیگری هم که تا به امروز نگهداشتهام و هدیه پدر بزرگم بود سید الانشاء نوظهور، چاپ سنگی، بود. پدر بزرگم سه نسخه از آن داشت که یک نسخهاش را به من داد و بعدها یک نسخه هم به کتابخانه و قرائت خانه عمومی شاه اولیاء جهرم هدیه کرد. کتابخانه شاه اولیاء از آثار بسیار مهم فرهنگی شادروان سید عبدالحسین زاهدی – رحمت الله علیه – بود. مرحوم زاهدی در جوانی به جهرم دنیا آمده و مأمور اداره انحصار تریاک و سپس تنباکوی جهرم شده و با دختر یکی از مالکان زمینهای کشت تنباکوی دهکده هکان پیوند زناشویی بسته بود. جا دارد بگویم خانواده پدری ما هم تجارت تنباکو داشتند، و در همین دهکده مالک اراضی کوچک ولی حاصلخیزی بودند که در سال هم محصول برنجزارش آوازه داشت و هم تنباکویش ممتاز بود. معیار وسعت زمینهای مزروعی با واحد «من» سنجیده میشد. شهرت تنباکوی هکان به ویژه از زمان صفویه به بعد، کم کم جهانی شده بود.
وی سپس به سفرهایش اشاره میکند و میگوید: در خلال دوره دبیرستان، چندین سفر به شیراز، اصفهان، تهران و مشهد داشتم. در سفرهای به شیراز، همواره مشتاق دیدار از کتابفروشی معرفت شیراز بودم علاوه بر اینجا، به کتابفروشیهای دیگری مانند رجایی در بازار وکیل شیراز و همچنین به دستفروشیها و دکههای کتاب سر میزدم. تمام این اوقات غرق در شعف و شادی با کتاب بودم همین جا دو نکته عرض کنم. یکی استقبالی بود که مدیر کتابفروشی معرفت نسبت به بازدیدکنندگان داشت. برای او کودک و جوان و میان سال و پیر تفاوتی نداشت. به همه ادب و احترام میکرد حتی اگر کتابی هم خریده نمیشد. روی خوش و خلق و خوی او فراموش نشدنی است دیگری اینکه مدیر کتاب فروشی رجایی در بازار وکیل شیراز، از اهالی جهرم و برادر مدیر و صاحب کتاب فروشی رجایی در جهرم بود که در بازارچه صفایی شهر ما و نزدیک مسجد معروف به حاج محمدحسین دهقانی قطبآبادی کتاب و لوازمالتحریر و روزنامه روزانه کیهان میفروخت. یک طرف او قنادی خانواده شکر ریز و یک مغازه آن سوتر خیاطی مرحوم بلیغ بود که در ایام سوگواری روضهخوانی هم میکرد روبهرویش نیز زرگری مرحوم حاج عبد الصمد احقاقی بود. باری، هر دو برادران رجایی، خدوم و عاشق کتاب و مطبوعات بودند برای خودم و پدر بزرگم، همه ساله حدود اسفند ماه، دو نسخه تقویم خشتی از مرحوم رجایی میخریدم از همان دوران تا کنون، تقویمهای خشتی سالانه را گرد آوردهام پدرم روزنامه «ندای حق» را از همین جا میخرید. البته خواهر بزرگم شادروان عالیه اشراق، مجله مکتب اسلام را مشترک بود که با پست برای ما میرسید. ازین گذشته، وقتی قرار شد کتابهای درسی دبستان و دبیرستان توسط یک ناشر چاپ و در سراسر کشور توزیع شود کتابفروشی مرحوم رجایی این مهم را در شهر ما به عهده گرفت.
در جهرم توزیع نشریات مؤسسه اطلاعات و دیگر هفته نامه ها و ماه نامه ها به عهده مطبوعاتی مرحوم محمد حسن صراف پور بود. چند روزنامه مربوط به شیراز مانند روزنامه «پارس» مرحوم ترقی، و استخر، توسط برادر ایشان مرحوم محمد صرافزاده در جهرم توزیع میشد. به دلیل خویشاوندی با ایشان من تقریباً هر روز پس از مدرسه و به ویژه روزهای رسیدن پست از تهران به جهرم مشتاقانه به مطبوعاتی صراف پور میرفتم و مطبوعات رسیده از تهران را یک به یک ورق میزدم و میخواندم. از همین کتابفروشی و مطبوعاتی صرافپور بود که کتابها را شبانه روزی به ده شاهی کرایه میکردم و شب آنها را در منزل میخواندم برای کاهش هزینه، گاهی از تنقلاتی مانند «نان فسایی» و «نان حلوا ارده» چشم میپوشیدم و یک قرآن پول توجیبی خود را به «کرایه» دو کتاب میدادم یعنی در یک شب دو کتاب میخواندم بی اغراق تمام داستانهای حسین قلی مستعان که عدد هم بود و آثار جواد فاضل و پاورقیهای مجلاتی مانند سپید و سیاه و ترقی و تهران مصور، خواندنیها، اطلاعات هفتگی، ماهانه، بانوان، مجله الاخاء و غیره را سرتاسر میخواندم.
کتابفروشی طهران در آخرین سال سلطنت سلسله قاجار
کتابفروشی طهران و مدیر مشروطهخواه آن (حسین پرویز) مقاله دیگر کتاب است که به قلم مهرداد فردیار نوشته شده است. کتابفروشی طهران (۱۳۰۴ – ۱۳۳۵ ش) در آخرین سال سلطنت سلسله قاجار (خردادماه ۱۳۰۴ ش.) در شهر تهران توسط آقایان سید حسن تقیزاده عبدالرحیم خلخالی، احمد سیگاری و حسین پرویز تأسیس و به پاتوق ادبا و نویسندگان تبدیل شد و مدیریت کتابفروشی به عهده حسین پرویز (۱۳۰۱/۱۳۰۰ ق. – (۱۳۳۵ ش.) از مشروطه خواهان بود. این کتابفروشی در خیابان لاله زار جنوبی و نزدیک میدان سپه قرار داشت و پاتوق بسیاری از ادیبان و سیاستمداران بود از انتشارات مهم این کتابفروشی میتوان به دیوان ناصرخسرو، گاه شماری در ایران قدیم، اوصاف الاشراف به خط عمادالکتاب قزوینی و… اشاره کرد. زمان پایان فعالیت این کتابفروشی به صورت دقیق مشخص نیست ولی حدود سال ۱۳۳۵ ش. گفته شده است.
وی سپس به پیشینه کتابفروشی طهران نیز اشاره میکند و مینویسد: در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی واژه کتابخانه برای کتابفروشیها استفاده میشده و در زمینه تاریخچه ناشران و کتابفروشان این دوره، پژوهشهای کمی صورت گرفته و از برخی از آنها فقط نامی باقی مانده است. یکی از کتابفروشیهای مهم در این دوره کتابفروشی «طهران» و هم نام با اسم پایتخت کشور ایران شهر تهران بود و به شیوه معمول آن زمان به صورت «طهران» نوشته میشده است. در دوره رضا شاه نیز اختلاف نظرهایی در مورد املای درست «طهران» و «تهران» وجود داشت. سالها بعد کتابفروشی دیگری به نام تهران با املایی متفاوت در شهر تبریز و توسط حاج حسن مطلع (مشمع چی) تأسیس شد. همچنین زنده یاد عبدالله دوستی کتابفروشی و انتشارات تهران را در سال ۱۳۵۵ ش در محله پاسداران شهر تهران تأسیس کردند و در حال حاضر علاوه بر انتشارات تهران که در زمینه نشر کتابهای تاریخی و ادبی و عرفانی فعالیت دارد دو نشر «آلما» برای انتشار کتابهای بازاریتر و همه پسند و پیام دوستی برای کتابهای کودکان به این مجموعه اضافه شدهاند که هر دوی این کتاب فروش و انتشاراتی با موضوع تحقیق ارتباط مستقیمی ندارند، اما در برخی از تحقیقات و کتابها از کتابخانه طهران با رسم الخط و اصطلاح امروزی به نام «کتابفروشی تهران» یاد شده است که با دو مورد یادشده نباید آن را اشتباه گرفت.
توصیف کتابفروشی طهران به روایت همایون صنعتیزاده
توصیف کتابفروشی طهران در بازه زمانی سالهای ۱۳۱۵ – ۱۳۲۰ ش. از دیدگاه شاگرد آن زندهیاد همایون صنعتیزاده چنین روایت شده است: همایون صنعتیزاده (۱۳۰۴ – ۱۳۸۸) ش در تابستان سالهای ۱۳۱۵ ۱۳۲۰ ش. شاگرد کتابفروشی طهران شد. وی بعدها به یکی از چهرههای مهم و تأثیرگذار نشر ایران تبدیل شد. جزئیات بیان شده توسط همایون صنعتیزاده یکی از مهمترین توصیفهای باقی مانده از این کتابفروشی است: در اوایل تابستان ۱۳۱۵ پدرم واسطه شد در کتابخانه تهران طهران که مرحوم حسین پرویز صاحب آن بود شاگرد شدم جارو و گردگیری میکردم نمونه حروفچینی را به مطبعه میبردم پستخانه میرفتم. کوزه آب میکردم و کتاب میخواندم تا شهریور ۱۳۲۰ ش. تمام تابستانها در آنجا شاگرد کتابفروش بودم و کتاب خواندم تمام آنچه داستان و زمان به زبان فارسی چاپ شده بود از «پاردایانها و بوسه عذرا» گرفته تا «سه تفنگدار و کنت مونت کریستو و آرسن لوپن و در غرب خبری نیست» روزی ده شاهی مزد داشتم. آنچه از مرحوم پرویز مزد میگرفتم جمع میکردم و آخر هفته تحویل مرحوم حسین بریانی شبستری میدادم او دکان کتابفروشی محقری در میانههای خیابان فردوسی داشت روبه روی عمارت با شکوه مجلل اپرای تهران که هیچگاه تمام نشد. مرحوم شبستری کتابفروش داستانهای هیجانآور را هر هفته در جزوههای شانزده صفحهای چاپ و منتشر میکرد. تارزان سلطان جنگلها، شرلوک هولمز کارآگاه افسانهای انگلیسی، تات پینکرتون کاراگاه شهر نیویورک که یک تنه با تمام گانگسترهای آن شهر طرف بود و کارآگاه ترک جین گوز رجائی.
تفاوت میان کتابفروشی حسین برهانی شبستری و کتابفروشی حسین پرویز برایم جالب و حیرتانگیز بود. دو کتابفروشی با دو طرز کار و دید کاملاً مختلف یکی بزرگ بود. دیگری کوچک، در یکی هزارها کتاب در قفسههایی که تا سقف میرسید جا داشت و برای آوردن کتاب میبایست رفت روی چهار پایه. دیگری دکهای چنان تنگ و کوچک داشت که ناچار جزوهها را روی پیادهروی خیابان پهن می کرد و یا از در چوبی میآویخت. یکی کاخ سلطنتی بود و دیگری کلبه خشتی دهاتی و اما با وجود این تفاوت فاحش نکتهای کاملاً خصوصی و شخصی کتابفروشی بریانی شبستری را برایم جالبتر میکرد متوجه شده بودم مزدی را که در کتاب فروشی تهران [طهران] میگرفتم در کتابفروشی بریانی خرج میکردم بعدها که درگیر کار چاپ و نشر شدم، تفاوت کار این دو کتابفروشی در اندیشهها و کارهایم تأثیر عمیق گذاشت.
کتاب «سال سی» پر از مقالههای خواندنی است که جا دارد سیاههای از آن منتشر شود تا خواننده به اهمیت این کتاب بیشتر پی ببرد.
فهرست مطالب کتاب «سال سی»:
درآمدی بر مقالات سیسالگی کتابخانۀ تاریخ
خاطراتی از رویدادهای کتابخانۀ تخصصی تاریخ اسلام و ایران / رسول جعفریان
پیکار مقدس نوشتن برای نجات نسل جوان از ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۷ خورشیدی / رسول جعفریان
آشنایی با تاریخچۀ کتابخانۀ دبیرستان حکیم نظامی قم / مجید داداشنژاد
اسناد کتابی در بایگانی دبیرستان حکیم نظامی قم / سیدرضا باقریان موحد
خاطرات یک نوجوان از کتابخانهها و کتابفروشیهای قم / سیدرضا باقریان موحد
دو یادداشت و گزارش دربارۀ کتابخانههای عمومی شهر قم از ۱۳۵۴ و ۱۳۶۰/ عمید قمی، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی
زندگی با کتاب / محمدکریم اشراق
گفتگو دربارۀ کتابخانۀ تخصصی تاریخ / رسول جعفریان
تجارب استاد محمدعلی مهدویراد از کتابفروشیهای قم / گفتگو با رسول جعفریان
نگاهی گذرا به کتابخانۀ آیتالله العظمی گلپایگانی / اسماعیل راهنورد
تاریخچۀ گروه تاریخ مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی «نور» / محمدعلی رحیمیثابت
خاطرات کتاب و کتابخانه و … یک سند باارزش / محمد برکت
کتابخانۀ آیتالله العظمی مرعشی از چشم نسخهپژوهان و فهرستنگاران / بنتالهدی موحدی محب
کتابخانۀ مؤسسۀ مکتب اسلام / محمدمهدی هادیبه
کتابخانۀ مرکز تحقیقات بنیاد امام مهدی (کتابخانۀ آیتالله شیخ عباس حائری تهرانی) / محمدمهدی هادیبه
دستورالعمل ارزیابی کتابخانههای عمومی در سال ۱۳۶۴/ سیدرضا باقریان موحد
شرححال خودنوشت محمدحسین بن ابراهیم جیلانی حائری / ابوالفضل حافظیان
نقدی بر کتاب «روحانیون ایران» … دربارۀ شرکت زنان در انتخابات / رحیم روحبخش
از کتابفروشی حافظ تا نشر روح: خانوادۀ زینالدین / عبدالله آفاق
چند نکته دربارۀ کوی سفیداب و مدرسۀ مؤمنیۀ قم / جواد بشری
خانبابا مشار: پیشگام کتابشناسی و واقف فرهنگی / طیبه حاجباقریان
فعالیت انتشارات انصاریان از سال ۱۳۴۸ تا ۱۴۰۳ ش / محمدحسین انصاریان
تأسیس گروه تاریخ در بنیاد باقرالعلوم در سال ۱۳۶۸ شمسی و خاطرات دیگر / عبدالمجید ناصری داوودی
کاتبان دلیجانی / سعید اصغری
قصیده در گرامیداشت سیامین سالگرد تأسیس کتابخانۀ تخصصی تاریخ اسلام و ایران / حسن رجبیان
کتابخانۀ آیتالله حائری و کتابخانۀ مدرسۀ فیضیه / حسن رجبیان
کتابخانهها و کتابفروشیهای شهر میانه / عبدالرحیم اباذری
بناهای باقیمانده از عصر صفوی در انجدان / محسن اسماعیلی انجدانی
ارزیابی دفتر ثبت معاملات سالهای ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۲ کتابخانۀ مدرسۀ مروی تهران / امید رضائی
نگاهی تاریخی به سیر تحولات کتابخانۀ آیتالله العظمی بروجردی / اسماعیل راهنورد
چند دهه کتابورزی من / سیدسعید میرمحمدصادق
کتابخانههای قم در یک نگاه / محمدکاظم رحمتی
پراکندههایی از تاریخ کتابخانۀ تخصصی تاریخ / علیرضا اباذری
خاطرات من از کتابخانۀ تخصصی تاریخ / فرشته کوشکی
از قم تا تورنتو؛ کتابخانۀ تخصصی تاریخ، پلی به سوی دانش / نصیر الکعبی
کتابخانۀ دارالتبلیغ اسلامی / ابوالفضل عربزاده
تاریخ کتابخانۀ حرم حضرت معصومه / فرشته دارابی
نگاهی گذرا به کتابخانۀ مؤسسۀ امام صادق (ع) / فتاح نقیپور
گفتگو با تدوینگر فنخا: مصطفی درایتی
آشنایی با کتابخانۀ مدرسۀ رضویه / محمدصادق جعفری
کتابفروشی طهران و مدیر مشروطهخواه آن (حسین پرویز) / مهرداد فردیار
وضعیت قراردادهای نشر کتاب دینی در پنج دهۀ اخیر (گفتگو) / رضا استادی
کتاب «سال سی» مجموعه مقالات سیاُمین سال تاسیس کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران در ۷۲۰ صفحه، شمارگان ۲۵۰ نسخه و قیمت ۹۰۰ هزار تومان از سوی نشر ادبیات به چاپ رسیده است.
آناهید خزیر
منبع: ایبنا