میراث مکتوب- ایرانیان و نیاکان باستان؛ جشن و شادمانی را از جلوههای نیک زندگی میدانستند، از اینروی آموزگاران و فرمانروایان باستانی این سرزمین، شادمان زیستن را برای همگان آرزو کردهاند. در سنگنگارهای از روزگار هخامنشی چنین آمده است: «بزرگ است اهورامزدا که آسمان را آفرید، که زمین را آفرید، که انسان را آفرید و شادی را برای انسان آفرید.» چنین برداشت میشود که خواسته و آرزوی فرمانروایان آن روزگار برای همهی مردمان، سُرور و شادمانی آنان بوده است.
با پژوهشی ژرف در کتاب «اوستا» و تاریخِ دینی ایران باستان و با بررسی آیینهای ملی این سرزمین درمییابیم که جشنهای بسیاری از روزگاران دور و با نوآوری در نگرش زیبای نیاکانمان در فرهنگ مردمان ایران به یادگار مانده است. نیاکان فرزانه ایران به پیروی از سفارش زرتشت اسپنتمان، پیوسته برآن بودهاند تا جشن و شادمانی را در جایجای جامعه بنیان نهاده و آنرا هرسال باشکوهتر برگزار کنند تا به نیکی در فرهنگ و باور مردمان گسترش یافته و برای آیندگان به یادگار بماند. به همین انگیزه از رویدادهای طبیعی، ستارهشناسی و دینی بهره گرفته و جشنهایی را به فرخندگیهای گوناگون تاریخی و اسطورهپنداری برپا داشته و شالودهریزی کردهاند.
برخی از اینگونه جشنها همانند نوروز، تیرگان، مهرگان و سده که اندک اندک و با گذر زمان تا به امروز پایدار ماندهاند و به گونه ملی درآمدهاند، ریشه در باورهای اسطوره باستانی این کشور و گاهی رویدادهای تاریخی و سرنوشتساز گذشتگان دارند. برخی ازجشنها و آیین نیز بر پایه نگرشهای دینی و فروزههای خداباوری پایهریزی شدهاند. جشنهایی مانند گاهنبارها که درآغاز به پیشه کشاورزی نسبت داشته و کمکم سرودهایی از «خرده اوستا» به نام «آفرینگان گاهنبار» برای برگزاری آن سروده شده است.
گروهی از جشنهای آیینی زرتشتیان نیز به گاهشماری آنان وابسته است که به ارجگذاشتن هر یک از «ایزدان» و نمادهای ارزشمند مورد ستایش گذشتگان نسبت داشته است. درگاهشماری زرتشتیان هرماه ۳۰ روز و هر روز نامی ویژه دارد. از آنجا که نام دوازده ماه سال نیز در میان روزها جای گرفته است، بنابراین هرگاه و در هر ماه که نام روز با نام ماه برابر شود نام آن روز و ماه را برخود گرفته و جشنی درآن ماه برگزار میشود. برای اینکه چنین جشنهایی نیز پایداری و ارزش بیشتری برخود داشته باشند، نمونههایی از سرگذشت و انگیزه دینی هماهنگ با نام واژه آن روز، گاهی رویدادی تاریخی و پدیدهای در باور اسطورهای را به پشتوانهی مانایی آن جشن و آیین افزودهاند.
از اینرو در هر سال، دوازده جشن ماهیانه بدینگونه پیش خواهد آمد: روز فروردین از ماه فروردین «جشن فروردینگان» است که در آن روز با آیینهای ویژهای که زرتشتیان بر آرامگاه درگذشتگان خود دارند، روان و فروهر درگذشتگان گرامی داشته میشود. در «جشن اردیبهشتگان»، بهترین راستی و جایگاه اشا (هنجار، راستی در هستی) را یادآوری کرده و پاس میدارند. در «جشن خوردادگان»، به رسایی مردمان در گامهای عرفان میاندیشد.
به گاه فرارسیدن «جشن تیرگان» به اسطوره ایزد باران که «تشتر» نام دارد میاندیشند، این ایزد همانند اسبی سپیدرنگ درمیان ابرها با دیو خشکسالی به تازش و نبرد میپردازد تا نوید پیروزی و کامیابی خود را در چنین نبردی، پس از بارندگی و سرسبزی به ارمغان آورد. هماهنگ با آن به انگیزهی فرارسیدن جشن تیرگان، رویداد تاریخی و اسطوره آرش نیز یادآوری میشود که در آن برای روشنشدن مرزِ کشور با پرتاب تیر آرشِ کمانگیر و جانباختن او در راه سرافرازی کشورش ایران؛ شگفتی تاریخی رخ میدهد. در «جشن امردادگان» که بهمعنی بیمرگی است، به فراخور بلندی، شکیبایی و ایستادگی درختِ سرو، مردمان به جاودانگی، چشم میدوزند. در «جشن شهریورگان»، شهریاری مینوی و پادشاهی برخویشتن یادآوری شده و به آزمون میرسد.
در «جشن مهرگان» که اسطوره پیروزی فریدون بر بیداد اژیدهاک را نیز بر پیشانی خود نشانده است، به ایزدِ میترا، مهر و پیمانداری ارج مینهند. به ماه آبان و «جشن آبانگان»، ایزد بانوی آناهیتا را درود میگویند تا آبهای گیتی همچنان پاک و بالنده بمانند. در «جشن آذرگان» به شکوه پاکی، روشنایی و گرمای آتش خیره میشوند. درماه دی و «جشن دیگان» که به معنی آفریدگار است، دادههای نیک اهورایی را پاس میدارند. به «جشن بهمنگان» برآنند تا وهومن (: نیک اندیشی) را در خود افزون گردانند و هنگامیکه به پایان سال میرسند با برگزاری «جشن اسپندگان» فروزههای: آفرینش، زایندگی، پرورش و فروتنی را که در زمین و زنان به یاد گار مانده است، پاس میدارند.
«سپنتَه آرمَئیتی» که در گویش پارسی، بهگونه «سپندارمذ» و «اسپند» درآمده است. بهچم عشقِ ورجاوند و پاک است. «سپنتَه آرمَئیتی» از دوبخش: «سِپنته» (: مقدس) و «آرمئیتی» (: آرمان و عشق) فراهم آمده که از بهترین آرمانها در هنر «زن بودن» یاد میکند. مهربانی، فروتنی، فداکاری، شکیبایی، گذشت و از خودگذشتگی را در نهاد و رفتار بانوان میتوان دریافت کرد که همان ویژگی عشقِ پاک و سپندینه است.
در سرودهای زرتشت «گاتها»، چندینبار از فروزه «سپنتَه آرمَئیتی» یاد میشود و ویژگیهای نیکی بر آن پیوند یافته است:
«آرمئیتی، ای نماد ایمان و محبت، آن پرتوِ اهورایی که پاداش زندگی سراسر نیکمنشی است به ما ارزانی دار.» (گاتها، هات ۴۳ بند ۱)
«پروردگارا مرا به سوی راستی و پاکی که نهایت آرزوی من است رهبری کن تا با پیروی از آرمئیتی و عشق پاک به رسایی برسم.» (گاتها، هات ۴۳ بند ۳)
«آرمئیتی، فروغ عشق و محبت را در دل راستیپویان روشن نموده، آنان را به سوی حقیقت رهنمون خواهد کرد.» (گاتها، هات ۴۳ بند ۶)
از آنجا که «آرمَئیتی» در پیام زرتشت نماد مهر و محبت، عشق و پاکی، ایمان به خدا و اندیشه رساست، پس به هنگام تردید با یاری از او خواسته شده تا نور ایمان و عشق به هر پدیدهی نیک و ارزشمندی در نهاد مردمان پویا و پایدار شود.
دربخشهایی از اوستا، نامه مینوی ایران باستان، بارها به زنانِ نیک و پارسا درود فرستاده شده و جایگاه بلند مینوی برای آنان آرزو شده است.
«از میان زنان و مردان، آنرا که برابر آیین راستی ستایش نیکوتری داشته باشد. مزدا اهورا از آن آگاه است -زنانی که با درستکاری و راستی سرآمد شده باشند را میستاییم – مردان و زنان نیکاندیش که در هر سرزمین با کمک وجدان آگاه با بدی و کژاندیشی مبارزه میکنند را میستاییم – زن پارسایی را میستاییم که بسیار نیکاندیش، بسیار خوش گفتار، بسیار درست کردار و با وجدان باشد.»
در سرودی از اوستا چنین آمده است: «یِنگهِههاتام. آاَت یِسنه. پئیتی. وَنگهوُ. مزدا اهورا. وَاِتا. اَشات. هَچا. یائونگهامچا. تانسچا. تائوسچا. یَزَه مَیده.» این سرود نهتنها زنان و مردان را در یک جایگاه بررسی کرده است، بلکه زنان نیز میتوانند، با کردار خویش برتر از مردان باشند.
برگردان این سرود این چنین است: «از میان زنان و مردان بر کسی درود و ستایش باد که بیش از دیگری کردارش را بر پایه اشا (: هنجار راستی در هستی) هماهنگ کرده است.»
به باوری دیگر که برگرفته از اندیشه نیاکان است. سپندارمذ درجایگاه مادی از زمین نگهداری میکند. به این دلیل که برخی از ویژگیهای زن و زمین مانند زایندگی، پرورش، بردباری و فروتنی با یکدیگر هماهنگ و یکسان است.
«ابوریحان بیرونی» در کتاب «آثارالباقیه» مینویسد: «اسفندارمز، فرشته موکل بر زمین است. سپندارمذ در ماه سپندارمذ بهجهت یکی شدن نام روز با ماه عید زنان بوده است و مردان به زنان هدیه میدادند. این آیین در شهرهایی چون اصفهان، ری و پهله و شهرهای مرکزی و غرب ایران برجای مانده است و به فارسی مزدگیران میگویند.»
چنان که «بیرونی» نیز یاد کرده است، سپاس و ستایش مادران و زنان از ویژگیهای یاد شده و پیوسته در «جشن اسفندگان» است. در این روز مردان و فرزندان با برگزاری آیینهایی شاد و باشکوه پیشکشهایی فراهم میآورند، به مادربزرگها، مادران، همسران، خواهران و کدبانوی خانواده میدهند تا از عشق و مهربانی مادران و بانوان سپاسگزاری کرده باشند.
در کتاب «یادگار دیرین» آمده است: «امشاسپند سپندارمذ، درنقش مادی خود نگهبان زمین است و از آنجا که زمین نیز مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد، جشن اسفندگان برای ارج گذاشتن به زنان نیکوکار برگزار میشود. در زمان گذشته و در برخی از گوشههای سرزمین ایران، در این روز، بانوان جامه و کفش نو میپوشیدند. زنانی که مهربان، پاکدامن، پرهیزگار و پارسا بودند و در زندگی زناشویی خود فرزندان نیک را به هازمان افزوده بودند مورد تشویق قرار میگرفتند. در روز جشن اسفندگان، زنان از مردان پیشکشهایی دریافت میکردند. آنها در این روز از کارهای همیشگی خود در خانه و زندگی خانوادگی معاف میشدند.
در روز جشن مردان و پسران، کارهای روزانه و همیشگی زنان درخانه را انجام میدادند. اکنون نیز زرتشتیان به باور آیینی خود، جشن اسفندگان را به یادِ جایگاهِ ارزشمند بانوان و زنان نیکوکار و پاکدامن گرامی داشته و در بیشتر شهرها و روستاها این روز را به نام «روز زن» و «روز مادر»، جشن میگیرند. در این روز از جایگاه بانوان در پویایی و گسترش فرهنگ زرتشتی یاد میکنند. در برخی از شهرها بانوی برگزیده هر سال که بیش از همه مهربان، فداکار، بخشنده و باگذشت بوده را گزینش و تشویق میکنند. سرودهایی برای ارج نهادن به بانوان پارسا و نیکوکار خوانده میشود و با پذیرایی از شربت و شیرینی و پرداختن به شادمانی گروهی، جشن اسفندگان با شکوه ویژهای گرامی داشته میشود.»
منابع:
– یادگار دیرین، کورش نیکنام، انتشارات بهجت
– گاتها، سرودهای زرتشت، موبد فیروزآذرگشسب، تهران، انتشارات فروهر
– خرده اوستا، رشید شهمردان، انتشارات فروهر.
– جایگاه زن در ایران باستان، موبد اردشیرآذرگشسب، انتشارات فروهر
– جشنهای ایرانی، پرویز رجبی، انتشارات آرتامیس
– آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، محمود روح الامینی، انتشارات آگه
منبع: ایبنا