کد خبر:22479
پ
Neshast2035-arab-b

سي و پنجمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب

سي و پنجمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب با عنوان نقد و بررسي‌ كتاب‌ «جامع‌الافكار و ناقدالانظار» در تاريخ 11 مهرماه 84 در اين مركز برگزار شد.

ميراث مكتوب- سي و پنجمين نشست مركز پژوهشي ميراث مكتوب با عنوان نقد و بررسي‌ كتاب‌ «جامع‌الافكار و ناقدالانظار» در تاريخ 11 مهرماه 84 در اين مركز برگزار شد.
سخنرانان اين نشست، دكتر نجفقلي‌ حبيبي‌، حجت ‌الاسلام‌ علي صدرايي‌ خويي‌ و حسن‌ سيّدعرب بودند. در آغاز نشست، ابتدا مدير عامل مركز پژوهشي ميراث مكتوب، گفت: در اين نشست، هم انديشه‌ها و افكار مرحوم نراقي بار ديگر مورد توجه و تدبر قرار مي گيرد و هم يك اثر كلامي معتبر معرفي مي‌شود.‌
دكتر اكبر ايراني افزود: اين جلسه اختصاص يافته به نقد و بررسي يك اثر كلامي. اميدواريم عزيزاني كه به ما ايميل‌ مي‌زنند، در اين جلسات شركت كنند و ما را در هر چه بهتر شدن اين نشست‌ها ياري برسانند. در ادامه‌ بحث تصحيح انتقادي متون،‌ بحث پژوهش روي متون را داريم و در ادامه‌ي مباحث پژوهشي، تشكيل كلاس‌هاي آموزشي هست كه در راستاي اهداف اين مركز در نظر داريم كه برگزار كنيم. دوره‌هاي آموزش روش‌هاي تصحيح متون، دوره‌ آموزش فهرست نگاري، دوره‌ آموزش در واقع ويراستاري و نمايه‌سازي متون كه بخش مهمي در تصحيح انتقادي متون هست.
معمولاً محققان و مصححان به بخشي از اين فهارس پاياني كتاب اكتفا مي‌كنند و هم در استخراج اين نمايه‌ها غالباً دچار مشكل هستند، چون آموزش نديدند و هم مواردي كه گاهي لازم و واجب هست كه در نمايه‌سازي در واقع استفاده و ‌اعمال شود، از نظرشان بگذرد و ما لازم دانستيم كه در ادامه‌ اين برنامه‌هاي آموزشي مركز، همين طور مأخذشناسي و مرجع شناسي و مباحث متن شناسي يا متن پژوهي، دوره‌هايي برگزار كنيم، ان شاا.. برنامه‌مان را مشخص و اعلام مي‌كنيم و ثبت نام خواهيم كرد از علاقه مندان و به خصوص دانشجويان مقاطع ليسانس و فوق ليسانس و اين برنامه‌ها را جزء‌اهداف اين مركز مي‌دانيم.

وي افزود: براي اينكه يك متن بخواهد خوب معرفي شود و خوب شناسايي شود، بايد مصحح روش‌هاي تصحيح را خوب بداند و همين طور آنچه كه از يك متن مي‌توان فهميد و به اصطلاح بعضي از دوستان،افزوده‌هايي كه در متون است يعني اجازات و نشانه‌ها،‌اطلاعاتي كه كاتبان گاهي اضافه كردند، گاهي خود مؤلف در نسخه‌هاي بعدي در حواشي اضافه نموده است. اطلاعاتي در اين مسائل است كه گاهي مصححان به اينها توجه ندارند. ما در اين دوره‌ها به اين بخش‌ها به عنوان مباحث در واقع متن‌شناسي هم خواهيم پرداخت. دوستاني كه به هر حال علاقه‌مند هستند پيگير باشند، ما ريزبرنامه‌ها را اعلام خواهيم نمود، در كنار اين نشست‌ها كه هم نقد و بررسي آثاري است كه خودمان چاپ مي‌كنيم يا ناشرين ديگر چاپ مي‌كنند و هم مباحث پژوهشي‌اي كه مرتبط هست با حوزه‌ تحقيق و تصحيح متون.
دكتر نجفقلي‌ حبيبي‌، نيز در اين نشست گفت: نراقي، فلسفه نويس و كلام نويس بسيار مسلطي است و‌ به تمام دانش‌هاي زمان خودش مسلط بوده است.‌
وي افزود: ابتدا يك چند نكته‌اي را راجع به نراقي و يك مقدار مقدماتي كه فكر مي‌كنم در اين جلساتي كه دانش پژوهان جوان تشريف دارند و يك مقداري بر سيره‌ خلف بزرگوار ما كمي توجه بشود، شايد ارزشش بيش از آني باشد كه به خود مباحث فني و به تعبير كلامي موضوع بخواهد پرداخته شود. مرحوم نراقي آنچه كه در زندگي‌اش اتفاق افتاده و سخت كوشي‌اش براي در واقع به نظم آوردن همه‌ مطالب گذشتگان در حوزه‌هاي مختلف علمي خيلي شگفت‌انگيز است. در شرح حال صاحب جواهر هست كه گفته‌اند كه وقتي داشته جواهر را مي‌نوشته، براي اينكه اين كتاب به پايان برسد، نذر مي‌كند كه حتي اگر حج واجب هم برايش اتفاق بيفتد، مشرف نشود و كتاب را تمام كند. روزگار نراقي را وقتي بررسي مي‌كنيم، مي‌بينيم كه در يك روزگار بسيار سختي اين آدم زندگي مي‌كرده و حالا وقتي كارهاش را نگاه مي‌كنيم با اين موشكافي و با اين دقت نظر كه نيازمند هست كه انسان يك فراغت بال بسيار خوبي داشته باشد و در اين چنين وضعي از نظر فقر كه خوب مي‌گويند كه اصلاً نمي‌شود نمونه برايش آورد كه چقدر اين آدم فقير بوده كه حتي دوباره، يكبار ديگر در تاريخ آدم را ياد فارابي مي‌اندازد كه مي‌گويند رفته داخل كوچه تا پاي چراغ گزمه‌ها كتابهايش را مطالعه كند و حتي از اين بدتر هم نوشته‌اند، اما از يك طرف يك مناعت طبعي داشته كه مي‌خواسته هيچ كس نفهمد كه دردش چيست، از يك طرف مثلاً حتي مي‌رفته در دستشويي‌هايي كه حالا چراغي، شمعي، چيزي بوده آنجا يك جور هم مطالعه كند كه در عين حال هم نفهمند كه ايشان چراغ ندارد و اينجا معطل است و اين مناعت طبع، اينها را در شرح حالش نوشته‌اند.

دكتر حبيبي ادامه داد: نوشته‌اند كه، بارها از اصفهان برايش نامه نوشتند ، از نراق، نامه نوشتند كه بيا،‌ خانواده‌ات،‌ پدرت كشته شده، چي شده، فلان شده،‌ هر چي نامه مي‌آمده، مي‌گذاشته زير تشكچه‌اي كه مي‌نشسته و اصلاً نامه‌ها را باز نكرده كه متوجه بشود آقا اين اتفاق ها افتاده، براي اينكه نمي‌خواسته هيچ امري او را از ادامه تحصيل و كار علمي باز بدارد. اينجا انصافش اين هست كه يك كمي آدم تأمل كند، چه دغدغه‌ايي براي اينها وجود داشته، حالا مثلاً اين متكلم اينجوري گفته،‌ اين آنجوري گفته، دغدغه‌ايي كه تو وجود اينها هست براي دفاع از اسلام، براي دفاع از حقيقت،‌ دفاع از انديشه، دفاع از علم، دفاع از بشريت،‌ چه چيز، ‌چه دغدغه‌ايي است كه تا اين حد كه حاضر نمي‌شود چندين سال آنجا درس مي‌خوانده و همه‌ خانواده و مسائلي كه برايشان پيش مي‌آيد و براي اين نامه مي‌نوشتند كه بيايد و ايشان از اصفهان تا كاشان هم كه راهي نبوده،  باز هم نمي‌آيد و…. در دوره‌ايي كه ايشان زندگي مي‌كرده در آثار خودش،‌ بعضي‌ها در مقدمات، بعضي ها در اواخر كتاب، همين كتاب جامع الافكار در آخرش مي‌گويد كه در چه وضعيتي اين كتاب را نوشته،‌از يك طرف در فضاي محيط علمي آن روزگار مواجه بوده با دو تا حادثه‌ سخت و قدرتمند، يكي جريان تصوف، صوفي گري كه در واقع يك نوع عوام‌زدگي هم هست.
در ادامه نشست، حجت الاسلام علي صدرايي خويي، گفت: نراقي در اين كتاب، حواشي و نظرياتي كه بزرگان بر تجريد داشتن را جمع آوري كرده و به همين جهت نامش را جامع الافكار گذاشته است.
وي افزود: مرحوم نراقي حدود 9 اثر درباره‌ كلام داشت، اعم از كلام مباحث نور عامه و فلسفه الاهيات، اما به معناي اخص يك كاري كه در اثر تصحيح جامع الافكار انجام دادند و در تصحيح اثر ديگرشان نديدم، يكي اينكه اولاً درباره‌ تصحيح اين اثر، مصحح محترم از روي 4 نسخه انجام داده كه يك نسخه،‌ نسخه اصل بوده -يعني مرحوم نراقي به خط اصل مصحح بوده- خودش تحرير نموده و مطلبي كه ايشان درباره‌ اين اثر يعني نسخه‌ اصل در مقدمه‌ي همين چاپ فرمودند، مايه‌ تأسف است. ايشان فرموده من نسخه را از يك كتابخانه‌ شخصي به امانت گرفتم، استفاده كردم و عكسش را تهيه كردم، بعد از آن، از سرنوشت اين نسخه خبري در دست نيست يعني الان غيرقابل دسترسي است، اين اتفاقي است كه يعني در ظرف همين ده، پانزده سال اتفاق افتاده و اين متصديان امر را وامي‌دارد كه درباره‌ حفظ و نگهداري اين آثار ارزشمند يك مقدار تدابير ويژه‌اي ان شاا.. اتخاذ بشود. متأسفانه در تصحيح اين اثر، در فهرست منابع فهرست مصادر نيامده، يعني در فهارسي كه در آخر جلد آمده، كتاب فاقد فهرست مصادر هست. اين كتاب در تصحيح‌اش از لمعات عرشيه استفاده شده يا نشده، ولي مُسَمِط لمعات عرشيه را بعد از جامع الافكار تحرير كرد و در لمعات العرشيه همان طور كه مصحح محترم در مقدمه‌اش فرمودند به اسلام الافكار حواله داده، يعني مطالبي از جامع الافكار ارائه شده و با بررسي كه بنده داشتم اين كتاب جامع الافكار و لمعات العرشيه مكمل همديگرند، يعني در حقيقت حدود 3/2 لمعات العرشيه همان مباحثي است كه در جامع‌الافكار تحرير شده و تحرير مجدد و تكميل‌تر اين مباحث در لمعات العرشيه آمده، مشكلي كه درباره‌ لمعات العرشيه هنوز وجود دارد.

حجت الاسلام صدرايي خويي به مقدمه نراقي در جامع الافكار اشاره كرد كه چنين گفته است: من در جامع الافكار انديشه‌هاي بزرگان را مي‌آورم، علاوه بر حواشي و شروحي كه بر شرح جديد نوشته‌اند. تجريد يك كتاب بسيار ارزشمندي هست،‌ كتابشناسي‌اي كه بنده درباره‌ تجريد انجام دادم به اسم كتابشناسي تجريد العتقاد، چاپ شده، در آن كتاب 229 اثر اعم از شرح و حاشيه درباره‌ تجريد العتقاد به ثبت رسيده، يعني همه‌ اينها، بعضي‌ها تك نسخه‌اند، بعضي‌ها دو نسخه دارند،‌ بعضي‌ها ده نسخه دارند كه بايد متذكر بشوم كه از اين نسخه‌ها، حدود 112 حاشيه مربوط به شرح جديد يا شرح قوشچي است كه شرح اصفهاني را شرح قديم مي‌گويند و شرح علاء الدين علي قوشچي را شرح جديد مي‌گويند.
سخنران بعدي نشست، حسن‌ سيّدعرب، گفت: كتاب جامع الافكار نراقي در واقع يك دايره المعارفي است در مبحث واجدالوجود.
وي ادامه داد: نراقي تمام مباحث مربوط به واجب الوجود را از كتب حكما و همين طور متكلمان و عارفان اهل كشف و تحقيق جمع آوري كرده و در اين كتاب عرضه كرده و اگر ما بخواهيم يك تاريخ فلسفه بر اساس اصطلاحات و مفاهيم و مسائل فلسفه بنويسيم، كتاب جامع الافكار يك الگويي براي اين كار است، برخلاف روش متداول كه معمولاً كتابهاي تاريخ فلسفه بر اساس زندگي فيلسوفان و حكيمان است و در اثر ادوار گوناگون نوشته شده. به ياد دارم كه سالها پيش، جناب استاد صدوقي، درباره‌ شيوه‌ تاريخ نگاري فلسفه‌ اسلامي،‌ ‌فرمودند كه جاي آن دارد يك تاريخ فلسفه‌اي بر اساس مسائل و مباحث فلسفي، نوشته شود. امروز عرض مي‌كنم كه شايد بشود جامع الافكار جناب نراقي را به عنوان يك الگويي در اين باره محسوب كرد. تعجب نكنيد كه مرحوم مدرس تبريزي از اين حيث كتاب را در ريحانه الادب مهمترين كتاب مي داند، ‌چون مرحوم مدرس تبريزي كتاب شناس بودند و شرح حال نويس و در هر دو حوزه بسيار اطلاعات عميقي داشتند.‌ ايشان كتاب جامع الافكار را مهمترين كتاب در مبحث الاهيات يا واجب الوجود مي‌دانند.

سيّدعرب ادامه داد: اين كتاب در واقع همان طور كه از عنوانش معلوم است، دو بخش است. بخش جامع الافكار اين كتاب،‌ خصوصياتي دارد كه فرمودند و مختصريش هم بنده عرض كردم. بخش ناقد الانظارش،‌ نقد آرايي است كه از متكلمان و حكما و عرفا مي‌كند. اهل تحقيق و تفكر مي دانند كه ‌نقد نياز به داشتن مبناي فكري دارد، نمي شود نقدي را در كتابي مطرح كرد و گفت كه درست يا نادرست است. كسي كه نقد مي‌كند هميشه يك مبنايي دارد، حالا براساس اين مبنا، يا نقد او را مي‌پذيريد يا نمي‌پذيريد، اما اگر نقد كرد و يا شما نقد كرديد مبنايي داريد. استاداني كه امروز در اينجا درباره‌ اين كتاب صحبت و آن را‌ نقد  كردند، در واقع مبنايي دارند،‌ حالا آن مبنا را مطرح نكردند، به خاطر اينكه آن مطالبي كه مطرح شد مرتبط با آن مباني هست. از ديدگاه محتواي كتاب، تاريخي و همين طور موارد و اشكالات و ايراداتي كه به كتاب وارد بود يا نكات بسيار قابل توجهي داشت كه در فرمايشاتشان بود، اما بنده مي‌خواهم درباره‌ اين قسمت ناقد الانظار كتاب جامع الافكار صحبت كنم كه وقتي جناب نراقي نقد مي‌كند استواري عقلي او در نقد آراء متكلمان و حكما  و عرفا در كجاست.
در پايان اين نشست، دكتر حبيبي راجع به نحوه‌ تصحيح اين كتاب،‌ كه كتاب خيلي مفصل واقعاً هم سخت بوده، گفت  و تاكيد كرد كه احتياج هست يك بار ديگر و وقتي كه قرار است تجديد چاپ بشود، يك مقابله‌اي با نسخه‌هاي ديگر هم بشود.
آقاي اوجبي هم كه لمعات را تصحيح كرده اند، گفت: لمعات عرشيه در آن موقع ما، يك نسخه از آنها بيشتر شناخته نشده بود و مشغول استنساخش بودم و وقتي كه استنساخ اين اثر به پايان رسيد، اصلاً بحثي هم از وجود كنگره‌ حاضرين نراقيين نبود، به هر حال بديهي است كه اگر از يك اثري چند تا نسخه وجود داشته باشد و مصحح از آنها استفاده نكند، به خصوص از نسخه‌هاي كاملتر، در واقع با الفباي تصحيح هم آشنا نيست. كتابي كه از سوي آن كنگره و اينكه تمامي آثار نراقي و لو به شكل ناقص منتشر شود و عدم اطلاع كافي از وجود نسخه‌هاي كامل اين اثر باعث شد كه ما به اين كار تن بدهيم. يك نكته‌ ديگر اين كه ما نمي‌توانيم دقيقاً خط كش بگذاريم و مرزبندي كنيم و هر حكيمي را علي الاطلاق بگوييم مشايي است يا اشراقي، چون هر كدام از حكمت مشا و اشراقيه، ويژگي‌هايي دارند، يعني ساختاري دارند، يك روش بحثي دارند، بنابراين اگر حكيمي در روش بحث يا حتي در يكي – دو تا از مسائل حكمت مشا با ابن سينا موافق نبود، ما نمي‌توانيم اين را حكيم مشايي بناميم،‌ مي‌توانيم بگويم تمايلات مشايي داشته است.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612