میراث مکتوب – انگیزۀ شناخت بیشتر حکیم مقتول، شیخ شهابالدین سهروردی پس از مرگش تاکنون، یکی از قطبهای اصلی حکمت اسلامی بوده است .
دربارۀ پیشوای حکمت اشراق اسلامی، در قرن حاضر میلادی، تحقیقات وسیعی از سوی محققان اسلامی و خاورشناسان بزرگ انجام شده است. از جمله اشپیس، پاول کرواس، ریتر، لویی ماسینیون، هنری کربن، علامه اقبال لاهوری، مصطفی محمود حلمی، محمد معین و سیدحسین نصر مساعی ارزشمندی داشتهاند. این اعاظم به مقتضای مجال خاص هر یک در جهتی به ترسیم خطوط عمدۀ فکری فیلسوف بسنده کردهاند که در حد خود بسیار پرارج است.
با توجه به موضوع «شیخ اشراق و آراء خاص او در فلسفۀ الهی» رساله در دو بخش عمده تنظیم شده است. در بخش نخست «شیخ اشراق» ـ بدان مفهومی که در تاریخ فلاسفه آورده میشود ـ معرفی شده است؛ یعنی زندگی، محیط، آثار، منابع فکری و حدود تأثر و تأثیرش، با توجه به کتب تراجم و آثار خود او، تبیین و توجیه شده است و مسائل بسیاری از جوانب مختلف زندگی مادی و حیات عقلانی این حکیم روشن شده است.
در بخش دوم در نظم مطالب، تا حدودی از حکمۀالإشراق پیروی شده است. یعنی ابتدا مواردی از اختلافات او با مشائیان و بعد، انوار و اجسام و نفس و پایان کار آدمی، به ترتیب بحث میشود. در حقیقت تنظیم موضوعات به این ترتیب، مبین نظم عینی هستی از دیدگاه این فیلسوف است؛ یعنی سیر نزولی و صعودی که «إنا لله و إناّ إلیه راجعون».
ذکر جزئیات آرا نوافلاطونی که در فلسفۀ سهرودی و تا حدودی ابنسینا مورد استفاده قرار گرفته و همچین جمیع آیاتی از قرآن که سهرودی و گاهی فیلسوفان قبل از او، از آنها به عنوان مؤید نظریات فلسفی استفاده کردهاند و چند مورد دیگر از اختصاصات این رساله در این بخش است.
در بخش دوم «آرای خاصّ سهرودی در فلسفۀ الهی» بررسی شده است. در فصل اول ضمن بیان موارد اختلاف سهرودی با مشائیان، روشن شده است که او مقولات را به پنج قسم کرده ـ جوهر، کم، کیف، اضافه و حرکت ـ و تا حدودی تحت تأثیر ابنسهلان بوده است. در فصل مربوط به جسم، روشن شده است که سهرودی در انکار ترکب جسم از هیولا و صورت و برابر دانستن جسم مطلق با مقدار مطلق، برخلاف مشهور حتی در نحوۀ استدلال، تابع ابوالبرکات بغدادی است. در مبحث اعتبارات عقلی، ضمن مطالب مربوط به اعتباریبودن وحدت، امکان، شیئیت، وجود، و چند موضوع دیگر این مطلب عنوان شده است که سهرودی در قول به اعتباریبودن وجود از ابنسهلان ساوی متأثر است.
در مباث مربوط به نور که مبنای فلسفۀ سهرودی است، نظر سهروردی در تعریف نور با گفتار امام محمدغزالی منطبق شده و در مورد اینکه آیا نور همان وجود است یا نه، نظر سهرودی و شارحان حکمۀالإشراق و ملاصدرا بیان شده است.
در فلسفۀ سهرودی، شیء به نور و نه ـ نور تقسیم شده و نور و ظلمت در فلسفۀ شیخ اشراق توجیه شده و نادرستی نظر یکی از نویسندگان معاصر که ظلمت را در فلسفۀ سهروردی، امر وجودی دانسته و نظر قطبالدین شیرازی که نور را قائم مقام «واجب» و ظلمت را قائم مقام «ممکن» پنداشته، روشن شده است.
در فصول بعد ضمن اشاره به اطلاقات متعدد «نور» حدود تأثّر سهروردی از دیگران بیان شده و در ضمن بیان اینکه انوار دارای درجات مختلفاند، به وحدت حقیقت آنها و اینکه اختلافشان ذاتی نیست بلکه به کمال و نقص است، اشاره شده و پس از آن به خصوصیات نور محض که قائم به ذات و حی و فعال و خودآگاه است اشاره شده و بعد در فصول پس از آن دلیلهای اثبات نورالأنوار که بر اثبات نیازمندی موجودات و بینیازی غنی مطلق و بطلان تسلسل و لزوم تناهی در امور مجتمع مترتب بر یگدیگر، مبتنی است، با چند اشکال و پاسخ و مباحث مربوط به صفات نورالأنوار و مسئلۀ تعدد جهت فاعلی و قابلی در صورت وجوب صفات ممتمایز از ذات، روشن شده است. در مورد علم و ادراک و علم واجب، نظر شیخ اشراق بر کیفیت خودآگاهی نفس، مبتنی است که به صورت حضور اشراقی است.
در مبحث صدور کثرت، قاعدۀ امکان اشرف و کیفیت صدور کثرات و تعدد عقول و سیر آنها در دو سلسلۀ طولی و عرضی و اشاره به تردید در سخن شیخ اشراق در مورد اینکه آیا افلاک با انوار قاهرۀ طولی، متقارن صدور یافتهاند یا پس از آنها و چند مسئلۀ دیگر عنوان شده است.
در مطلب ارباب انواع یا مثل افلاطونی، ضمن اشاره به ادلّۀ اثبات آنها، حدود توانایی آنها در تأثیر بر موجودات مادی و نیز، «طباع تامّ» که آیا « من آسمانی» هر کس است یا ربالنوع انسانی است، بحث شده است. پ
در مباحث مربوط به جهان ماده، حرکات دائمی افلاک را به سبب تشبّه به معشوقات عقلی نمیداند، بلکه براساس دریافت اشراقات انوار، توجیه میکند. جهان مادی افلاک که مبدأ فعل و انفعالات زمینی است، خود تابع عالم انوار است و چون یکباره نمیتوان همۀ مناسبات عقلی و نوری را به فعلیت رساند، در طول دورهها آنها را تحصل میبخشد، افلاک که زندهاند، بینا و شنوا و بویا هستند و البته همۀ اینها در افلاک یکی است. او مثل فیثاغورس برای افلاک، اصوات و نغمات قائل است. خورشید نیز در فلسفۀ او (با تأثیر از ایران باستان) اهمیت خاص دارد.
فهرست مطالب کتاب:
پیشگفتار
مقدمه
بخش اول: شرح حال و آثار نظام فکری و حدود تأثّر
فصل اول: سهرورد و مشاهیر آن
فصل دوم: زندگی او
فصل سوم: محیط سیاسی و اجتماعی و علمی سهروردی
فصل چهارم: آثار و تألیفات
فصل پنجم: نظام فلسفی سهرودی (= حکمت اشراق)
فصل ششم: تأثر سهروردی از دیگران و تأثیر او در فلاسفۀ بعد
فصل هفتم: شخصیتهای فلسفی و دینی در آثار سهروردی
فصل هشتم: منابع فکری
بخش دوم: آرای خاص سهروردی در فلسفۀ الهی
گفتار اول: مواردی از اختلافات سهروردی با مشائیان
گفتار دوم: نور و نورالأنوار
گفتار سوم: انوار قاهره
گفتار چهارم: عالم اجسام
گفتار پنجم: نفس (نور = مدبر)
نتیجه