میراث مکتوب- برای گرامیداشت یاد و خاطره زندهیاد استاد احمد سمیعی (گیلانی) و رونمایی از مستند چهرهنگار (پرتره) “سبز بندار” با گروهی از دوستان به دعوت دوست عزیزم جعفر شجاع کیهانی به نمایندگی از خانۀ فرهنگ گیلان، راهی رشت شدیم. در حیاط باصفای خانه فرهنگ گیلان که از خانههای قدیمی این شهر است، حدود ۱۵۰ نفر شرکت کرده بودند.
نخست دکتر معصومی همدانی که قریب ۵۰ سال با استاد سمیعی دوستی داشتند، سخن گفتند. مژده دقیقی (مترجم)، بنده، فرهاد طاهری و پیام جناب منوچهر مشیری کارگردان فیلم توسط الوند بهاری در آخر خوانده شد.
هوا تاریک شد و با آغاز پخش فیلم، نمنمک باران باریدن گرفت. کت و شلوارمان کاملاً خیس و قطرات باران بر روی عینک مانع دیدن فیلم شد. شگفتا کمتر کسی از جای برخاست. اولین بار بود که زیر باران تند به تماشای فیلم نشستیم و لذت بردیم. فیلمی بود خوشساخت و تأثیرگذار. به جناب مشیری دستمریزاد میگویم. پیشتر از ایشان مستند زندهیاد دبیرسیاقی و استاد انوری را دیده بودم.
از پیش تصمیم داشتم، پس از نمایشگاه کتاب، برای دیدن دکتر محمد باقری سردبیر مجلهٔ “میراث علمی اسلام و ایران” به رشت بروم. خوشبختانه در این آیین رونمایی، چشممان به جمال ایشان روشن شد. الحق که از نیکمردان عرصه علم و تربیت است. شوربختانه در این سفر به دلایلی به مصاحبت بیشتر با ایشان کامیاب نشدم.
در این جمع با دوستان خوبی آشنا شدم. از جمله با جلال رنجبر پویا که گویا با یاری و مهر ایشان این برنامه پاگرفته بود. به دنبال ما به میهمانسرای دانشگاه گیلان آمد و با لطف و صفا و به اصرار ما را به منزل خود دعوت کرد و دانستم که این سفر برکات متعدد از جمله آشنایی با ایشان را در پی داشته است. منزل او و ویلای انزلی او محل استراحت و تفریح بسیاری از اهل فرهنگ و هنر بوده است. از زندهیاد ابتهاج گرفته تا کیهان کلهر و دکتر مهدی محقق و… این آشنایی دستاوردهای فرخندهای داشت.
صبح شنبه دیداری داشتم از کتابخانه ملی رشت که سال ۱۳۰۵ ق.ش. به همت محمدعلی تربیت، زمانی که وی رئیس اداره فرهنگ گیلان شده بود، تاسیس شد. وی سال ۱۳۰۰ نخستین کتابخانه عمومی را در تبریز بنیان نهاده بود. در میدان شهرداری وارد کتابخانه شدم. بوی نا و کهنگی بنا به مشام میرسید. کتابخانهای که تنها با حمایت فرهنگدوستان و بدون کمکهای دولتی اداره میشود. عباس شریفی قریب ۴۰ سال است که مدیر این کتابخانه است. در دفتر یادبود، دستخط بزرگانی چون ملکالشعرای بهار، حبیب یغمایی، محمد معین و… را زیارت کردم. آقای شریفی میراث مکتوب را خوب میشناخت. گفتم فهرست نسخههای خطی این کتابخانه را ما حدود ۲۰ سال پیش منتشر کردیم. استاد محمد روشن حدود ۵۰۰ نسخه را فهرستنویسی کرده بود. شریفی گفت الان موجودی بخش خطی بالغ بر ۳۰۰۰ نسخه شده و سه نفر مشغول فهرستنگاری هستند. درخواست کردم پس از اتمام کار برای چاپ بفرستد برای مؤسسه. از بخش خطی دیدن کردم که در سالنی نسبتاً نوساز نگهداری میشوند. کهنترین نسخه غرر الحکم آمدی کتابت سال ۶۶۸ را داشت. پیشنهادهایی برای مرمت و اسکن و اطفاء حریق دادم. گلایهمند بود که سالهاست ادارات متولی، کتاب اهدا نکردهاند. ناهار هم عدسپلوی گیلانی در منزل جناب جلال رنجبر پویا (عموجلال) میهمان بودیم. عصر با قطار عازم تهران شدیم و حسن ختام سفرمان دیدن مناظر چشمنواز مسیر بازگشت تا رودبار بود. این سفرنامهٔ کوتاه را با این دو بیت منسوب به امام علی علیهالسلام در مورد فواید سفر به پایان میبرم:
تغرب عن الاوطان فی طلب العلی
فسافر ففیالاسفار خمس فوائد
تفرج همً و اکتساب معیشه
و علم و آداب و صحبه ماجد
دور شو از وطن برای یافتن و پیشرفت و تعالی، سفر کن که در سفر پنج فایده است:
برای زدودن غم و اندوه از دل، برای تجارت و کسب و کار، برای دانشاندوزی، برای آموختن آداب و معاشرت زندگی و برای یافتن یاران همدل و همصحبتی با نیکان.