میراث مکتوب – مراسم بزرگداشت مرحوم استاد ابوالحسن نجفی با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش روز شنبه 21 اسفندماه 1395در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار شد.
در این مراسم که با حضور شخصیتهای علمی و فرهنگی همچون دکتر اکبر ایرانی، دکتر مجتهد شبستری، دکتر محسن شاهرضایی، دکتر فریبا نظری، دکتر توفیق سبحانی و دوستداران علم و دانش برگزار شد، دکتر مهدی محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی؛ دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ دکتر امید طبیبزاده، زبانشناس و استاد دانشگاه بوعلی همدان و فرهاد طاهری، پژوهشگر، نویسنده و ویراستار به بیان دیدگاههای خویش نسبت به این استاد فرزانه پرداختند و مقام علمی، فرهنگی و اخلاقی وی را تکریم کردند.
متن سخنرانی دکتر مهدی محقق بدین شرح است:
مرحوم استاد ابوالحسن نجفی عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی از چهرههای برجسته زبان و ادب فارسی است. او با تألیف کتاب «غلط ننویسیم» شهرت فراوانی میان معلمان و دبیران و استادان زبان و ادب فارسی پیدا کرد. او فن ویراستاری علمی را پایهگذاری کرد به همین دلیل او و استاد احمد سمیعی گیلانی را از بنیانگذاران این بخش از زبان و ادب فارسی بشمار میآورند.
گذشته از این او مترجمی توانا بود که کتابهای بسیاری را از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کرد که ترجمههای او میتواند نمونه و الگوی ترجمههای فاخر برای مترجمان جوان قرار گیرد.
حال که سخن از ترجمه به میان آمد بیمناسبت نیست که شمهای از ترجمه و نهضت ترجمه در این پیشگفتار بیان شود.
کلمه «ترجمه» در زبان عربی مصدر رباعی مجرّد است: تَرجَمَ کلامَهُ: تفسیر کرد سخن وی را، ترجمه کرد و هوالتّرجُمان: تفسیرکننده. کلمه «ترجمان» در ادب فارسی و عربی بسیار بکار رفته است:
بازیست بیش حکمت یونانم زیرا که ترجُمان طواسینم
(ناصرخسرو)
مَلاعِبُ جِنَّةٍ لوسَارَ فیها سُلیمانٌ لَسَارَ بترجُمان
(متنبی)
میرسیّد شریف جرجانی آن را معرّب «ترزفان» یعنی ترزبان دانسته در حالی که این کلمه با کلمه «ترجوم» عبری به معنی توضیح دادن و تفسیر کردن هم ریشه است.
مسعودی مورّخ بزرگ اسلامی میگوید: اسرائیلیان عراق زبانی سریانی دارند که به «ترجوم» معروف است. آنان با این زبان تورات را از زبان عبری تفسیر و بیان میکنند.
امر ترجمه از دوره امویان آغاز شد و در دوره بنی عبّاس یعنی از زمان منصور تا عهد مأمون به نهایت کمال خود رسید و مرکز این جریان علمی شهر مدینةالسلام یعنی بغداد بوده است.
مورّخان اسلامی سیر علوم و فلسفه و انتقال آن از آتن را بدین نحو یاد کردهاند که فلسفة مدنیّه از سقراط و افلاطون و ارسطو آغاز شد و سپس به ثاوفرسطس(تئوفراست) اوذیمس و آیندگان آنان رسید و پس از آن مجلس تعلیم از آتن به اسکندریّة مصر منتقل گشت و در زمان عمربن عبدالعزیز از اسکندریّه به انطاکیّه و سپس به حَرّان و بعد به بغداد انتقال یافت.
علّت انتقال مجلس تعلیم از آتن به اسکندریّه این بود که ظهور دعوت مسیح در بلاد روم موجب شد که همة ساکنان آن دیار مسیحی بشوند و در نتیجه گروهی از فلاسفة بزرگ در اسکندریّه آشکار گشتند و همّت بر نظر به کتب قدما گماشتند. آنان همه کتابهای جالینوس را مختصر ساختند و از آنها جُمل و جوامع به وجود آوردند تا حفظ و یادگیری آنها آسان گردد.
مشهور چنان است که نخستین کسی که کتابهای یونانی را به زبان عربی برگردانید خالد بن یزید بن معاویه بود که علاقة فراوانی به کیمیا داشت. او که به حکیم آل مروان شهرت داشت مردی عالم و فاضل بود و به علوم عنایت و همّت و محبّت میورزید و چون توجّهی خاص به علم و صنعت یعنی کیمیا داشت فرمان داد تا گروهی از فیلسوفان یونانی که در مصر ساکن بودند احضار شوند تا آنان کتابهای کیمیا را از یونانی و قبطی به عربی ترجمه کنند و این نخستین بار بود که در اسلام ترجمه از زبانی به زبان دیگر صورت میگرفت.
اکنون که ریاست نویسنده در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بسر آمده است این افتخار را دارد که او نخستین کسی بوده است که تکریم و نکوداشت اهل دانش را بنیان نهاده است. او در سال 1355 در تالار فردوسی دانشگاه تهران با بزرگداشت استاد مرحوم جلال الدین همائی و تألیف «همائی نامه» این امر را آغاز نمود و سپس به دنبال آن به بزرگداشت مرحوم سید محمد تقی مدرس رضوی و احمد آرام پرداخت و کتابهای جشننامه مدرس رضوی و آرامنامه را منتشر ساخت و سپس خداوند او را یاری داد که در چهارده سال ریاست بر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برای صد و شصت و یک تن از دانشمندان و فرهیختگان این کشور برگزار کند و به همین تعداد بزرگداشتنامه منتشر سازد.
امید است که با ادامه این حرکت، بیاعتنایی به مفاخر کشور که مدتها نهادینه شده بود، منسوخ گردد. بعونه تعالی و کرمه
کوکب علم آخر سر بر کُند گرچه کنون تیره و در رَجعت است
متن سخنرانی دکتر امید طبیب زاده نیز در این مراسم به شرح زیر است:
«دربارۀ غلط ننویسیم»
ده هزار نسخۀ چاپ نخست غلط ننویسیم در سال 1366 در همان نخستین ماه انتشار تماماً به فروش رسید و چاپهای متعدد بعد از آن هم اقبال بسیاری یافت. واقعاً چرا این کتاب در ایران، آن هم در آن شرایط حساس جنگ و بمبباران شهرها، چنان اهمیتی پیدا کرد؟ نجفی خود در پاسخ به این سؤال چنین میگوید: «من تصور میکنم علت این استقبال صرفاً به جذابیت کتاب مربوط نمیشود، بلکه علقۀ دیگری در آن دوره حاکم بر اوضاع جامعه بوده که باعث این شور و استقبال شده است. شاید در آن زمان خاص، مسئلۀ حفظ زبان فارسی، یا مسئلۀ ملیت مطرح بود که کتاب با این استقبال مواجه شد… شاید مردم هویت ملی و درنتیجه زبان خود را درخطر میدیدند» (1390: 157-158). و جالب است که نجفی در فرهنگ فارسی عامیانه نیز علاوه بر ضبط اصطلاحات و معانی آنها، کوشیده است تا با ارائۀ شواهد بسیار، شیوهای را برای نگارش فارسی گفتاری به دست دهد. مهمترین ویژگی شیوۀ اخیر این است که در آن از شکستهنویسی استفاده نمیشود.
پس از انتشار چاپِ نخست غلط ننویسیم، برخی از نویسندگانِ صاحبنظر، نقدهایی خواندنی و پر مطلب بر آن کتاب نگاشتند که حاویِ دیدگاههای متضاد دربارۀ این اثر بود، و همین خود ماجرای حیرتانگیز دیگری را پدید آورد. درهرحال منابع و احکام نجفی برای تعیین صورتهای صحیح از ناصحیح مبتنی بر تحول طبیعی زبان فارسی است، اما گاه در ویرایش نخست غلط ننویسیم عملاً از این منابع و احکام عدول شده بود که در ویرایش دوم تصحیح شد.
وجود اختلاف نظر در مورد برنامهریزیهای زبانی امری بدیهی و معمول است، اما در مورد این اختلافات باید به دو نکته توجه داشت: اول اینکه اختلاف بر سر اقلام غلط ننویسیم را نباید به منزلۀ اختلاف با کلیت اثر دانست، و دوم اینکه نباید انتظار داشت که بتوان به اجماعی کامل در این حوزه دست یافت، زیرا همواره در برنامه ریزیهای زبانی موضوعی باقی میماند که محل اختلاف نظر باشد.
کتاب غلط ننویسیم که مشابه آن در بسیاری از زبانهای دنیا وجود دارد، مطلقاً کتاب دستور زبان نیست، و هدف آن نه توصیف زبان فارسی، بلکه تجویز شیوۀ معیارِ نگارش فارسی است. وجود چنین کتابی برای هرچه یکدست کردن و معیارتر کردن نثر رسمی و معاصر فارسی لازم است، و ضروری است که هرچندسال یک بار مورد تجدید نظر قرار گیرد و با تفصیل بیشتری منتشر شود. ما ایرانیان برای دستیابی به نثری معیار و یکدست برای زبان ملی و میانجیِ خود، نیاز بسیاری به چنین کتاب مرجعی داریم، و دیگر اینکه کار این کتاب پس از نجفی باید به نهادی همچون فرهنگستان زبان و ادب فارسی سپرده شود تا امر تدوین و ویرایش آن در آنجا و تحت نظارت جمعی از علمای ادیب و زبانشناس ادامه یابد.
منبع: وبگاه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی