میراث مکتوب – نگارنده در این کتاب زیست جهان ملاصدرا بر پایۀ امکانات درونی فلسفه ملاصدرا سه نظریه جدید مطرح کرده است با عناوین: ۱- مدل ترفیعی در روش شناسی ملاصدرا؛ ۲- زیست نوع های انسانی؛ ۳- تحول تاریخی انسان.
نویسنده درباره فصل می گوید: فصل اول درباره هویت و اصالت فلسفه ملاصدرا است که در آن، به بررسی نظریه های گوناگون درباره تعین معرفتی حکمت متعالیه صدرایی پرداختم و در مقام نقادی، هیچیک از آنها را بطور کامل گویای تعین معرفتی فلسفه ملاصدرا نیافتم و در مقام تأسیس، فلسفه ملاصدرا را به عنوان دیسپلین و رشته علمی با هویتی هندسی و ماهیتی شبکه ای بیان کرده ام؛ شبکه ای از رهیافت، مبادی و مبانی، مسائل، روش، و اهداف. در این بخش سعی نموده ام حضور این مختصات را، البته با تأکید بر رهیافت و نگرش وجودی، در مواجهه ملاصدرا با فیلسوفان پیش از او نشان دهم. در این فصل، پس از نقد دیدگاههای گوناگون در فقره روش، نظریه مختار را مطرح کردم با عنوان: مدل ترفیعی؛ شبکه معرفتی وجودی با ابتنا بر استعاره سفر.
وی درتوضیح فصل دوم اشاره می کند: در فصل دوم به انسانشناسی ملاصدرا پرداختم و در آن نظریه زیست نوع های انسانی را مطرح کردم با سه مدل: ۱- وحدت نوعی مشککَ وجودی صرف؛ ۲- وحدت نوعی مشکک ماهویِ در پی وحدت نوعی مشکَک وجودی؛ ۳- کثرت نوعی مشکک ماهویِ در پی وحدت نوعی مشکَک وجودی. و در پایان این فصل، به تحول تاریخی انسان در فلسفه ملاصدرا پرداختم و نشان دادم: انسانشناسی ملاصدرا نه در قلمرو موجود که در ساحت وجود و نه بسته در نسبت با هستی و محدود به حیوان ناطق که گشوده به هستی و جاری در تاریخ است. در مبحث انسانشناسی با مفهومسازی، تحلیلها و تبیینهای نوین- که از نوآوریهای نگارنده است- درصدد توسعه برون داد شبکه معرفتی وجودی صدرایی برآمده ام
در فصل سوم، ملاصدرا و تساوی حقوق بشر مطرح شده. پرسش محوری این جستار آن است که چگونه با پذیرش کثرت نوعی انسان ملاصدرا و جهان های متفاوتی که انسان های مختلف در آن زیست می کنند، می توان از تساوی حقوق اجتماعی انسان ها در منطق های و حقوق بشر در جهان سخن گفت؟ نگارنده این مقاله تلاش می کند تا با طرح دو مدل از حقیقت انسان به این پرسش پاسخ دهد.
نگارنده دربارۀ فصل پنجم این کتاب تصریح می کند: در فصل پنجم، به تفسیر در نگرش وجودی ملاصدرا پرداختم. تحلیل وجودی آیات و تفسیر آنها برپایه علم الاسمای عرفانی از خصیصه محوری تفسیر ملاصدرا است. از نظر ملاصدرا همانطور که قرآن، درجات دارد، انسان نیز مقاماتی دارد و هر انسان به فراخور مقامش، هم افق با درج های از قرآن می گردد. به دیگر سخن: فهم متنِ گشوده به باطن هستی، نیازمند گشودگی به هستی است. برخی که در مقام خلق اند با ظاهر قرآن و آنانیکه در مقام امرند به باطن قرآن دسترسی دارند. و این همه با حضور جدی و فراگیرِ وجود در محور متن تفسیری و مفسر معنا می یابد. بنابراین نگارنده در مبحث تفسیر نیز در جستجوی نگرش وجودی ملاصدراست؛ نگرش وجودیای که دلشوره اساسی ملاصدرا در مسائل بوده و او همه چیز را در پرتو وجود و از چشم وجود می نگرد.
صلواتي، عبدالله، زيستجهان ملاصدرا ، تهران، هرمس، قطع: رقعي، جلد شوميز، 200صفحه، بها: 160000 ریال، 1396.