میراث مکتوب- نشست «زندگی، زمانه و کارنامه دکتر کتایون مزداپور» از سلسله نشستهای «از قیل و قال مدرسه: گفتوگویی صمیمانه با پژوهشگران جهان باستان» از سوی بنیاد فرهنگی ایران و انیران باستان یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴ به صورت برخط برگزار شد.
در این نشست فرزانه گشتاسب؛ دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، نادیا حاجیپور؛ دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، حمیدرضا دالوند؛ دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و آرزو رسولی (طالقانی)؛ دکتری تاریخ ایران باستان و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی با عنوان دبیر نشست سخنرانی کردند. آنچه میخوانید گزارشی از این نشست است:
هیچوقت نخواست جلوی چشم باشد
آرزو رسولی، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در ابتدای نشست گفت: این نشست ادای احترامی است به دکتر کتایون مزداپور که به گردن ایران خیلی حق دارد. من متاسفانه خودم شاگرد او نبودم ولی سالهاست که با استاد ارتباط دارم و میدانم که اگر از این برنامه اطلاع پیدا میکرد، احتمالاً اجازه نمیداد که چنین برنامهای را برگزار کنیم، چون همیشه بسیار فروتن و از چنین برنامههایی گریزان بود.
وی افزود: استاد حتی به دانشجویانش اجازه نداد که بزرگداشتی بگیرند یا جشننامهای برایش تهیه کنند و حتی دکتر اسماعیل سنگاری، مدیر بنیاد ایران و انیران گفت؛ به دنبال عکسهایی از او که بودیم، هر چه گشتیم با اینکه بارها خدمت ایشان رسیده بودیم ولی عکسی نداشت و این از شخصیت دکتر کتایون مزداپور است که هیچوقت نخواست که جلوی چشم باشد ولی تاثیر خود را بر فرهنگ ایران بر جای گذاشت. از دانشجویان خیلی خوبی که پرورش داد هم میشود این را فهمید.
لحظه لحظه زندگی خویش را به فرهنگ این سرزمین خدمت کرده است
در ادامه فرزانه گشتاسب، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: من از سال ۱۳۷۱ اولین برخورد را با استاد داشتم. من آن زمان دانشجو شده بودم و در کانون زرتشتی فعالیت میکردم و در آنجا یک مسابقه اوستاخوانی و گاتاشناسی را آغاز کردیم. تقریباً از این رشته در نزد عموم نیز اطلاعی وجود نداشت. از آنجایی که چنین سابقهای در جامعه زرتشتی وجود نداشت، لذا خانم دکتری را به من معرفی کردند. من به پژوهشگاه رفتم، گفتند باید به نزد خانم دکتر مزداپور بروید و برای آغاز چنین برنامهای راهنمایی بگیرید. او ابتدا «اوستای گلدنر» را برای من آورد. ما میخواستیم اوستاخوانی از روی دیندبیره انجام شود و بچهها از روی دیندبیره اوستا را بخوانند. صفحاتی از کتاب را همانجا کپی کردیم و مبنای کار ما قرار گرفت. آشنایی من با او به این صورت بود و بعد از آن داوری مسابقات را داشت و مقالات را برای ما داوری کرد. در ادامه من در یکسری از کلاسهای استاد شرکت کردم و بعد از آن تصمیم گرفتم که از مقطع ارشد رشته فیزیوتراپی را ادامه ندهم و رشته زبانهای باستانی بخوانم و اینگونه مسیر زندگی و کار من تغییر کرد. من بعد از آن در یکسری از کلاسهای استاد شرکت کردم و بعد تصمیم گرفتم که از مقطع ارشد رشته فیزیوتراپی را ادامه ندهم و به سراغ زبانهای باستانی بروم.
فرزانه گشتاسب با اشاره به یک خاطره بیان کرد: در همان زمان به دنبال صحبتهایی که با استاد داشتم و همچنین از مسابقات مانتره اسم آذرکیوان به گوش من خورده بود. در کتاب «رشید شهمردان» و «فرزانگان زرتشتی» نیز اسم آذرکیوان را دیده بودم که به دنبال این از استاد سوال کردم که این آذرکیوان کیست که من بروم و در مورد او بیشتر بخوانم. استاد گفت: موضوع خوبی است، برو و در مورد آن تحقیق کن. سالها گذشت و «آذرکیوان» یکی از پژوهشهای مورد علاقه من شد.
وی افزود: در واقع فرق یک استاد واقعی با افراد دیگر همین است، دکتر کتایون مزداپور روی موضوعات مختلفی کار کرده است، اینقدر تسلط دارد و اینقدر با تمام جوانب آن آشنا است که معمولاً وقتی پیشنهادی میدهد، پیشنهاد تبدیل به یک پژوهش ناب میشود. من این تجربه را بارها در مورد استاد، خودم و دیگران دیدهام. پیشنهادهایی که کرده است همه تبدیل به یک فکر نو و آغاز یک پژوهش ناب و تحقیق خیلی خوب شده است و آن پژوهش به حل یک سوال خیلی مهم در حوزه زبانهای باستانی و فرهنگ ایران باستان انجامیده است، به نظر من این یکی از ویژگیهای کتایون مزداپور است.
گشتاسب با بیان اینکه کتایون مزداپور لحظه لحظه زندگی خویش را به فرهنگ این سرزمین خدمت کرده است، گفت: کسانی که او را میشناسند و آثارش را خواندهاند، میتوانند این را تایید کنند. خدمات استاد به فرهنگ ایران بسیار زیاد است. بخشی از این نقش مهم و ملموستر تدریس و پرورش و تربیت محقق است. آثار کتایون مزداپور و حوزه تحقیقاتش یک فهرست خیلی طولانی است. تحقیقات استاد در زبان پهلوی، بحث گویش زرتشتیان ایران و نسخهشناسی و دستنویسهای اوستا سه موضوع مهم از بین این فهرست است. به این فهرست تحقیقات او در شاهنامه، اسطورهشناسی و پژوهش در مورد زنان را نیز میتوان اضافه کرد.
وی افزود: کتایون مزداپور یک استاد بزرگ در خواندن زبان پهلوی و آموزش زبان پهلوی است و سالها در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مدرس زبان پهلوی و اسطورهشناسی بود. او همچنین متنهای مهمی مانند «شایست ناشایست» را از زبان پهلوی ترجمه کرده است. اما حاصل پژوهشهای او در زبان پهلوی در دو کتاب مهم نقش بسته است؛ یکی از آنها «واژه و معنای آن از فارسی میانه تا فارسی» است که کتاب بسیار مفصل و پر از جزییاتی است و در واقع شاید بتوان گفت نتیجه و میوه سالها تحقیقات او در زبان فارسی میانه و متون فارسی در این کتاب متبلور شده است. کتاب دیگری با عنوان «پهلوی آسان» به چاپ رسیده است که شاید آن طور که باید و شاید شناخته نشده است. این اثر برای آموزش زبان پهلوی نوشته شده است.
فرزانه گشتاسب دغدغه کتایون مزداپور را آموزش زبان پهلوی ذکر کرد و گفت: کسانی که با زبانها و خطوط باستانی آشنا هستند از سختی این زبان آگاه هستند. استاد معمولاً در پژوهشگاه درس پهلوی یک را تدریس میکرد. دغدغه این را داشت که نکند به دلیل دشواری خط پهلوی دانشجو زبان باستانی را رها کند و از همان ابتدای کار این دشواری و این سختی خط پهلوی و هزوارشها دانشجو را از ادامه کار بازدارد. با این دغدغه استاد آشنا هستم و شاهد بودم که در پهلوی یک چگونه سعی میکند تا خط پهلوی را به دانشجویان یاد بدهد. کتاب «پهلوی آسان» در واقع صورت نوشتاری شیوهای است که استاد در کلاسهایش آموزش میداد. او سعی کرده است با بیان خیلی ساده، پیچیدگیها را با زبان ساده و قدم به قدم آموزش بدهد.
وی با بیان اینکه ترجمهها و آثار کتایون مزداپور در خدمت آشنایی با سنت زرتشتی است، اظهارداشت: اگر متنی ترجمه شده است، هدف این بود که پرتوی بیندازد و آن سنت زرتشتی را روشن کند. تمام یادداشتها و تعلیقاتی که بر کتاب نوشته است، در خدمت همین امر بوده است. این یکی از ویژگیهای آثار استاد است و میتوانم بگویم خیلی کمتر در ترجمههای پهلوی اینگونه دقت میشود که متن پهلوی در خدمت روشن شدن و آشنایی با سنت زرتشتی باشد.
این عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه گفت: بعید میدانم که در جامعه ایران کسی به اندازه کتایون مزداپور درباره آداب و گویش زرتشتیان ایران تحقیق جامع، دقیق و علمی انجام داده باشد. در واقع میتوان گفت هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی بیشترین تحقیقات را در مورد آداب و رسوم زرتشتیان کنونی ایران دارد و همینطورکتاب پنج جلدی او درباره گویش زرتشتیان نیز منحصر به فرد است و چنین به نظر میرسد که فقط همین بخش از تحقیقات او یک عمر میطلبید.
گشتاسب افزود: یکسری از آموزههای ایران باستان در نوشتههای پهلوی آمده که یکی از آنها سپاسداری است. اگر سپاسداری ایزدبانویی داشت، به صورت کتایون مزداپور بود. من همیشه استاد را صورت مجسم سپاسداری و فروتنی میبینم. ما چیزهایی را در نوشتههای پهلوی میخوانیم و از آن میگذریم و شاید دقتی در آن نکنیم. کتایون مزداپور تک تک این واژهها را زندگی کرده است.
همه برای سربلندی ایران کار میکنیم
در ادامه آرزو رسولی به عنوان دبیر نشست گفت: در سال ۸۲ وقتی خبرنگار بودم، با استاد آشنا شدم. سههزارمین سال فرهنگ زرتشتی در دانشگاه تهران برگزار شد و استاد دو نسخه خطی را که به تازگی پیدا کرده بود، ارائه کرد. معمولاً او در هر محفلی که سخنرانی دارد، لیستی بلندبالا از افرادی را ارائه میکند که در اثری با او همکاری داشتهاند. این خصوصیت استاد است و میتواند به عنوان الگویی برای ما دانشجویان قرار بگیرد.
وی افزود: همین که هدف ایران باشد، کافی است. همه داریم برای سربلندی ایران کار میکنیم و ارزش این برنامهها در این است. کارنامه پژوهش همین را نشان میدهد و در این زمینه موفقتر عمل کرده است.
آثار او روشنگر فرهنگ و هویت ایرانی است
در ادامه نادیا حاجی پور، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: زبانم قاصر است از اینکه در مورد استادم صحبت کنم. من در دوره کارشناسی ارشد دانشجوی استاد بودم. به ما مشق میگفت و متن مشخص میکرد که باید مینوشتیم. من از قبل پهلوی را میخواندم که سر کلاس برایم خیلی گنگ نباشد و مقداری آمادگی داشته باشم، به من میگفت؛ تو یک چیزهایی از پهلوی میدانی.
وی افزود: استاد نیز ابتدا علوم اجتماعی خوانده بود و بعد فرهنگ و زبانهای باستانی. من زبان فارسی خوانده بودم و بعد برای ادامه فرهنگ و زبانهای باستانی میخواندم. بعدها زمانی که کارهای او را دیدم به این قسمت نهادهای اجتماعی در دوره باستان پرداخته بود. حتی رشته علوم اجتماعی که در دوره کارشناسی خوانده بود نیز در آثارش که مربوط به فرهنگ و زبانهای باستانی بود، نمود دارد.
حاجیپور با بیان اینکه انگار درس پهلوی که با استاد میگذراندم، از عمق وجود استاد میآمد و بر جان من مینشست، گفت: او نسبت به تمام دانشجویان یک مهرورزی خاصی داشت. من در مورد کارنامه علمی او بر روی مسائل علمی و فقهی تمرکز میکنم. او بین آموزش و پژوهش پیوندی قائل بود. بسیاری از شاگردان او امروز مقام استاد و معلم را دارند. آثار او متنوع و متفاوت اما منسجم است. تمام آثار کتایون مزداپور از انسجام خاصی برخوردار است. آثار او با هدف روشن کردن فرهنگ و هویت ایرانی انجام شده است.
وی افزود: در زمینه فقه و حقوق باید به کتاب «شایست ناشایست» او اشاره کنم. این متن زبان پهلوی یعنی فارسی میانه زرتشتی است، البته آن اثر عنوان ندارد و این عنوان برایش انتخاب شده است. متن این کتاب گزیدهای از مهمترین مباحث فقه زرتشتی است که در دوره ساسانیان رواج داشته است. زمان نگارش متن متعلق به پیش از اسلام است. این بسیار مهم است که ما توسط این کتاب با فقه این دوره آشنایی پیدا میکنیم. متن نشان میدهد که اطلاعات گردآورنده شایست ناشایست دقیق بوده است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه کتایون مزداپور در ترجمه بسیار به متن وفادار بوده است، گفت: به نظر میرسد این یکی از اصول استاد است که تا آنجایی که میتواند به متن وفادار میماند. در این کتاب ما نه تنها با منبع عظیمی از اطلاعات فقهی و حقوقی روبهرو هستیم، بلکه با منبع مهمی از اطلاعات در مورد آنها نیز روبهرو هستیم که دکتر مزداپور در مورد آنها توضیح میدهد. ترجمه این کتاب یک دائرهالمعارف فقهی را در اواخر دوره زرتشتی در اختیار ما قرار میدهد.
حاجیپور بیان کرد: نکته دیگر تحلیلی است که از آثار انجام میدهد. یعنی خواندن و ترجمه اثر یک کار است و تحلیل از آن اثر کاری دیگر. اینکه از خلال این مطالب به نهادهای اجتماعی آن زمان دست پیدا کنم و از مسائل آن زمان آگاه شوم برای من بسیار آموزنده و چراغ راه بود.
مقاله «مارین و پلنگین»
آرزو رسولی، دبیر نشست در این فاصله گفت: به یاد خاطرهای افتادم. استاد با آقای مرتضی ثاقبفر همکلاس بود، زمانی که یادنامهای به همت فرزانه گشتاسب برای آقای ثاقبفر تهیه میشد، استاد جزء اولین کسانی بود که مقاله «مارین و پلنگین» را نوشت و یادنامه که منتشر شد، شامل این مقاله هم بود.
کتایون مزداپور فرزند زمانه خویش است
همچنین دکتر حمیدرضا دالوند، عضو دیگری از هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این نشست با بیان اینکه کتایون مزداپور هواداران بسیاری دارد، گفت: واقعیت این است که باید بدانیم چه چیزی کتایون مزداپور را متفاوت میکند. شاید اگر ساعتها در مورد او صحبت کنیم، باز هم حق مطلب ادا نمیشود و آن سوال اصلی پیش میآید که دکتر کتایون مزداپور کیست؟ چه تاثیری بر جای گذاشته است؟
وی افزود: من به چند وجه از شخصیت او میپردازم. مهمترین وجه شخصیت کتایون مزداپور وجه اخلاقی اوست. به نظر من این وجه به مسئله کلانتری برمیگردد که باید مورد توجه قرار گیرد. او یکی از دختران و فرزندان ایران است. او در یکی از بسترهای اصیل این آب و خاک یعنی سنت زرتشتی رشد کرده است. در حقیقت اگر مزداپور را به عنوان یک شخصیت جذاب که خیلی برای ما زیباست؛ در نظر بیاوریم، این نشاندهنده این است که این دستگاه و سیستم فرهنگی دارد به گونهای کار میکند که کتایون مزداپور تولید آن است و این مزداپور در طول تاریخ تکثیر میشود. او اولین نفر از این سیستم نیست و آخرین نفر نیز نخواهد بود. چنین شخصی در هر زمانی متولد میشود و این فرصت برای همه هست. روند این دستگاه به کلان روایت در ایرانشهر برمیگردد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه این کلان روایت در کهنترین متون آمده است، بیان کرد: در این متون انسانی قرار است معاونت خداوند در نبرد بین خیر و شر را در این دنیا بر عهده بگیرد. چنین انسانی قرار است همان اهورا، خیر یا خدا باشد. در واقع آنچه که به ایرانشهر در این سیستم اهمیت میدهد، تولد آن انسان کامل و آن زرتشتترین و آن رد آدمی و در حقیقت آن چیزی است که بعداً در ادبیات فارسی به عنوان انسان کامل ایرانی-اسلامی بسیار بر روی آن بحث شده است. اگر تمام اساطیر ایرانی، متنهای دوره باستان، میانه و نو و به ویژه ادبیات فارسی را مطالعه کنیم، انسان کامل شاهبیت همه اینهاست. توصیف انسان آرمانی، ساختن این آرمان و القای آن به انسان و کوشش برای تولد این انسان در هر روزگاری است.
حمیدرضا دالوند با بیان اینکه در همه اعصار و دورههای تاریخی ایران این شخصیت متولد میشود، گفت: در همه آدمها به نسبت با آن ظرفیت و با توجه به بستری که در آن متولد میشوند، در وجودشان این صفتهای خداگونه تجلی پیدا میکند و این سیستم انسان را میآفریند. جالب این است که بسیاری از انسانها را میشناسیم و بسیاری را هم نمیشناسیم. در این راستا آنچه که ایران را متمایز میکند، نه تاریخ بلند آن و نه منابع آن بلکه فرهنگ غنی آن است که بر محوریت انسان و انسانمداری و پرورش و تولد یک انسان خداگونه در طول تاریخ حرکت کرده است و قرار بر این بود این انسان را در ایرانشهر متولد کند. ما با چنین سیستمی روبهرو هستیم. اگر امروز با مزداپور و مزداپورها روبهرو هستیم. اگر حتی با کسی یا کسانی بزرگتر از سعدی یا حافظ نیز روبهرو شویم، جای تعجب ندارد.
وی با بیان اینکه ویژگی اخلاقی کتایون مزداپور تجلی سهگانه اندیشه، گفتار و کردار نیک است که در وجود او سرشته شده است، اظهارداشت: اینها جزئیاتی هستند که آن پازل را نزدیک به رد آدمی و نزدیک به انسان کامل برای ما میسازد. از ویژگیهای آن انسان کامل داد و دهش است، چون به هر حال خداوند آفریننده است. ما صفت «رادی» را به عنوان یکی از ویژگیهای شخصیتی انسان کامل در وجود کتایون مزداپور میبینیم. او انسانی است که هم عقلی و هم کلامی به هر کسی که در اطرافش بود، میبخشید. با همین حقوق به برخی از نشریات که کار فرهنگی میکردند، کمک میکرد و پول میداد. بعید میدانم کسی شاگرد او بوده باشد یا با او ارتباط داشته باشد، ولی در حد خیلی کوچک چیزی از او دریافت نکرده باشد. ویژگی بخشندگی دکتر مزداپور بسیار اهمیت دارد.
دالوند با بیان اینکه کتایون مزداپور فرزند زمانه خویش است، گفت: او تحت تاثیر اندیشههای مهرداد بهار است. منش، روش و الگوهای رفتاری دکتر بهار بر روی او بسیار تاثیرگذار است. بهار شخصیت چند وجهی است. او زبانهای باستانی را که یک رشته مهجور شده بود، رونق بخشید. او خلاف جهت آب در روزگار خود حرکت کرد. او در زمان انجام کار علمی به فراتر از متن توجه کرد، او کارهای زبانی نیز زیاد انجام داده است. کتاب گویش دکتر کتایون مزداپور روی تمایز آوایی واژگان است. او انسانی چندوجهی است. مزداپور متن را فراتر از زبان و متکی به تاریخ و سنت خوانده است. این مهمترین دلیل تاثیرگذاری کتایون مزداپور در زمانه ماست. او ذهن بسیار خلاقی دارد و خیلی راحت در تحلیلهایش ارتباط برقرار میکند. او یک شخصیت عملگرا است.
این عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: کتایون مزداپور مرا به دکتر عبدالمجید ارفعی معرفی کرد. کسی که او را به کار علمی کشانید، کتایون مزداپور بود. تک تک اینها میتواند برای ما درس باشد. هیچکس تا امروز او را با صورت خشمآلود به یاد نمیآورد.
دالوند با اشاره به خاطره آشنایی خود با کتایون مزداپور گفت: نخستین برخورد من با او به حدود ۳۳ یا ۳۴ سال پیش برمیگردد. من از طریق کنکور در دانشگاه پذیرفته شده بودم و درکلاس به همراه همکلاسی خود منتظر استاد بودیم. به ما گفته بودند که یک همکلاسی دیگر قرار است به ما اضافه شود. در همین حین خانمی با یک کیف و چند کتاب وارد کلاس شد. ما که فکر میکردیم همکلاسی جدید است، اهمیتی ندادیم و جلوی ایشان بلند نشدیم. او به سوی پنجره رفت و آن را باز کرد. یکی از دانشجویان که رد میشد، گفت خانم دکتر ببخشید و ما متوجه شدیم که این خانم استاد است. اولین سوالی که از ما پرسید این بود که به چه منظوری برای تحصیل در این رشته آمدید؟ من همان موقع گفتم دوست داشتم ایلامی بخوانم. بعد من نام یوسف مجیدزاده را گفتم که استاد گفت؛ مجیدزاده باستانشناس است. دکتر ارفعی استاد زبانهای باستانی است. در همان جلسه شماره تلفن دکتر ارفعی را به من داد و خودش زنگ زد و مرا به دکتر ارفعی معرفی کرد و پس از آن من به دفتر دکتر ارفعی میرفتم. من کتایون مزداپور را با بزرگواری و بزرگمنشی به یاد میآورم. خیر او به من رسیده است. معمولاً کسی با یک دانشجو در جلسه اول اینگونه برخورد نمیکند. این نسبت من با دکتر کتایون مزداپور بود.
حمیدرضا دالوند افزود: اینگونه منش به روح بزرگ او بازمیگردد. مزداپور ما را به یاد همان سخن مشهور میاندازد که «عالم شدن آسان ولی آدم شدن خیلی سخت است». اگر ادبیات گسترده فارسی را بخوانیم اما محتوای آن را درک نکنیم و نفهمیم، بیهوده بوده است. مزداپور شدن آسان است اگر بخواهیم و از ایشان یاد گرفته باشیم.
منبع: ایبنا