میراث مکتوب – این روایت متعلق است به منجم رسمیدربار شاه عباس، ملاجلال، که از حیث دغدغه کیهان شناختی این جستار اهمیتی دوچندان دارد.
بخش نخست این روایت شامل مراحل آشنایی شاه با نقطویه موجز است اما نکتههای جالب توجه و متفاوتی در خود مستتر دارد. اولین نکته ای که در ربطِ با این روایت به چشم میآید آن است که ملاجلال بخش مربوط به نقطویه را در یک رویکرد کلی که در سایر روایتها نیز دیده میشود از دیگر بخشها متمایز نکرده و در نتیجه عنوانی نیز به آن نبخشیده است. منجم ذیل وقایع ۱۰۰ ه.ق و در پی روایتی بی اهمیت از تنبیه چند قطاع الطریق به ناگهان وارد ماجرای نقطویه میشود. اولین فقره ای که مورخ به آن میپردازد نحوه آشنایی شاه است با درویش خسرو، که البته دلایلی کاملا متفاوت با دو روایت پیشین برای آن میآورد: «در این ایام، نواب کلب آستان علی مکرر به خانه درویش خسرو میرفت چون او به الحاد مشهور بود. غرض نواب کلب آستان علی از این رفتن این بود که به لفظ دُرربار خود فرمودند به خاصان خود که این مرد به الحاد شهرتی تمام دارد و مکرر او را گرفته و چون الحادش ثابت نشده و او را رها داده اند، غرض من این است که اگر این شهرت غلط است، او را از تهمت خلاص کنم و اگر راست است در دفعش کوشم و این ثواب روزمند گردم و کتابهای باطل ایشان را به دست آورم و تمام را بشویم.»
در این جا نه دیگر با عنصر «اتفاق» روبه روییم نه با جنبههای عوامانه شاه. مطابق خبر تاریخ عباسی، این خود شاه بود که با آگاهی از اندیشههای الحادی درویش «مکرر» به خانه اش میرفت و اصولا دلیل اصلی این آمد و شدها «الحاد مشهورِ» درویش ذکر شده است. نقل قول مستقیمیکه ملاجلال از شاه به دست میدهد بسیار در خور اعتناست، نه تنها از آن جهت که در دو روایت پیشین بدان اشاره نشده است، بلکه به دلیل محتوای گفتههای شاه. گویا شاه جوان از سوی «خاصان خود» برای این آمد و شدِ غیرمعمول مورد پرسش و تردید قرار گرفته که این گونه در پی توجیه برآمده است. اما همین توجیه نیز متضمن ارادت شاه به درویش است آن جا که قصد خود را در درجه نخست، تلاش برای پاک کردن دامان درویش از اتهام «الحاد» عنوان میکند.
تأمل در مفاهیم زمان و کیهان و کیفیت تجلی آنها در عرصه تاریخ و بهویژه تاریخنگاری، انگیزه اصلی فراهم آوردن این مجموعه بوده است. زماننگری و کیهانباوری را باید بیشتر محصول دغدغه اولیه مؤلف درباره کیفیت تأثیرگذاری جهانبینی مورخان در شیوۀ تاریخنگاری عصر صفویه ارزیابی کرد
مؤلف این مجموعه را به اعتبار رویکرد زمانمحورِ مورخان به جهان پیرامون خویش و باور آنها به دخالت امور کیهانی در زندگی بشری، به ترتیب با دو مفهوم «زماننگری» و «کیهانباوری»، ممتاز ساخته است.
پژوهش در معنا و تأثیر این دو مفهوم در عرصه تاریخنگاری عصر صفویه، با این پرسش اساسی آغاز شد که آیا ایدههای کیهانی میتوانسته بر محتوای تاریخنگاریها و نیز شیوههای تاریخنویسی تأثیرگذار باشد؟ و اگر آری، چگونه؟ مؤلف با توجه به میراث غنیِ تاریخنگاریِ عصر صفویه و نیز با ملاحظه آشنایی بیشتر با این دوره تاریخی، بر آن شد تا این پرسش را در زمینه تاریخ صفویه طرح کند.
این مجموعه با نگرشی نو به زمان تاریخنگارانه پایان میگیرد؛ نگرشی منتهی به یک راهحل عملی با هدف زُدایش افراطگراییهای مذهبی.
عناوین اصلی مقالات یا جستارهای این کتاب به این ترتیب اند:
انواع زمان: تاملاتی در باب زمان با تکیه بر عصر صفویه، تاریخ نگاری کیهان شناختی: پیوند تاریخنگاری و تنجیم در عصر صفویه، بازخوانی زمان و کیهان در جنبش نقطویه: تاملی در روایتهای تاریخ نگارانه عصر صفوی، نظم کیهان شناختی چیزها در ایران عصر صفوی، زمان اسلامی: بازاندیشی وقایع نگاری در تاریخ نگاری جوامع مسلمان.
کریمی، بهزاد، زمان نگری و کیهان باوری در عصر صفویه، تهران، ققنوس، 184 صفحه، قطع: وزیری، بها: 140000 ریال، 1396.