میراث مکتوب- زبان مسئله مهمی است و اهمیت آن با هویت ملی و حتی امنیت ملی گره خورده است. هرچه شناخت زبان و تاریخ آن بیشتر باشد، توجه به آن و مراقبت از آن هم بیشتر خواهد شد.
وقتی که از زبانهای ایرانی سخن گفته میشود مقصود تنها زبان فارسی نیست؛ در تعریف زبانهای ایرانی مفهومی گستردهتر در نظر است. زبانهای ایرانی مجموعه زبانهایی است که در زیرشاخه گروه گسترده زبانهای هندواروپایی و دسته زبانهای هندوآریایی یا هندوایرانی قرار دارد. در یک تقسیمبندی پذیرفتهشده، زبانهای ایرانی را از نظر زمانی به سه دوره (باستان، میانه و جدید) تقسیم کردهاند. تحولات زبان در این سه دوره ناظر بر تحولات ساختاری زبان است، ولی این تحولات بهتدریج و در دورههای زمانی شکل گرفتهاند.
زبانهای ایرانی دوره باستان به زبانهایی گفته میشود که از آغاز هزاره دوم قبل از میلاد (آن زمان که بین زبانهای ایرانی و هندی جدایی افتاد) تا پایان دوره پادشاهی هخامنشیان (در حدود ۳۳۰ پیش از میلاد) رایج بوده است. این زبانها شامل زبانهای پارسی باستان، اوستایی، مادی، سکایی و زبانهای پراکندهای است که البته آثار زیادی از آنها بهجا نمانده است. زبانهای دوره میانه از اواخر دوره هخامنشی تا دوره سلوکیان و اشکانیان و تا پایان روزگار ساسانیان و ورود اسلام در سده هفتم میلادی رواج داشتهاند و از مهمترین آنها اوستایی، پهلوی، سُغدی، سکایی، بلخی و خوارزمی را میتوان نام برد که برخی از آنها تا چند سده پس از ظهور اسلام نیز زنده بودهاند، مانند زبان خوارزمی در خراسان در بخش شمال شرق ایران.
زبانهای دوره جدید که به دو شاخه شرقی و غربی تقسیم میشوند نیز متنوع و البته دارای خویشاوندی نزدیک با هماند. زبان پارسیِ امروزی یا پارسی پس از ظهور اسلام به زبانی گفته میشود که از سدههای آغازین ورود اسلام به سرزمین ایران با الفبای کنونی شناخته میشود و آثار مکتوب بهجامانده از آن به حدود هزار و دویست سال میرسد، مانند مقدمه منثور شاهنامه ابومنصوری. بعضی از زبانهای ایرانی هم هستند که چون به کتابت فراگیر نرسیدهاند نتوانستهاند خود را حفظ کنند و از بین رفتهاند.
پس هنگامی که گفته میشود «زبانهای ایرانی»، مقصود فقط زبان فارسی نیست. اما یک نکته مهم درباره زبان فارسی وجود دارد که این زبان از دوره باستان تا به امروز ضمن حفظ رابطه خویشاوندی با دیگر زبانهای ایرانی همواره نقش میانجی و فراگویشی داشته است و در زمانهای طولانی بهخاطر همین میانجی و فراگویشی بودن و نیز ظرفیتهای درونی از جمله زیبایی آواشناختی، سادگی صرف و نحو، ترکیبپذیری و نیز پذیرش عمومی، زبان رسمی و اداری بوده و گویشوران سایر زبانهای ایرانی با تولید محتوای مرغوب و مقبول برای جامعه گسترده ایرانی توانستهاند هم خود را در سطح ملی مطرح کنند و هم این زبان را به عنوان زبان ملی و مؤلفه هویت ملی ایرانیان حفظ کنند.
محمدجعفر محمدزاده
منبع: ایبنا