بیستمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی دربارۀ جامی به «جامی در چین» اختصاص داشت که چهارشنبه یازدهم بهمن در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در این درسگفتار دکتر حامد وفایی، استاد زبان و ادبیات چینی دانشگاه تهران و دانش آموخته ادبیات تطبیقی و مطالعات فرهنگی دانشگاه پکن به همراه خانم دکتر شن ای مینگ، مترجم بهارستان جامی به زبان چینی و پژوهشگر و ایران شناس دانشگاه پکن، ضمن بررسی و تحلیل نفوذ اندیشههای جامی در این کشور، به نقش زبان و ادبیات پارسی در انتقال مفاهیم فلسفی و عرفانی اسلامی به چینیان پرداختند.
جامی شاعر ادیب و صوفی نامدار ایرانی است
در ابتدای این نشست پیام تصویری دکتر شن ای مینگ پخش شد. او در این پیام تصریح کرد: عبدالرحمان جامی از ادیبان و صوفیان نامدار پارسی است که بر اساس دلایل متقن، اسناد موجود و پژوهشهای صورت گرفته جایگاهی ویژه در چین داشته است. هرچندکه به دلایل مختلف جایگاه و نفوذ قابلتوجه این اندیشمند ایرانی در پرجمعیتترین کشور جهان طی سالیان دراز مغفول مانده اما در سالیان اخیر پژوهشهای چشمگیری به زبان چینی در این خصوص منتشر شده است. از جامی دهها کتاب و رساله از نثر و نظم به زبانهای فارسی و عربی به یادگار مانده است و در جهان مسلمانان رایج است. کتاب «لوامع و لوایح» و«اشعه اللمعات» این دو نثر عرفانی فارسی قبل از قرن هفدهم به چین رسانده شدند بودند و مورد مطالعه مسلمانان چینی قرار میگرفتند. در آخر قرن هفدهم و اول قرن هجدهم این دو نثر به چینی ترجمه شدند؛ رایجترین ترجمههای چینی توسط she Qiling و Liu Zhi انجام شده است. امروز لوامع و لوایح و اشعه اللمعات به ترجمه چینی را معرفی میکنم و مترجمان چینی و ترجمههایشان را مقایسه میکنم.
با گسترش نقشبندیه و جریان مسلمانان در جهان نام جامی و آثارش به گوشهای جهان مسلمان رسیده است. مثلا یوسف و زلیخا و مثنوی که به سبک خسرو و شیرین نظامی است، به زبانهای مختلف ترجمه شده است. نسخههای خطی اصلی و ترجمهها، در ترکیه، هند و آسیای جنوب غربی پیدا شده است. در چین هر چند که گسترش نقشبندیه توقف به شمال غربی چین شده بود ولی نفوذ جامی و آثارش به مرکز و شرق چین گسترش مییافت. تفاوت با مناطق اسلامی دیگر این است که مسلمانان در چین بیشتر نثرهای فلسفه صوفی را میخواندند و آثار ادبی جامی خیلی نادر دیده میشود. با توجه نبود منابع نمیتوانیم پیدا کنیم که آثار جامی در چه زمانی و با چه وسایلی به چین رسانده شدهاند. لوامع و لوایح و اشعه اللمعات، این دو نثر عرفانی فارسی، قبل از قرن هفدهم به چین رسانده شده بودند و در آنجا توسط مسلمانان محلی دربارهشان مطالعه و تحقیق انجام شده است. در آخر قرن هفدهم و اول قرن هجدهم این دو نثر به زبان چینی ترجمه شده بود و رایجترین ترجمهها به این ترتیب است: لوامع توسط lui zhi به zhenging zhaowei و اشعه اللمعات توسط she Qiling به zhaoyuan ترجمه شدند.
آثار جامی را مسلمان چینی به زبان چینی ترجمه کردند
لوایح کار اصلی جامی است که در سال ۱۴۶۵ یعنی ۵۱ سالگیِ جامی تمام شده است. این نثر کوتاه است و کلمات هر فصل زیاد نیست و در هر فصل نیم نثر و نیم شعر نوشته شده است. متن کامل آسان و واژگان عربی به ندرت دیده میشود. اشعه اللمعات تفسیر اثر فخرالدین عراقی است که جامی در ۱۴۸۱ تمام کرده است. اللمعات عراقی کار کوتاه درباره وحدت وجود ابن عربی است. متن تفسیر جامی بیشتر از متن اصلی عراقی است و طول نثر بیشتر از شعر است. در اشعه اللمعات جامی از کلمه عربی نسبت به لوایح بیشتر استفاده شده است.
بنابراین هرچند که موضوع یکسان است این دو نثر جامی در محتوا، ساختار و خوانندگان تفاوت بزرگی با هم دارند. از قرن پانزدهم که جامی به عنوان یک نویسنده پُرکار رشد کرده است تا اواخر قرن هفدهم که آثارش به زبان چینی از طرف مسلمان چینی ترجمه شد ۳۰۰ سال و هزاران کیلومتر وجود دارد؛ این فاصله زمانی شامل روند گسترش به شرق و پذیرش آثار جامی در چین است. در این روند این دو نثر جامی در چین سرانجام زنده ماند.
دانشمندان آموزش کلاسیک اسلامی در چین
she Qiling در یک خانواده غیرمسلمان در ۱۶ به دنیا آمد. زندگیش از سلسله چینگ و مینگ گذشت. نام اصلیاش Wei Yuandu بود. وی در پنج سالگی شروع به آموزش مقدماتی کنفوسیوس سنتی چین کرد. پس از درگذشت پدرش این نوجوان توسط یک خانواده مسلمان به فرزندی پذیرفته شد. نام خانوادهاش به yushan تغییر کرد و به دین اسلام روی آورد. از وقتی که در سال ۱۶۴۹ به اسلام روی آورد، شروع کرد به مطالعه کلاسیک اسلامی تحت سرپرستی تعدادی از دانشمندان مسلمان مثل ma yong’an قرار گرفت.
این به ما نشان میدهد که در آن زمان دانشمندان آموزش کلاسیک اسلامی در چین نیز معاشرت نزدیک داشتهاند She Qiling از ۲۰ سالگی شروع به تدریس کرد و از آن زمان به بعد تمام زندگیاش به تدریس گذشت. شاگردانش در کتابهایشان گفتهاند که در ۲۱ جا تدریس کرده است و بیشتر از ۴۰ سال بوده است. شاگردانش در تمام دنیا پیدا میشوند و کسانی که موفقیت داشتند و تدریس میکردند زیاد بودند مثل اولین نثر She Qiling که از آن خبر داریم به نام jueshi xingmilu است. او در اواخر ۱۶۸۰ دو اثر کلاسیک فارسی دیگر را ترجمه کرد. او مشغول تدریس بود و در اوقات فراغتش آثار کلاسیک را گردآوری میکرد. اشعهاللمعات را نیز ترجمه کرد.
برخلاف او، اطلاعات ما درباره مترجم دیگر یعنی Liu Zhi بسیار محدود است. حتی تاریخ تولد و مرگش را نداریم. مادر او در حدود ۱۶۷۰ به دنیا اومد. پدر او دانشمندی مسلمان بود. در حدود سی سالگی به مرکز و شرق چین سفر میکرد. برخی از شهرهایی که او در آنجا مانده با شهرهایی که She Qiling در آنها تدریس کرده است یکسان است. او به دنبال نسخههای اسلامی بود و شروع به ترجمه متون اسلامی کرد. او در سفرهایش در آموزش و پرورش اسلامی شرکت کرد.
نسخههایی از آثار جامی که در دانشگاه پکن نگهداری میشود
تفاوت این دو مترجم این است که Liu Zhi حمایتی نداشت. به همین دلیل میتوانیم توضیح دهیم که چرا اطلاعات ما درباره او کمتر است. آثار Liu Zhi شامل تالیف و ترجمه است. کار اصلی او tian dianli نام دارد. او در یکی از کتابهایش لیستی از کتابهای مهم تهیه کرد. ترجمه دیگر او tianfang zhisheng shilu نام دارد. این کتاب در سال ۱۷۲۴ تمام شده است یعنی در ۵۰ سالگیاش به دانش ما تعداد زیادی از آثار او گسترش پیدا میکنند.
از zhaoyuan mijue سه نسخه وجود دارد. اولین نسخه در ۱۸۶۴ تمام شد. در کتابخانه دانشگاه پکن نگه داشته میشود. این نسخه خطی در جعبه گذاشته شده است. شامل دو جلد است. از فصل نهم جلد دوم به عبد کتاب از بین رفته است. نسخه دیگر به نام limeu ent در ۱۸۹۰ تمام شده است و اکنون در دانشگاه هاروارد نگهداری میشود. متن ترجمه این نسخه کامل است. نسخه سوم نامش enshen enting است و در سال ۱۹۲۵ چاپ شده است. این نسخه با دو نسخه قبلی یکسان است. این نسخه شامل سه مقدمه دیگر است که توسط ناشر نوشته شده است. در این نسخهها یادداشت کاتب را میبینیم.
نسخه دانشگاه هاروارد به ۲۹ فصل تقسیم میشود؛ این ترجمه شامل فصلهای اصلی است ولی در فصل ۲۳ تا ۲۶ ترتیب فصلها با متن اصلی فرق دارد. درباره محتوا مترجم به جزییات توجه داشته است و نزدیک هر عنوان، آن را به زبان فارسی و عربی ترجمه کرد. درباره استراتژیهای ترجمه باید بگویم که She Qiling بسیاری از محلها، نام افراد را به زبان اصلی و چینی نوشته است. علاوه بر این بیشتر کلمات و اصطلاحات مفهومی را با مفاهیم فلسفه چینی تطبیق داد. یعنی تاثیر بودیسم و تائویسم را میبینیم. ما هیچ خبری از zhenging zhaowei نداریم که نسخه فارسی را چگونه به دست آورده است.
آثار جامی از قرن پانزدهم به چین رفت
تنها سه شعر از نود شعر را ترجمه کرده است؛ ممکن است در نسخه او بیشتر از این وجود نداشته بوده یا میتوانیم در نظر بگیریم که او آگاهانه شعر را نادیده گرفته است. در آرایش ساختاری متن او کمتر تزیین کرد. فصل ۲۱ به دو فصل تقسیم شد و فصل ۳۱ به سه قسمت. به طور کلی دو سوم از ترجمه به طور مستقیم با متن اصلی مطابقت دارد. تفاوت در این است که مترجم از زبان عربی و فارسی استفاده نکرده است. در ترجمه اصطلاحات بعضی از لغات چینی را پیدا کردیم که با عربی یکسان است. مثلا حقیقت به Ii یا فنا به Ke ترجمه شده است.
در مقایسه با She Qilingاو کمتر از لغات عربی استفاده میکرد She Qiling از کلمات دوهجایی استفاده کرده بود. در اکثر موارد مترجم دیگر از کلمات یکهجایی مربوط به همان کلمات اصلی استفاده کرد. در مقایسه با zhenging zhaowei که نزدیک به تمام متن به چینی ترجمه شده است، محتوای آن سادهتر از متن اصلی ترجمه شد. مترجم تلاش میکرد به سبک فلسفه سنتی چینی متون را ترجمه کند. بنابراین مترجم از لغات فیلسوفان چینی استفاده کرده است. او از محتوایی آشنا برای توضیح محتوایی ناآشنا استفاده میکرد.
آثار جامی از قرن پانزدهم به چین رفت و سرانجام به دست مسلمانان چینی رسید. دو روشنفکر مسلمان و مترجم زندگی متفاوتی داشتند اما هر دو متن جامی را به چینی ترجمه کردند و با مقایسه ترجمهها متوجه میشویم که آنها جامی را با چهرههای متفاوت به جینیها عرضه کرده است. این تفاوتها نشانه تفاوت سابقه تحصیلی و برداشتهای متفاوت از اندیشه جامی است. اگر ترجمه فرایندی برای آشنایی با محتوای ناآشنا است پس انتخاب She Qiling برای مخاطب عام مناسب نیست اما مترجم دیگر چنین نیست.
جایگاه بیبدیل ادبیات فارسی در چین حیرتآور است
دکتر حامد وفایی، استاد زبان و ادبیات چینی دانشگاه تهران و دانش آموخته ادبیات تطبیقی و مطالعات فرهنگی دانشگاه پکن گفت: بحث درباره جامی در چین است. جامی در کشور چین نیاز به بیان مقدمه درباره جایگاه زبان و ادبیات فارسی در چین دارد. مایلم که اشاره کنم به جایگاه بیبدیل ادبیات فارسی در چین که بسیار حیرتآور است. به میراث ایرانی در کشور چین بیتوجهی شده است. ایران در چین عمق استراتژیک فرهنگی دارد. عجیب است که این حجم از مسائل مغفول مانده است.
این میراث خط سیری دارد که از پیش از اسلام شروع میشود. تنها معبد مانوی در چین هست. در غرب چین غارهایی وجود دارد که مهم هستند. در غارها نقاشیهایی هزاران ساله وجود دارد. بخشی از نگارهی بودا ریخته است و پشت آن نگاره جدیدی پیدا شده است که نگاره مانی است و به خط پهلوی. پس از اسلام این میراث بیشتر است. در ادیان چینی این تاثیر را میبینیم.
اگر بخواهیم متون فارسی در چین را بررسی کنیم باید سه حوزه را بررسی کنیم. حوزه اول بحث ایرانیان مهاجر به چین است که بیشتر تاجران بودهاند. همه ادیان غیربومی چین را ایرانیان مهاجر به آنجا بردهاند. بخش بعدی مسلمانان چین هستند که دو بخش دارند؛ مسلمانان عادی و دیندار که از گذشته متون فارسی و عربی را میخواندند و بخش دیگر صوفیان چین هستند. این گروه همچنان زنده است و تاثیرگذار. بخش سوم چینیهای غیرمسلمان هستند که سه قسمت هستند؛ ایرانشناسان چینی، شرقشناسان چینی و مردم عادی چین. بررسینشدن این موضوعات حیرتآور است.
درباره نقشبندیه در چین مطالب کمی وجود دارد
درباره ورود آثار جامی باید دو دوره را از هم تفکیک کنیم؛ دوره اول دوره جریان طبیعی ورود اندیشهها از غرب به شرق است. این دوره به مسلمانان خیلی ربط ندارد. دوره دوم مربوط میشود به خوانش و شرح آثار جامی در مناطق غربی چین. دوره اول حد فاصل قرن ۱۵ تا ۱۸ میلادی است. مسافران مسلمان در جاده ابریشم نیز در این روند موثر بودهاند. صوفیان کمتر آثار ادبیانی جامی ماننند بهارستان را منتقل میکردند و به بیشتر به آثار عرفانی میپرداختند.
فرقههای صوفیه در چین نیز موضوع بزرگی است. درباره نقشبندیه در چین مطالب کمی وجود دارد. فرقه نقشبندیه قرن ۱۴ میلادی ایجاد میشود و به تدریج گسترش مییابد. از راه ابریشم به آسیای مرکزی به غرب و سپس مرکز چین منتقل میشود. غرب و مرکز چین دو حوزه مهم در اسلام چین است. در سینگ کیانگ اندیشههای نقشبندیه وارد شهرهای چین میشوند و به سمت مرکزی چین منتقل میشوند.
شخصیتی داریم به نام سعدالدین کاشغری. کاشغر شهری است که در غرب چین قرار دارد. او بخش اعظم عمرش را در خراسان گذرانده است اما اهل کاشغر بوده است. شخصیت دیگری هست به نام مختوم اعظم شیخ احمد کاسانی. او در قرن ۱۶ به چین سفر میکند و به رواج اندیشههای نقشبندیه کمک میکند. کاسانی دو پسر داشت؛ محمدامین که جانشین پدر میشود و پسر کوچکش اسحاق که جانشینی برادر را نمیپذیرد. در ادامه دو فرقه ایجاد میشود؛ یکی سپیدکوهیان و دیگری سیاهکوهیان.
شخصیت دیگری به نام خواجه آفاق وجود داشته است. او نوه محمد امین است. خواجه آفاق به رهبری میرسد و مقبره بزرگی نیز در کاشغر دارد که با اشعاری فارسی تزیین شده است. حدود پنجاه و هشت قبر در این مقبره وجود دارد. تاریخ فوت آنها را به شعر نوشتهاند که جالب است. چینیها این مقبره را مقبرهی بانوی معطر مینامند. نمیدانیم که چرا نام این مقبره این است. برخی میگویند که خواجه عاشق دختری میشود و به خاطر او این نام را گذاشتهاند.
بعد از این مراحل دوباره شاهد انشعابات هستیم. مکتب آفاقیه در کاشغر به وجود میآید. جالب است که گان سو در این دوره مرکزیت پیدا میکند. این منطقه به مکه کوچک مشهور بوده است. نقشبندیه به نواحی شرقیتر نیز گسترش پیدا میکند. به تدریج نقشبندیه سه فرقه اصلی صوفیه در چین تبدیل میشود. دو فرقه دیگر کبرویه و قادریه هستند.
در ادامه به دلیل اختلافات میان نقشبندیه دو انشعاب مهم به وجود میآید. گرایش جهریه و گرایش نقشبندی خفی. خفیها درونگرا هستند و جهریها آشکار عمل میکردند. در تاریخ نقشبندی چین این مسئله به انشعاب ایدئولوژیک تبدیل میشود؛ جهریها معتقد به ایستادگی مقابل ظلم بودند و با حکومت چین درگیر میشوند. چین محدودیت شدیدی را بر آنها اعمال میکند. اکنون جماعت خفی در چین بیست شاخه دارد.
جامی سه دسته آثار در چین دارد
در آثار جامی آثار منثور او بیشتر منتشر شده است. جامی سه دسته آثار در چین دارد. دسته اول نسخههای خطی فارسی است که اکنون نیز موجودند. دسته دوم شروح مسلمانان بر آثار جامی است. دسته سوم ترجمههای چینی است که در دوره معاصر انجام شده است. خانم شن ای مینگ درباره جامی کتاب نوشته است. او در صحبتهایش بر دو اثر متمرکز خواهد بود؛ یکی نسخه چینی اشعه المعات و دیگری نسخه چینی لوایح و لوامع جامی. این دو اثر به شدت گسترش یافتهاند. درباره همین دو جلد سیصد صفحه پژوهش شده است.
اسلامشناسان چینی از دورهای تعالیم کنفوسیوسی میدیدند. وقتی میخواستند ترجمه بکنند از عبارات و مفاهیم اندیشه کنفوسیوسی و دائویی استفاده میکردند. نخستین ترجمه چینی از اشعه اللمعات در سال ۱۶۸۸ توسط شه چیلینگ انجام شده است. نسخه دیگر نیز هست. نسخهی دیگری میز از سال ۱۹۲۷ وجود دذارد. نسخهای گردآوریشده در سال ۲۰۰۰ داریم. نسخهای عربی نیز داریم که از فارسی به عربی ترجمه شده است. جزوات درسی نیز وجود دارد که توسط طلبهها نوشته شده است. نسخههای زیادی وجود دارد.
ما دو مقوله ایرانشناسی چینیها و چینشناسی ایرانیان داریم و اولی بسیار عمیقتر و غنیتر است. بهارستان جامی متن راحتی ندارد اما ترجمه شده است. در ایران درباره ادبیات چین کاری انجام ندادهایم و این باورنکردنی است. درباره شاعران برجسته چین اثر علمی نداریم. در چین بیش از بیست مرکز ایرانشناسی دارند. مباحث بسیار جزیی را مطالعه میکنند. گفتوگوی علمی میان ایرانیان و چینیها باید انجام شود.