کد خبر:48354
پ
-5847966044067580454_121

روحیۀ فرهنگی احمد مسجدجامعی تحسین‌برانگیز است

میراث مکتوب- روحیۀ فرهنگی احمد مسجدجامعی تحسین‌برانگیز است. مسجدجامعی از آغاز دست مرا گرفت. سال هفتاد‌ و‌ دو تا اکنون رفیق شفیق است. زمان وزارت ارشاد هزارۀ سوم، مرا به دفتر وزارت فراخواندند. فرمودند: “میراث مکتوب را حیات خلوت مسجدجامعی و اصلاح‌طلبها کرده‌ای! گفتم بهتان است، هیچگاه با چپ و راست اهل سیاست رفاقت و […]

میراث مکتوب- روحیۀ فرهنگی احمد مسجدجامعی تحسین‌برانگیز است.

مسجدجامعی از آغاز دست مرا گرفت. سال هفتاد‌ و‌ دو تا اکنون رفیق شفیق است. زمان وزارت ارشاد هزارۀ سوم، مرا به دفتر وزارت فراخواندند. فرمودند: “میراث مکتوب را حیات خلوت مسجدجامعی و اصلاح‌طلبها کرده‌ای! گفتم بهتان است، هیچگاه با چپ و راست اهل سیاست رفاقت و دشمنی نداشته‌ام. او ریالی از ما نگرفته و جز یاری و دلداری، در ایام عسرت کاری نکرده.”
بی‌عذر و دلیلی، مأموریت مرا از ارشاد به مؤسسه قطع و کارت ساعت‌زنی برایم صادر کردند، شاید به این امید که از مدیرعاملی و عضویت در هیأت امنا استعفا دهم و فردی از خود را بر مسند میراث بنشانند. چند ماهی به محل کار جدید در ساختمان فجر می‌رفتم و بعد از ساعت چهار به دفتر مؤسسه برمی‌گشتم. تنها مسجدجامعی گاهی زنگ می‌زد و احوالم را می‌پرسید. بااین حال، با فروش مغازۀ کتابفروشی مؤسسه در مجتمع تجاری فروزنده که به هزار زحمت و مشارکت در نشر خریده بودیم، مجبور به فروش آن شدیم تا حقوق و بیمه همکاران را بدهیم و چراغ میراث را روشن نگاه داریم. رفقای هزاره دست‌بردار نبودند، باز فرمودند: مسجدجامعی باید از عضویت هیأت امنای مؤسسه استعفاد دهد تا بودجه میراث را بدهیم و او اول زیر بار این خواسته نمی‌رفت تا مطمئن شود. نامه‌ای نوشت: “اگر بقای میراث مکتوب و تأمین بودجه‌اش را تأمین می‌کنید، می‌روم”.
امروز چهارشنبه سه بار به غرفه میراث آمده بود تا مرا ببیند، شرمنده‌اش شدم که درست لحظاتی که به دیدار دوستان دیگر می‌رفتم، توفیق رفیقم نبود. از ساعت ۱۴ که در غرفه نشسته بودم، بی‌وفقه به دیدار دوستانی کامیاب می‌شدم که انتظارش را نداشتم. کسانی که بعضاً در فضاهای مجازی اخبار مؤسسه و نوشته‌های ناقابل بنده را پیگیری می‌کنند.
البته ساعتی قبل پای سخنرانی جناب مسجدجامعی در سرای کتاب نشسته بودم و شاهد بودم که با چه احساس قشنگی دربارۀ مرحوم حشمت‌پور که دوست پنجاه‌ساله‌اش بود، سخن می‌گفت، با نقل خاطراتی که او را منقلب کرد.
به هرحال خواستم با این چند خط، مروری کنم بر دفتر خاطرات با او که رونق نمایشگاه کتاب، میراث اوست و او با حضور در نمایشگاه، به حیات فرهنگی خود ادامه می‌دهد. در ایام قدرت و حشمت، یاور اهل فرهنگ بود، تأسیس خانۀ کتاب و میراث مکتوب و نمایشگاه کتاب و بسیاری مراکز و مؤسسات دیگر، محصول دوران مدیریت او است و همچنان محبوب اهالی فرهنگ و هنر است. اکنون نمایشگاه کتاب بخشی انکارناپذیر از حافظۀ تاریخی ایران پس از انقلاب است.‌ به‌رغم ده‌ها اشکالی که دارد، صدها حسن هم دارد که شاید در جهان کنونی چنین محفل انسی نمونه نداشته باشد.

اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب

کلیدواژه : احمد مسجدجامعی
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612