میراث مکتوب- دکتر سعید طرزمی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی، در یادداشتی به معرفی و مرور دکتر سجاد آیدنلو، شاهنامهپژوه سرشناس آذربایجانی، و فعالیتها و خدمات علمی ایشان پرداخته است.
این یادداشت به مناسبت ارتقای دکتر آیدنلو از مرتبۀ دانشیاری به مرتبۀ استادی و از آن جهت که ایشان جوانترین فردی هستند که در حال حاضر در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی به چنین مرتبهای رسیدهاند، نگاشته شده است. متن این یادداشت را در ادامه میخوانید.
هر خسی از رنگ گفتاری بدین ره کی رسد؟
درد باید عمرسوز و مرد باید گامزن
سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب
لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن
دکتر سجاد آیدنلو در چهل سالگی به مرتبۀ استاد تمامی دانشگاه رسید؛ خبری که برای آنها که دکتر آیدنلو را سالهاست میشناسند و با شیوۀ کار او آشنا هستند، چندان غریب نیست؛ اما نگارندۀ این سطور، این اتفاق مبارک را بهانهای قرار داد تا نقبی بزند به شیوۀ دکتر آیدنلو در تحقیق و پژوهش و تقابل و تضاد این شیوه با هنجارهای مرسوم در پژوهشهای دانشگاهی.
سجاد آیدنلو در فروردین 1359 در ارومیه به دنیا آمد.
وی تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد رشتۀ زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه ارومیه سپری نمود و در سال 1386، زمانی که 27 ساله بود، مدرک دکتری زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه تربیت معلم تبریز (شهید مدنی امروز) اخذ نمود. او در حال حاضر استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور ارومیه است.
او از همان آغازین سالهای جوانی، آغاز به تحقیق و پژوهش در زمینۀ شاهنامه و ادبیات حماسی نمود و در حال حاضر یکی از مهمترین شاهنامهشناسان جهان به حساب میآید.
از آیدنلو 260 مقالۀ پژوهشی در نشریات معتبر علمی و دانشنامهها به چاپ رسیده که برخی از آنها منابع مهمی در زمینۀ شاهنامهپژوهی به شمار میآیند.
وی همچنین 17 کتاب در زمینۀ شاهنامه و ادبیات حماسی تألیف نموده که عبارتند از:
شاهنامه و ادب عامیانۀ کردی، پهلواننامۀ گرشاسب (تلخیص و بازنویسی کتاب گرشاسبنامۀ اسدی طوسی)، متون منظوم پهلوانی، تصحیح رستمنامه از مؤلفی ناشناس به همراه مقدمه و توضیحات، آفتابی در میان سایهای (جشننامۀ دکتر بهمن سرکاراتی) با همکاری دکتر علیرضا مظفری (استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ارومیه)، از اسطوره تا حماسه (هفت مقاله در شاهنامهپژوهی) با مقدمۀ دکتر محمد امینریاحی، نارسیده ترنج (مجموعۀ بیست مقاله در زمینۀ شاهنامهپژوهی و ادبیات حماسی) با مقدمۀ دکتر جلال خالقی مطلق، دفتر خسروان (برگزیدۀ شاهنامۀ فردوسی به همراه مقدمهای مبسوط)، طومار نقالان شاهنامه، زرین قبانامه (تصحیح منظومهای حماسی با مؤلفی ناشناس از دورۀ صفوی) به همراه مقدمه و توضیحات، نامورنامۀ شهریار (درسنامۀ شاهنامۀ فردوسی برای دورۀ کارشناسی زبان و ادبیات فارسی)، سرو سایه فکن (درسنامۀ شاهنامه برای دورۀ کارشناسی زبان و ادبیات فارسی)، نیم پخته ترنج (مجموعۀ بیست مقاله در شاهنامهپژوهی و ادبیات حماسی)، در حضرت سیمرغ (مجموعۀ بیست و پنج مقاله در شاهنامهپژوهی و ادبیات حماسی)، فرهنگ وارۀ لغات و ترکیبات عربی شاهنامه، آذربایجان و شاهنامه، راز رویینتنی اسفندیار.
آیدنلو جوایز بسیاری نیز کسب نموده که مهمترین آنها جایزۀ سرو ایرانی برای مهمترین پژوهشگر زیر 40 سال در زمینۀ مطالعات ایرانی و نیز نشان عالی و ملی فردوسی در سال 1398 است.
شیوۀ کار و دانشمندی دکتر آیدنلو به تأیید نظر اکثر بزرگان حوزۀ پژوهشهای ایرانشناسی و زبان و ادبیات فارسی از جمله استاد ایرج افشار، دکتر جلال خالقی مطلق، دکتر بهمن سرکاراتی، دکتر محمد امینریاحی، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی و دکتر منوچهر مرتضوی رسیده و این بزرگان در نامهها و یادداشتهایی بارها و بارها، آیدنلو و شیوۀ کار او را ستودهاند.
اما دکتر آیدنلو در طی این 25 سالی که در حوزۀ شاهنامه و ادبیات حماسی به پژوهش پرداخته، چه شیوهای را برگزیده تا امروز و در جوانترین سن ممکن یکی از مراجع و متخصصان برجسته در زمینۀ کاری خود باشد:
مطالعۀ گسترده و وسیع وی در حوزۀ شاهنامه به طوری که هر اثری در زمینۀ شاهنامه و فردوسی حتی در ناشناختهترین مجلات و توسط گمنامترین افراد نوشته شوند از دید وی مخفی نمیماند. به قول یکی از صاحبنظران، در زمینۀ شاهنامهپژوهی، «جنبیدن یک پشه عیان در نظر اوست». همۀ منابع و مآخذ و نوشتهها را در تحقیقات خود با دقت کامل مطالعه میکند تا جایی که در برخی کتابها تعداد منابع مورد استفادۀ وی نزدیک به هزار اثر بوده است. (رجوع شود به دفتر خسروان و آذربایجان و شاهنامه)
تسلط کامل بر حوزۀ زبان و ادبیات فارسی: از آنجا که نام دکتر آیدنلو با شاهنامه و ادبیات حماسی گره خورده است، بسیاری بر این گمان هستند که ایشان فقط در این زمینه دارای مطالعه هستند؛ در حالی که آثار آیدنلو گواه این قضیه است که وی در همه حوزههای ادبیات فارسی و حتی مباحث مربوط مطالعۀ گستردهای دارد. به عنوان مثال نگارندۀ این سطور خود در اولین نشست مولویپژوهی در دانشگاه ارومیه در سال 1397 شاهد بود که ایشان چگونه با تسلط تمام در مورد نسخههای خطی مثنوی مولوی صحبت می کردند. ایشان در زمینۀ حافظپژوهی نیز فردی صاحبنظر بوده و دارای نظراتی علمی و دقیق هستند.
تسلط بر حوزههای مختلف مربوط به زبان و ادبیات فارسی از جمله کلام، قرآن و حدیث و ادبیات عربی: در کتاب «دفتر خسروان» بحث مفیدی در مورد جایگاه قرآن و حدیث در شاهنامه آغاز نمودهاند که نشانگر آگاهی ایشان در این حوزه است. در زمینۀ کلام نیز پاسخهای علمی وی در «آذربایجان و شاهنامه » به بحثها در مورد معتزلی، شیعه یا زیدی بودن فردوسی مؤید تسلط او در این زمینه است. در حوزۀ ادبیات عرب نیز آیدنلو کتاب مستقلی در این زمینه و مرتبط با شاهنامه دارد که پیشتر اشاره شد. حتی دکتر آیدنلو در فصل دوم کتاب شاهنامه و آذربایجان آشنایی وسیع خود را با زبان و ادبیات ترکی نشان داده است.
دکتر آیدنلو کاملاً مسلط بر شیوههای بحث و گفتگوی علمی است و در این زمینه آمادگی کامل برای پاسخگویی به هر سؤالی در زمینۀ شاهنامه دارد. منتها ویژگی اصلی و منحصر به فرد وی در گفتگو، رعایت کامل ادب و احترام به منتقدین و دارای گوشی شنوا بودن برای شنیدن نظرات مخالف است.
دکتر آیدنلو بر خلاف دیگر شاهنامهپژوهان در همۀ حوزههای مربوط به شاهنامه اثر پژوهشی دارد. غرض از این گزاره این است که مثلاً دکتر خالقی مطلق بیشتر در زمینۀ تصحیح، دکتر سرکاراتی بیشتر در زمینۀ اسطورهشناسی، دکتر مولایی بیشتر در زمینۀ زبانشناسی تاریخی و دکتر کزازی در زمینۀ واژگان آثاری دارند؛ ولی به انصاف دکتر آیدنلو در تمام زمینهها اعم از تصحیح، متنشناسی، شرح، اسطورهشناسی، واژهشناسی و زبانشناسی، نقد کتاب و حتی دیگر آثار و بحثها در مورد ادبیات حماسی و عرفانی تخصص و توانایی نشان داده و در همۀ این زمینهها آثار درخشانی آفریده است.
شیوۀ نثرنویسی دکتر آیدنلو آنقدر سلیس، روان و علمی است که هر خوانندهای با هر سطح علمی در صورت داشتن پیشزمینۀ اطلاعات حوزۀ شاهنامهپژوهی میتواند از آنها بهرۀ علمی ببرد.
اما با همۀ این موارد، دکتر آیدنلو، دو تشخص ویژۀ علمی دارد که او را از تمام اقران و همسالان خود متمایز و برجسته میسازد:
او با وجود تمام تبحر و تسلطی که در زمینۀ شاخههای مختلف زبان و ادبیات فارسی دارد، همۀ وقت و توانایی خود را صرف پژوهش در شاهنامه و ادبیات حماسی نموده است و غیر از یک مقاله در مورد حافظ، تقریباً از ایشان پژوهشی غیر مرتبط با شاهنامه نمیتوان یافت. این شیوه در روزگاری که اکثر دانشآموختگان ادبیات فارسی خود را در تمام زمینههای مربوط از رودکی تا قیصر امینپور و از قابوسنامه تا رمانهای زویا پیرزاد و از زبانشناسی و بلاغت تا دستور و تاریخ ادبیات و سایر علوم مربوط دارای تخصص و مجاز به پژوهش دانسته و آثاری میآفرینند / میسازند، وجود فردی مثل دکتر آیدنلو که به طور تقریباً مطلق به حوزۀ شاهنامه و ادب حماسی میپردازد، غنیمتی بس ارزشمند است.
دومین ویژگی که وی را متمایز از دیگران کرده اینست که وی هرچه نوشته از خوب و بد، شاهکار و متوسط، محصول قلم خود وی و آفریدۀ اندیشۀ خود او است. اکثر دانشآموختگان دانشگاهی میدانند که یکی از معضلات امروزی دانشگاهها، وجود مقالات چند مؤلفی است که بیشتر بر پایۀ اشتراک استاد و دانشجو نگاشته میشود و چه بسا که برخی استادان هیچ نقشی در آفرینش این مقالات نداشتهاند و حتی شاید در کارنامۀ پژوهشی برخی استادان، مقالاتی دیده شود که از نظر منظومۀ فکری در تقابل و تضاد هم باشند و این محصول آفریده شدن این مقالات توسط دو دانشجوی متفاوت است؛ اما دکتر آیدنلو با سرافرازی تمام میگوید که همۀ این آثار، آفریدۀ خود اوست و هرکس نقد و نظری بر آنها داشته باشد میتواند منظومۀ فکری فردی به نام سجاد آیدنلو را به نقد بکشد و لاغیر.
به باور نگارندۀ این سطور، شیوۀ دکتر آیدنلو در پژوهش میتواند الگو و معیاری برای نسل آینده باشد؛ نسلی که شاید امروز تهی و غریب از شیوۀ پژوهش، به داشتن مدرکی از دانشگاهی بسنده کرده و هیچ رغبتی / توانایی برای پژوهش ندارد و محصول این قضیه چیزی نیست جز برآمدن مجموعههایی جعلی که برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی، پایاننامه و رساله بیافرینند / بسازند و لذت پژوهش را از آنها بگیرند.
*عنوان یادداشت برگرفته از ترکیبی شاهنامهای و عنوان دو کتاب از دکتر سجاد آیدنلو است.