میراث مکتوب- ایرج افشار، پژوهشگر روزنامهنگار و ایرانشناس شهیر، ۱۰ سال پیش در ۸۵سالگی رخ در نقاب خاک کشید و پیکر او در خاک وطن آرام گرفت. او ۶۵ سال از عمر خود را با نوشتن ۳۰۰ جلد کتاب، سه هزار مقاله پژوهشی و راهاندازی، مدیریت و سردبیری چندین مجله معتبر و وزین فرهنگی تاریخ معاصر ایران ازجمله «آینده»، «فرهنگ ایرانزمین»، «راهنمای کتاب» و دهها مجله دیگر و با سفر به دورترین و ناشناختهترین مناطق ایران و جهان، گردآوری عکسها و اسناد تاریخی مختلف، مدیریت کتابخانه ملی و تدریس در دانشگاههای ایران و خارج در راه حفظ و اشاعه زبان فارسی، تاریخ و فرهنگ متعالی ایران وقف کرد. یکی از توفیقات و کامیابیهای زندگی ایرج افشار این بود که فرزند خلف دکتر محمود افشار، دانشآموخته دکترای علوم سیاسی از دانشگاه لوزان سوئیس و سیاستمدار، فرهنگپژوه و روزنامهنگار تاریخ معاصر ایران محسوب میشد که علاقه و دغدغه وافری به ایرانشناسی و فرهنگ غنی ایران داشت و شاید همین عامل باعث شد که فرزند او، یعنی ایرج افشار نیز از 20سالگی با مدیریت مجله آینده، راه پدر را با جدیت و تلاش بیشتری در پیش بگیرد و در این زمینه منشأ تحولات و در عین حال خدمات و دستاوردهای متعددی در تاریخ معاصر ایران شود. ایرج افشار از خانوادهای متمول و دارای املاک و مستغلات متعدد در یزد، تهران و شمیران بود، ولی پدر او همه اموال خود را وقف امور عامالمنفعه و ازجمله فرهنگ و زبان فارسی کرد. ایرج افشار در یادداشتهای روزانه خود در این زمینه مینویسد: «پدرم به من نوشت، املاکی را که شما بایست از آن منتفع شوید، وقف کردم که مملکت بهره بَرَد و حال وقت آن است که کارهای دولتی را رها کنی و این کار خیر را متصدی شوی. به ایشان نوشتم من هم کار خیر میکنم، زیرا تمام وقتم را مصروف احیای آثار فرهنگی مملکت میکنم که کاری کمارزش نیست». ایرج افشار از تبار فرهنگدوستان ایرانی نظیر محمد قزوینی، محمدعلی فروغی، سعید نفیسی، عباس اقبالآشتیانی، مجتبی مینوی، ابراهیم پورداود، بدیعالزمان فروزانفر، علیاكبر دهخدا و… بود که دغدغه و اندیشهورزی مشترکشان ایران و فرهنگ ایرانی بود، اما در میان این چهرههای برجسته، ایرج افشار به دلیل تنوع و گستردگی فعالیتها و کثرت آثار تألیفی که دارد، یک استثنا محسوب میشود. فعالیتهای علمی، پژوهشی و روزنامهنگاری مرحوم افشار همه در راستای ایرانشناسی بود؛ زیرا او عاشق ایران و زیستجهان فرهنگ ایرانی بود و ایران برای او فقط یک کشور با محدوده جغرافیایی خاص نبود، بلکه هویت و فرهنگی به درازنای تاریخ بود. عشق و تعلق خاطر او به ایران، آمیخته با تعصبهای نابجا و به سیاق باستانگرایان افراطی نبود، بلکه وطندوستی آمیخته با عقلانیت و مبتنی بر متد و روشهای علمی و پژوهشی، آنهم به سبک و سیاقی سنتی بود. ناگفته نماند، وطندوستی افشار، تنها در بُعد و جلوههای ملی آن متجلی نمیشد، بلکه عرصه وسیع و متنوع اسلام فرهنگی را نیز دربر میگرفت. از منظر ریچارد فرای، ایرانشناس آمریکایی، ایرج افشار با احیای ایرانشناسی، به اشاعه فرهنگ ایران در کشورهای مختلف جهان پرداخت و از این نظر او شخصیتی بینظیر است. امروز نام او برای شرقشناسان و مجامع علمی، پژوهشی و فرهنگی در بیشتر کشورهای جهان شناختهشده است، خدمات و دستاوردهای ایرانشناسی ایرج افشار، در نوع خود بینظیر و در عینحال تحولبخش و اثرگذار بوده است؛ بهطوری که به گفته استاد محمدرضا شفیعیکدکنی، «پژوهشگران عرصه ایرانشناسی، تاریخ، مردمشناسی، ادبیات فارسی، باستانشناسی، کتابداری و اطلاعرسانی همواره در آثار خود وامدار ایرج افشار بوده و خواهند بود». ایرج افشار چه در دوران پیش از انقلاب و چه بعد از آن، خود را درگیر جناحبندیهای سیاسی نکرد و تمام دغدغه فکری و اندیشهورزیاش معطوف به حفظ میراث تاریخی و فرهنگی ایران بود. ایرج افشار برای ثبت و ضبط ابعاد و زوایای مختلف تاریخ و فرهنگ ایران، بارها به دوردستترین و ناشناختهترین مناطق ایران سفر کرد و با زندگی و فرهنگ مردم ایلات و عشایر، آبادیها و روستاهای مختلف آشنا شد. به گفته دوستان همراه و همدل ایرج افشار ازجمله مرحوم منوچهر ستوده، مرحوم باستانیپاریزی، شفیعیکدکنی، هوشنگ دولتآبادی و… که در سفرهای متعدد همراه و همسفر او بودهاند، او برای سفر به مناطق مختلف ایران علاقهای به تردد از خیابان آسفالتشده و آزادراههای اصلی نداشت، بلکه همیشه دوست داشت از راههای خاکی و پرپیچوخم گذر کند تا به آبادیهای مناطق مختلف سَر بزند و از قبرستانها، قلعهها و دیگر بناهای تاریخی آن مناطق دیدن کرده، عکسبرداری کند و به جمعآوری اطلاعات بپردازد. ادامه این راه و حفظ این میراث ارزشمند، وظیفه و رسالت هر ایرانی دغدغهمندی است که دل در گرو جهان ایران و تاریخ و فرهنگ غنی آن دارد.
بهنام افشار
منبع: روزنامه شرق