با ورود کاغذ از ایران به بغداد در سالهای 200 تا 250 نهضت ترجمه شکل گرفت. این عامل اصلی تولید و انتشار دانش نخست به دربار خلفای عباسی و فرمانروایان ایرانی راه یافت و سپس در اختیار عموم دانایان و صاحبان صنعت کاغذسازی و حرفۀ وراقت قرار گرفت. ابن ندیم در کتاب الفهرست گزارشی از 150 سال تألیف، شامل حدود هفتهزار عنوان کتاب را که خود دیده یا مستقیم دربارهشان شنیده بود، آورده است. سهم مهمی از این کتابها مربوط به دانش ایرانیان پیش از اسلام است و سهم دیگر دانشهایی است که ایرانیان و دانشمندان دورۀ اسلامی و مترجمانی چون ابن مقفع، حنین بن اسحاق و اسحاق بن حنین در بیتالحکمه به دستور مأمون از زبانهای سریانی، عبری، سنسکریت و پهلوی به عربی برگرداندند.
اما شگفتا از این همه نسخۀ کتابت شده، بیشتر نسخ باقیمانده، چه فارسی چه عربی، از قرن پنجم فراتر نمیرود و تنها چند نسخه از حدود 350 هجری قمری مانده است. طبعا آنچه از متون دینی و غیردینی رسیده، مبتنی بر منابعی بوده که هیچ اثری از آنها اکنون وجود ندارد و از طریق روشهای سندشناسی، تبارشناسی نسخهها و متنشناسی و غیره میتوان تا حدودی به صحت و اعتبار آنها پی برد.
با اختراع دستگاه چاپ توسط یوهانس گوتنبرگ آلمانی در سال 1456م تحولی اساسی در انتقال و گسترش دانش رخ داد. تنها در نیم قرن پس از این اختراع، حدود چهلهزار کتاب به چاپ رسید و شمارگان مجموع آنها از ۱۲ میلیون نسخه فراتر رفت. در پایان قرن پانزدهم بیش از ۲۰۰ چاپخانه در ۶۹ شهر اروپا فعالیت مستمر داشتند.
سرآغاز چاپ در ایران به زمانی بازمیگردد که میرزا صالح شیرازی در بازگشت از اروپا یک دستگاه چاپ سنگی با خود آورد و در سال ۱۲۲۵ ق آن را در تبریز راه انداخت.
این انقلابها که در مقاطع مختلف قرون و اعصار گذشته رخ دادهاند، همواره در اثر پیدایی فناوریهای نوین فکری و صنعتی بشر به تولید و آفرینش دستاوردهای هنری و اندیشگی انجامیده و منشأ آثار و برکات متعددی شدهاند. در سی سال اخیر روند این تحولات به طرز شگفتآوری زندگی انسان را دچار دگرگونیهای گیجکننده و غریبی کرده است و بیشک مواجه با آنها با نگاههای قدیمی و سنتی امکانپذیر نیست.
چندسال پیش در مراسم کتاب سال دکتر شهشانی، استاد فیزیک یکی از دانشگاههای امریکا، میگفت: «من از کشوری میآیم که دیگر به جای کاغذ از رایانههای دستی و قابل حمل استفاده میشود.» گویا منظورش این بود که دیر یا زود در ایران هم باید چنین اتفاقی بیفتد و شرایط لازم را برای عقب نماندن و هماهنگ شدن فراهم کرد.
از زمانی که پروژۀ عکسبرداری و نرمافزاری (دیجیتالی) کردن منابع چاپی علوم انسانی و سپس هم منابع خطی، سرعت بیشتری یافته است، این پرسش مطرح شده است که به راستی چه باید کرد و آیا کتاب کاغذی را برای همیشه باید کنار نهاد یا خیر. پس از گذشت مدتی از این اتفاق جدید، به این نتیجه رسیدیم که هیچیک جای دیگری را نمیگیرد. نسل جدید ترجیح میدهد برای مطالعه، تحقیق و سهولت جستوجو از نرمافزار استفاده کند، ولی یک نسل قبل حوصلۀ فراگیری این فناوری را ندارد و ترجیح میدهد از منابع کاغذی بهره گیرد.
با این نگاه، هر دو رویکرد در میراث مکتوب پیگیری شد: از یک سو برای نسل امروز شکلهای رایج عرضۀ امروزین تولید و فروش کتاب راه اندازی شد و تصویر دیجیتالی کتابها به مؤسساتی چون کتابخوان (متعلق به سازمان نور) و طاقچه (بخش خصوصی) داده شد تا علاقهمندان به آثار میراث مکتوب منابع مورد نیاز را با کمترین بها روی رایانههای دستی خود و یا گوشیهای همراه، و با پرداخت دو تا پنج هزار تومان بخوانند، اما امکان برداشت (دانلود) یا انتقال به غیر را ندارند. این کار برای دانشجویان که غالباً مشکل مالی نیز دارند، رضایتبخش و کارساز بوده است.
تولید نرمافزار کتابخانۀ جامع میراث مکتوب، با همکاری سازمان علوم اسلامی کامپیوتری نور هم، گام دیگری بود که برداشته شد و آرزوی دیرین این مؤسسه جامۀ عمل پوشید. در مرحلۀ اول بیش از 220 مصحح و مؤلف، با انتشار آثار خود در نرمافزار کتابخانه جامع میراث مکتوب موافقت کردهاند. نسخۀ اولیۀ این نرمافزار بزودی رونمایی میشود و امید است کسانی هم که هنوز اجازۀ درج کتابهای خود را ندادهاند، پس از آشنایی با اهمیت و کارایی آن، ما را در تکمیل و بهینهسازی این کار بزرگ همراهی کنند.
اما در سوی دیگر، همچنان علاقهمندان به کتابهای کاغذی در انتظار دسترسی به منابع خود هستند و اینک با خرید دستگاه چاپ دیجیتال، که هم به قصد چاپ آثار جدید (البته در شمارگان محدود) و تجدید چاپ کتابهای نایاب میراث مکتوب صورت گرفته، راه برای تولید و عرضۀ سریعتر منابع پژوهشی باز شده است. از این پس شمارگان کتاب در حد تقاضای بازار خواهد بود، یعنی به مقدار نیاز مراکز پخش و عرضه در سراسر کشور، و تعدادی هم در فروشگاه میراث. جز آن، سفارشهای مشتریان، با یک تلفن و نامه و دورنگار، است که در زمانی کوتاه تهیه و تحویل خریدار میشود. با این روش، هزینههای اجارۀ انبار و نگهداری کتاب صرفهجویی، و بدهی به چاپخانه، صحافی و کاغذفروشان نیز حذف میشود. این نگرانی وجود نخواهد داشت که حقالتالیف پدیدآورنده پرداخت نمیشود بلکه به همان روش سابق طبق قرارداد به همان درصد و تیراژ مندرج در قرارداد به وی پرداخت میگردد.
اما اختلاف نسل جدید و نسل قدیم در اینجا نیز بروز میکند: کسانی که مخالف چاپ دیجیتالی و نرمافزاری کردن آثارشان هستند و کسانی که با دادن مجوز به ما همواره مشوق این پیشرفتها بودهاند. چگونه میتوان این شکاف را برداشت یا به حداقل رساند؟