کد خبر:50275
پ
مولانا

راز جاودانگی غزلیات مولانا در جهانی پرهیاهو

جاودانگی مولانا تنها در شعرهای او نیست؛ بلکه در توانایی اوست که دل‌ها را آرام می‌کند، ذهن‌ها را به تفکر وامی‌دارد و انسان‌ها را به یاد حقیقت وجودی خود می‌اندازد.

میراث مکتوب- «مولانا با زبان عشق و موسیقی کلام، مرزهای زمان و مکان را پشت سر گذاشته و حتی در دل شبکه‌های اجتماعی امروز نیز حضوری پررنگ دارد.»
هفت قرن از درگذشت مولانا می‌گذرد، اما شعر او همچنان زنده و جاری است. کافی است گشتی در شبکه‌های اجتماعی بزنیم؛ از اینستاگرام گرفته تا توییتر و حتی پیام‌رسان‌ها، ابیات و جملات منسوب به او هر روز بازنشر می‌شوند. در میان انبوهی از پیام‌های کوتاه و گاه سطحی، چرا سخن یک شاعر قرن هفتمی چنین محبوبیت گسترده‌ای پیدا کرده است؟
راز این ماندگاری را باید در جهان‌شمول بودن زبان مولانا جست. او بیش از هر چیز از عشق سخن می‌گوید؛ عشقی که مرز نمی‌شناسد و همه انسان‌ها را دربرمی‌گیرد. از جدایی و شوق وصال، از درد و شادی، از حیرت و امید. همین تجربه‌های انسانی مشترک باعث می‌شود که اشعار او، برای هر خواننده‌ای در هر فرهنگ و سرزمینی، معنا و الهام‌بخش باشد.

از سوی دیگر، شعر مولانا همزمان ساده و پیچیده است. ساده از آن جهت که حتی یک مصرع کوتاه او می‌تواند پیام الهام‌بخش یک روز پرتنش باشد: دعوت به آرامش، به رهایی از خودخواهی، به اعتماد به عشق. و پیچیده از آن رو که هرچه بیشتر در غزلیات او تأمل کنی، لایه‌های تازه‌ای از معنا بر تو آشکار می‌شود. همین انعطاف‌پذیری، شعر او را با نیازهای متفاوت انسان امروز هماهنگ می‌کند.

نکته دیگر، شور و موسیقی درونی کلام مولاناست. او غزل را نه فقط با واژه، بلکه با ریتم و سماع می‌آفریند. وقتی ابیات او خوانده یا شنیده می‌شود، حتی کسانی که زبان فارسی نمی‌دانند، تحت تأثیر آن آهنگ و شور قرار می‌گیرند. به همین دلیل است که ترجمه‌های متعدد آثار او در جهان منتشر می‌شود و همچنان پرفروش است.

اما شاید کمتر به این موضوع پرداخته شده که مولانا در هند و شبه‌قاره چه جایگاهی داشته است. از قرن‌های میانه، با گسترش طریقت‌های صوفی، مثنوی معنوی و دیوان شمس به منابع اصلی تعلیمات عرفانی نه فقط در ایران و قونیه، بلکه در خانقاه‌های شبه‌قاره نیز تبدیل شدند. صوفیان چشتیه و نقشبندیه مثنوی را به‌عنوان متنی برای انتقال تجربه‌ درونی و معرفت عرفانی استفاده می‌کردند. 

در دوره‌ گورکانیان، علاقه به آثار مولانا بیش از پیش تقویت شد. امپراتور اکبر به ادبیات عرفانی دلبستگی فراوان داشت و گزارش‌هایی وجود دارد که مثنوی مولانا در شمار کتاب‌های محبوب او بوده است. همین دوره شاهد آن بود که اشعار مولانا در میان دانشوران و شاعران شبه‌قاره ترجمه و بازخوانی شد و زمینه‌ای برای نفوذ گسترده‌تر او پدید آمد. در سده‌های بعد، شاعران بزرگی چون اقبال لاهوری آشکارا خود را وامدار اندیشه‌های مولانا دانستند. اقبال در اشعارش بارها از او به‌عنوان «پیر رومی» یاد می‌کند و او را راهنمایی می‌بیند که می‌تواند انسان مسلمان را از خواب غفلت بیدار کند.

امروز نیز علاقه به اندیشه‌های مولانا در هند و پاکستان ادامه دارد. نشست‌های دانشگاهی، برنامه‌های فرهنگی و ترجمه‌های تازه از مثنوی و دیوان شمس نشان می‌دهد که شعر او هنوز الهام‌بخش نسل‌های جوان در این کشورهاست. این حضور پررنگ بیانگر آن است که مولانا نه‌تنها به تاریخ تعلق ندارد، بلکه همچنان در زندگی معنوی و فرهنگی مردم جاری است.

و در نهایت، جاودانگی مولانا تنها در شعرهای او نیست؛ بلکه در توانایی اوست که دل‌ها را آرام می‌کند، ذهن‌ها را به تفکر وامی‌دارد و انسان‌ها را به یاد حقیقت وجودی خود می‌اندازد. هر خواننده‌ای، در هر زمان و هر مکان، می‌تواند در کلمات او سکوتی پیدا کند، نوری ببیند و گام‌هایی تازه برای زندگی بردارد. به همین دلیل است که پس از ۷۵۲ سال، مولانا هنوز زنده است و همچنان به ما می‌گوید: در میان هیاهوی جهان، عشق و آگاهی، راهنمای همیشگی انسان‌اند.»

کبری (شیرین) معصومی

منبع: ایسنا

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612