میراث مکتوب- هجدهم خردادماه، زادروز سعید نفیسی پژوهشگر، مورخ و نویسنده شهیر ایرانی است. از نفیسی که برخی، وی را بنیانگذار الگوی سادهنویسی در ادبیات معاصر ایران میشناسند، آثار بسیاری در حوزههای ادبی و تاریخی به جای مانده، که از آن میان «سرچشمه تصوف در ایران» قابل توجه است. کتاب، مشتمل بر یادداشتهای نفیسی در خصوص تاریخ تصوف است. در این اثر، مباحثی چون آثار تعلیمات بودایی در فرهنگ ایرانی، تصوف ایرانی از دیدگاه فلسفی، نفوذ مانویان در تصوف، و تأثیر تعلیمات یهود و نصارا و یونانیان در تصوف مطرح میشود. نگارنده در بخشهایی از این کتاب، به طریقت، شریعت و آثار مهم صوفیه در ایران پرداخته و سماع، تصوف و آداب صوفیه را بررسی کرده است. بازخوانی دیدگاههای نفیسی در خصوص تصوف نشان میدهد که این چهره شهیر معاصر، با تأکید بر ریشههای گوناگون تصوف، نقشی مهم در طرح دوباره پرسشهای تاریخی در خصوص عرفان ایفا کرد. وی با اتکا به حافظه ژرف، نیز مطالعاتی گسترده، مجموعه مباحثی را مطرح کرد که زمینهساز پژوهشهای آتی در این حوزه گشت. آنچه در پی میآید، ماحصل گفتوگوی ایبنا با محمدرضا عدلی پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی – تهران مرکز است که صاحب آثاری چون «عرفان در ادیان جهان»، «صوفیان و بوداییان»، نیز «فرجامشناسی مسیحی» نیز هست.
***
برای تصوف میتوان ریشههای گوناگونی قائل بود. نظر نفیسی چیست و تحقیقات آتی چه میگویند؟
نخستین مطلبی که درباره استاد سعید نفیسی باید عرض کنم این است که استادم دکتر مجتبایی همواره به نیکی از ایشان یاد میکنند و از وسعت معلومات ایشان سخن میگویند. همزمان تأکید میکنند که در گفتههای ایشان غث و سمین را باید بازشناخت و با احتیاط به آنها استناد کرد. اما در ارتباط با پرسش شما، باید توجه داشت که نفیسی رأی خاص و متمایزی دراینباره نداشته است. آنچه را که او درباره سرچشمه تصوف گفته است پیشاز وی افرادی چون رینولد نیکلسون و قاسم غنی گفته بودند، اینکه تصوف ریشه در اسلام دارد، ضمن آنکه از جریانهای دینی و معنوی دیگر همچون دین بودایی، رهبانیت مسیحی، فلسفه نوافلاطونی و … تأثیر پذیرفته است. البته سعید نفیسی بر این تأثیرات خارجی بسیار تأکید میکند. پژوهشهای بعدی نیز در مجموع همین رأی را بیان میکند. البته هر چه از آن زمان به جلوتر بیاییم پژوهشها جزئیتر و موشکافانهتر میشوند و از آن کلیگوییها فاصله میگیریم. ضمن آنکه برای پژوهشگران بعدی روششناسی (متدولوژی) بسیار مهم بوده و موضوعیت داشته است، بهخصوص استفاده از رویکردهای پدیدارشناسی، هرمنوتیک و معناشناسی. بر این اساس، برخی، فارغ از بحث تأثیر و تأثر، موضوع شباهت تصوف و عرفان اسلامی را با جریانهای دینی و معنوی دیگر پیش کشیدهاند.
نفیسی در اثر خود «سرچشمه تصوف در ایران» از مشکلی بزرگ پیش روی خوانش تصوف سخن میگوید: «صوفیان همیشه در پرده و با کنایه و استعاره سخن گفتهاند» دلیل آن چیست و چه اشکالی پدید میآورد؟
نخست باید توجه داشت که بحث درباره تصوف و سیر تحول و تطور اندیشههای عرفانی در اسلام، زمینه یا حوزهای تخصصی است، بر این اساس، نفیسی را نمیتوان فردی متخصص در این حوزه به شمار آورد. کتاب «سرچشمه تصوف در ایران» هم مجموعه درسگفتارهای ایشان در درس تاریخ تصوف در دوره دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تهران بودهاست، لاجرم فاقد نظم و انسجام است. بیشتر به جزوههایی میماند که دانشجویان در کلاس درس از گفتههای استاد تهیه میکنند. نفیسی در این کتاب از تتبعات پژوهشگران پیشاز خود بهندرت یاد میکند و برای دعاوی خود نیز بهجایی ارجاع نمیدهد. ضمن آنکه به حافظهاش بسیار اتکا کردهاست، ازاینرو، لغزش و خطا در آن کم نیست. اما اینکه چرا صوفیان سخن در پرده میگویند، بحثی در حوزه «زبان عرفانی» و ارتباط عرفان با زبان و منطق است. البته اگر بگوییم صوفیان همیشه در پرده و با کنایه و استعاره سخن گفتهاند به خطا رفتهایم. با نگاهی به ادبیات عرفانی فارسی و عربی درمییابیم که در بسیاری از موارد، صوفیان مقصود خود را بهروشنی بازگو کردهاند، مثلاً ادبیات تعلیمی صوفیه و رسالههای آداب سلوک پر است از پندها و دستورالعملهایی که صوفیان برای مریدان خود بازگو کردهاند، همچنین بخش مهمی از آثار عرفا دربردارنده نظریههای آنان است درباره موضوعاتی نظیر خداشناسی، جهانشناسی و انسانشناسی. بخش دیگری از ادبیات عرفانی نیز به سرگذشتها و تذکرهنامههای عرفا اختصاص دارد، همچنین باید به حکایات و داستانهای عرفانی اشاره کرد که در آنها سعی شده آموزههای عرفانی در قالب تمثیل و داستان به مخاطب عرضه شود. در همه این موارد میبینیم که عرفا سخنان خود را بسیار روشن و صریح بیان میکنند، اما آنجا که میخواهند از تجربههای عرفانی خود سخن بگویند ناگزیر در پرده سخن گفتهاند و کلام آنان وجه رمزآمیز به خود گرفته است که به آن در اصطلاحات «شطحیات» میگویند. اساساً بیان احساسات و احوال و تجربههای درونی، اگر نگوییم ناممکن، بسیار دشوار است. از این روست که برخی گفتهاند صوفیان چارهای جز توسل به مجاز و استعاره نداشتهاند. تجربه عرفانی، تجربه اتحاد و یگانگی است که توصیفناپذیر است. البته دلیل دیگری هم میتوان برای در پرده سخن گفتن عارفان مطرح کرد که به طبیعت عرفان بازمیگردد، عرفان نوعی رابطه عاشقانه با خداوند است و رازداری و پردهپوشی همواره با عشق قرین بودهاست. دلایل دیگری را نیز برای این موضوع برشمردهاند، از جمله، ترس از اینکه حقایق عرفانی به دست نااهلان و نامحرمان بیافتد.
دیدگاههای نفیسی در خصوص تصوف چقدر اهمیت دارد و معتبر است؟
دیدگاههای نفیسی در خصوص تصوف در عصر خودش یعنی بیشاز شصت سال پیش قابلتوجه بودهاست. تأکید او بر بازیابی عناصر ایرانی، هندی و یونانی افقهای تازهای را پیش روی مخاطبانش میگشود و برخی را ترغیب کرد که در این زمینه عمیقتر از خود وی تحقیق کنند. البته چنانکه بیان شد این مطالب را پیشاز وی نیز گفته بودند، اما بازگو کردن این مطالب در کلاسهای دانشگاهی در آن زمان کار مهمی بود. همچنین کتاب «سرچشمه تصوف در ایران» برای آنان که درباره تاریخچه مطالعات عرفان و تصوف تحقیق میکنند میتواند جالبتوجه باشد اما لغزشهای این کتاب کم نیست و خلطهای تاریخی و گاه نتیجهگیریهای شتابزده در آن به چشم میخورد.
رضا دستجردی
منبع: ایبنا