میراث مکتوب – محمدعلی موحد، تاریخنگار و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب در بخش نخست نشست «جایگاه و اهمیت سفرنامهنگاری در ایرنشناسی» دربارۀ «ابن بطوطه و اهمیت سفرنامۀ او از دیدگاه ایرانشناسی» گفت: قدم به قدم سفرنامۀ ابن بطوطه نقش فرهنگ ایرانی را می بینیم.
به گزارش روابط عمومی مرکز پژوهشی میراث مکتوب، دکتر موحد افزود: سفرنامۀ ابن بطوطه جزو نخستین مجموعۀ ایرانشناسی است و از اولین انشاها محسوب می شود و از چاپ دوم این سفرنامه، ذکر شده که جزو اولین مجموعه های ایرانشناسی است و چه کمک هایی می تواند در این راستا به پژوهشگران بکند. البته از چاپ دوم این کتاب موضوعات دیگری نیز به آن اضافه شد.
وی ادامه داد: برخی گفتهاند ابن بطوطه نخستین ایرانشناس در عالم است و برخی گفتهاند بزرگترین جهانگرد عالم اسلام است. اما پیش از ابن بطوطه ما افرادی بوده اند، ولی اینها اطلاعاتی دربارۀ اوضاع مردم ندارند.
دکتر موحد با اشاره به شخصیت ابن بطوطه بیان کرد: ابن بطوطه شخص متفاوتی بوده از غرب اقصی تا شرق اقصی رفته و آفریقا را پیموده و به اسکندریه رفته است و دنیای تازه ای دیده که توانسته کتاب عظیمی را در این باره بنویسد. در تمام اوراق و قدم به قدم کتاب او نقش فرهنگ ایرانی را می بینیم. ابن بطوطه فردی بوده که چشمهایش مانند جعبۀ عکاسی همه جا را دیده و آنچه را دیده ضبط کرده است و معمولاً زبان حالش گفتۀ مولاناست:
«چشم از پی آن باید تا چیز عجب بیند
جان از پی آن باید تا عیش و طرب بیند»
این پژوهشگر بیان کرد: ابن بطوطه در مصر دنیای تازه ای را دید. دنیای تازۀ ابن بطوطه به شش سلطنت خیلی بزرگ تقسیم می شد؛ یعنی ازسویی حاکمین آفریقای شمالی بودند که شامل مراکش و تونس امروزی بود. در این حدود در اسکندریه شش کشور به مقیاس جهانی مهم حاکم بود. چهار کشور از این کشورها باقی مانده حکمرانی چنگیز بودند و وقتی چنگیز از دنیا رفت مستمراتش میان چهارفرزندش تقسیم شد که یکی از ایلخانان در ایران ارباب هلاکو در ایران بودند و عراق و قسمت اعظم آسیای صغیر جزو قلمرو اینها تلقی می شد.
به گفته دکتر موحد در زمان ابن بطوطه سلطان محمد ازبک در رأس همۀ حکومت ها بود و ابوسعید باتورخان، ایلخان ایران بود و توقای تیمور در پکن حکومت می کرد. چهار دولت و دو دولت دیگر در دو جناح عالم اسلام وجود داشت؛ یکی در ممالیک مصر و دیگری سلطنت دهلی و در هندوستان بود. ابن بطوطه شخصیت عجیبی داشت و هرجا می رفت با محیط سریع آشنا می شد.
دکتر موحد در پایان گفت: مایل بودم مانند دکتر جعفریان از کاروان حج بگویم که ابن بطوطه خود را در آن جا داده بود و گزارش جالبی از آن نوشته است و می گوید این کاروان ایرانی آن قدر پول در مکه می ریختند که باعث شده بود قیمت طلا پایین بیاید. او در سفرنامۀ خود گزارش فوق العاده جالبی از نظم این کاروان ارائه می دهد. در حقیقت ابن بطوطه دوبار از کاوران های ایرانی حج و یک بار نیز از کاروان امیر بهادر خان که تا تبریز رفته است، گزارش می دهد. ابن بطوطه زندگی مردم در شیراز، اصفهان و مراسم و آداب و تعزیه و ماتم ها و خانقاها و مدارس در را به خوبی گزارش می دهد و خود در درسهایی که در مسجد جامع شیراز منعقد می شده، شرکت می کرده است.
به گزارش روابط عمومی مرکز پژوهشی میراث مکتوب، دکتر موحد افزود: سفرنامۀ ابن بطوطه جزو نخستین مجموعۀ ایرانشناسی است و از اولین انشاها محسوب می شود و از چاپ دوم این سفرنامه، ذکر شده که جزو اولین مجموعه های ایرانشناسی است و چه کمک هایی می تواند در این راستا به پژوهشگران بکند. البته از چاپ دوم این کتاب موضوعات دیگری نیز به آن اضافه شد.
وی ادامه داد: برخی گفتهاند ابن بطوطه نخستین ایرانشناس در عالم است و برخی گفتهاند بزرگترین جهانگرد عالم اسلام است. اما پیش از ابن بطوطه ما افرادی بوده اند، ولی اینها اطلاعاتی دربارۀ اوضاع مردم ندارند.
دکتر موحد با اشاره به شخصیت ابن بطوطه بیان کرد: ابن بطوطه شخص متفاوتی بوده از غرب اقصی تا شرق اقصی رفته و آفریقا را پیموده و به اسکندریه رفته است و دنیای تازه ای دیده که توانسته کتاب عظیمی را در این باره بنویسد. در تمام اوراق و قدم به قدم کتاب او نقش فرهنگ ایرانی را می بینیم. ابن بطوطه فردی بوده که چشمهایش مانند جعبۀ عکاسی همه جا را دیده و آنچه را دیده ضبط کرده است و معمولاً زبان حالش گفتۀ مولاناست:
«چشم از پی آن باید تا چیز عجب بیند
جان از پی آن باید تا عیش و طرب بیند»
این پژوهشگر بیان کرد: ابن بطوطه در مصر دنیای تازه ای را دید. دنیای تازۀ ابن بطوطه به شش سلطنت خیلی بزرگ تقسیم می شد؛ یعنی ازسویی حاکمین آفریقای شمالی بودند که شامل مراکش و تونس امروزی بود. در این حدود در اسکندریه شش کشور به مقیاس جهانی مهم حاکم بود. چهار کشور از این کشورها باقی مانده حکمرانی چنگیز بودند و وقتی چنگیز از دنیا رفت مستمراتش میان چهارفرزندش تقسیم شد که یکی از ایلخانان در ایران ارباب هلاکو در ایران بودند و عراق و قسمت اعظم آسیای صغیر جزو قلمرو اینها تلقی می شد.
به گفته دکتر موحد در زمان ابن بطوطه سلطان محمد ازبک در رأس همۀ حکومت ها بود و ابوسعید باتورخان، ایلخان ایران بود و توقای تیمور در پکن حکومت می کرد. چهار دولت و دو دولت دیگر در دو جناح عالم اسلام وجود داشت؛ یکی در ممالیک مصر و دیگری سلطنت دهلی و در هندوستان بود. ابن بطوطه شخصیت عجیبی داشت و هرجا می رفت با محیط سریع آشنا می شد.
دکتر موحد در پایان گفت: مایل بودم مانند دکتر جعفریان از کاروان حج بگویم که ابن بطوطه خود را در آن جا داده بود و گزارش جالبی از آن نوشته است و می گوید این کاروان ایرانی آن قدر پول در مکه می ریختند که باعث شده بود قیمت طلا پایین بیاید. او در سفرنامۀ خود گزارش فوق العاده جالبی از نظم این کاروان ارائه می دهد. در حقیقت ابن بطوطه دوبار از کاوران های ایرانی حج و یک بار نیز از کاروان امیر بهادر خان که تا تبریز رفته است، گزارش می دهد. ابن بطوطه زندگی مردم در شیراز، اصفهان و مراسم و آداب و تعزیه و ماتم ها و خانقاها و مدارس در را به خوبی گزارش می دهد و خود در درسهایی که در مسجد جامع شیراز منعقد می شده، شرکت می کرده است.