میراث مکتوب- شیخ محمود شبستری یکی از نامدارترین شاعران و عارفان سده هشتم به شمار میرفت که با خلق آثاری مانند گلشن راز و کنزالحقایق به شهرت رسید و با اینکه تنها سه دهه عمر کرد اما چنان تاثیری در تاریخ ادبیات و عرفان ایران زمین بر جای گذاشت که نمونه اش کم نظیر است.
با تعمق در ادبیات پر رمز و راز فارسی؛ چه نظم و چه نثر به این نکته می رسیم که غنای ادبیات فارسی بر دوش ۲ نوع عرفان (نظری که با دنیای عقل و استدلال سر و کار داشته) و عرفان عملی (که با دنیای ذوق و روح و شهود در ارتباط است) استوار است. در این میانه بزرگانی همچون خواجه عبدالله انصاری، عطار نیشابوری، جلال الدین مولانا، ابوسعید ابولخیر، بایزید بسطامی، منصور حلاج، سنایی غزنوی، سعدی، حافظ … و شیخ محمود شبستری چون نگینی بر تاج ادبیات عرفانی فارسی می درخشند. شیخ محمود شبستری یکی از این بزرگان نامی عرفان است که هر چند بیش از سه دهه عمر نکرد اما با خلق شاهکاری به نام گلشن راز نام خود را در سراسر جهان جاودانه ساخت.
زندگینامه و تحصیلات
شیخ محمود شبستری در شبستر در نزدیکی تبریز دیده به جهان گشود، سال تولد وی به صورت دقیق مشخص نیست اما بنا به روایت بسیاری از مورخان وی در ۶۸۷ هجری به دنیا آمده است. در حقیقت در اوایل زندگی او، تبریز مورد هجوم مغول ها قرار گرفت و این امر سبب مهاجرت شبستری به کرمان شد. این شاعر نامدار دوران ابتدایی خود را در تبریز به پایان رساند. هر چند از شرح حال این شاعر بزرگ تفصیلی در دست نیست اما گفته می شود که وی در تبریز و در تصوف مرید و شاگرد “شیخ بهاءالدین یعقوب تبریزی” بوده و نزد وی، تربیت یافته است. همچنین از آثار به جا مانده، چنین نتیجه گرفته میشود که تحصیلات و رشد فکری او در آذربایجان بوده و سرانجام از عارفان بنام زمان خود به شمار می رفته و اوقات خود را در درس و بحث گذرانده است. شبستری بعد از مدتی به کشورها و شهرها مختلف برای کسب دانش سفر میکند، برای نمونه وی مدتی به مصر، شام، حجاز رفته و از علما و مشایخ این کشورها دانش توحید را فرا گرفت. شیخ محمود خود در این باره می گوید:
مدتی من زعمر خویش مدید صرف کردم به دانش توحید
در سفرها به مصر و شام و حجاز کردم ای دوست روز و شب تک و تاز
سال و مه هم چو دهر می گشتم ده ده و شهر شهر می گشتم
گاهی از مه چراغ می کردم گاه دور چراغ می خوردم
علما و مشایخ این من بس که دیدم به هر نواحی من
جمع کردم بسی کلام غریب کردم آنگه مصنفات عجیب
این ویژگی خستگیناپذیر و تشنه وی در کسب دانش سبب شد تا بسیاری در تاریخ ادبیات و عرفان ایران اسلامی شبستری را شخصیتی بی نظیر بدانند که در ۳۳ سال عمر با برکت خود، به تمام مدارج علمی و دینی رسید و تا این حد جاودان ماند.
ورود به عرصه عرفان و ادبیات
شبستری از علمای مشهور متصوفه زمان خود بود و دانش پژوهان برای حل مسایل عرفانی خویش به او مراجعه می کردند و از وی به عنوان یکی از نوادر روزگار و مفاخر فلاسفه ایران یاد می شود. وی به خاطر جایگاه و اعتباری که در عرصه عرفان داشت، همواره مورد وثوق علما، شاعران، عارفان و فیلسوفان جهان قرار داشت و در بیشتر مجالس و محافل، پاسخگوی پرسش های دیگر اندیشمندان بود.
این عارف نامدار آثار مختلفی هم به نظم و نثر از خود برجای گذاشته که از جمله آنها میتوان به گلشن راز و سعادت نامه، ترجمه منهاج العابدین، حقّ الیقین، مرآةالمحقّقین و شاهد نامه اشاره کرد. مثنوی سعادت نامه شامل سه هزار بیت است که حکایت ها و تمثیل های بسیار دارد و بر وزن حدیقه الحقیقه سنایی سروده شده است. این کتاب علاوه بر این به شرح حال و آثار پنج عارف مشهور تبریز در سده ۶ می پردازد. سعادت نامه به یاد بهشت در ۸ باب تنظیم شده است.
مهم ترین و مشهورترین اثر منظوم شبستری و از یادگارهای پرارزش و بلندنام ادبیات عرفانی کهن فارسی، مثنوی گلشن راز است که اندیشه های عرفانی و مفاهیم صوفیانه را با شور، شوق و روانی ویژه ای بیان کرده است. گلشن راز با وجود حجم اندکش، یکی از یادگارهای پرارزش و بلندنام ادبیات عرفانی کهن فارسی محسوب می شود. شیخ محمود، مثنوی گلشن را در پاسخ به ۱۷ پرسش امیر سید حسین حسینی هروی از صوفیان معروف در باب حکمت صوفیانه سرود که ۹۹۳ بیت دارد. این کتاب به زبان های ترکی، آلمانی، انگلیسی و اردو ترجمه شده است.
درباره شیخ محمود شبستری
این کتاب از جمله مهم ترین کتاب های تعلیمی عرفانی فارسی به شمار می آید که در شکل گیری آثار و اندیشه های والای عرفانی بعد از خود تاثیر به سزایی داشته است. همچنین این کتاب در حوزه فلسفه اسلامی نیز از جایگاه قابل تاملی برخوردار بوده و کمک بسیاری به شناخت مبانی عرفان ایرانی در سدههای هفتم و هشتم کرده است. شبستری در بیان افکار و عقاید خود به هر سه طریق یعنی فلسفه، علم کلام و عرفان، توجه دارد و میخواهد معقولات حکیمان را از یک طرف با منقولات اصحاب دین و از جهت دیگر با یافته های شهودی و معارف ذوقی اندیشندگان اشراقی و عارفان هماهنگ سازد و پالودهای به نام «علم دقایق» فراهم آورد… عرفانی که محمود شبستری در گلشن راز مطرح میکند، عرفانی وجودمحور و تفکری در معنای سیر عروجی از جزئی به کل و مشاهده چگونگی ظهور کلِ مطلق در جزئیها است، تفکری که شبستری از آن سخن میگوید، ادارک و توصیف عقلانی امور و اندیشیدن در محدوده صوَر ذهنی و مفاهیم انتزاعی و دست و پا زدن در پیچ و خم استدلالها و اَشکال منطقی نیست، بلکه سفری معنوی و گذری از باطل سوی حق یا سیری از ظاهر به باطن و از صورت به معنی است.
خلق آثار بیبدیل توسط شبستری سبب شد تا صدها سال بعد آوازه شهرتش مرزهای ملی را درنوردد و دایره نفوذ اندیشه هایش موجب شد که یونسکو سال های ۲۰۱۷-۲۰۱۶ را به نام وی مفتخر کند. در واقع آوازه اندیشه و عرفان ‘شیخ محمود’ منحصر به زادگاه خود نبود، بلکه شعاع اندیشه ها و افکارش فراتر از مرزهای کشور رفته و شیفتگان حقیقت را به غور در اندیشه هایش وا داشته است.
از دیگر آثار وی میتوان به حقالیقین اشاره کرد، این کتاب شامل ۸ باب و دربارۀ عرفان نظری است. با اینکه قدیمیترین نسخههای حقالیقین متعلق به سده یازدهم است و در ابتدا و انتهای کتاب، مؤلف به نام خود اشاره نکرده و تنها در ابتدای کتاب، کاتب، آن را از تصنیفات شبستری شمرده است، اما زرینکوب و لویزن معتقدند که این اثر در صورت و محتوا شبیه گلشنراز است و نویسندۀ آن شبستری است.
خاموشی
این عارف و شاعر برجسته در حالی که تنها ۳۳ سال داشت در ۷۲۰ هجری دیده از جهان فروبست و بنا به وصیتش او را جوار مزار استادش بهاء الدین یعقوبی تبریزی و در شبستر به خاک سپردند.
در ادامه به گزیدهای از اشعار وی میپردازیم:
نخست از فکر خویشم در تحیر چه چیزاست آنکه گویندش تفکر؟
کدامین فکر ما را شرط راه است؟ چرا گه طاعت و گاهی گناه است؟
که باشم من؟ مرا از من خبر کن چه معنی دارد اندر خود سفر کن؟
مسافر چون بود؟ رهرو کدام است؟ که را گویم که او مرد تمام است؟
که شد از سر وحدت واقف آخر؟ شناسای چه آمد عارف آخر؟
اگر معروف و عارف ذات پاک است چه سودا بر سر این مشت خاک است؟
کدامین نقطه را نطق است، اناالحق؟ چه گویی هرزهای بود آن مزبق؟
چرا مخلوق را گویند واصل؟ سلوک و سیر او چون گشت حاصل؟
وصال ممکن و واجب به هم چیست؟ حدیث قرب و بعد و بیش و کم چیست؟
چه بحر است آنکه نطقش ساحل آمد؟ ز قعر او چه گوهر حاصل آمد؟
چه جزواست آنکه اواز کل فزون است؟ طریق جستن آن جزو چون است؟
قدیم و محدث از هم چون جدا شد؟ که این، عالم شد آندیگر خدا شد؟
منبع: ایرنا