میراث مکتوب- «تاریخ سیستان» نخستینبار به همت اعتمادالسلطنه در پاورقی «روزنامه ایران» منتشر شد. بعدها ملکالشعراء بهار با استفاده از همان نسخهای که مبنای چاپ روزنامه ایران بود متن را تصحیح و با مقدمه و حواشی مفصل در ۱۳۱۴ شمسی چاپ کرد. زندهیاد بهار در مقدمه به مسائل اساسی متن پرداخت و فرضیههایی هم درباره مولف/مولفان و ترجمه یا تألیف بودن متن و مسائل سبکی طرح کرد. چاپ بهار، که در واقع تنها تصحیح متن به شمار میرود تا امروز مرجع پژوهشگران ایرانی و غربی بوده است.
با توجه به اهمیت متن از یک سو و منحصر به فرد بودن نسخه تاریخ سیستان از سوی دیگر، مرکز پژوهش کتابخانه مجلس تصمیم گرفت نسخه خطی بهار را، که امروز در کتابخانه مجلس نگهداری میشود، به صورت عکسی منتشر کند. این نسخه به کوشش حمیدرضا (بابک) سلمانی منتشر و در نمایشگاه کتاب رونمایی شد. سلمانی در گفتوگویی به ویژگیهای چاپ جدید و امتیازات آن اشاره کرده است.
نسخهای که از «تاریخ سیستان» چاپ کردید، همان نسخهای است که بهار به کتابخانه مجلس اهدا کرده بود؟ با توجّه به اینکه بهار این متن را تصحیح کرده چه ضرورتی باعث شد نسخه به صورت عکسی منتشر شود؟
بله، نسخه در واقع همان نسخهای است که شادروان بهار متن تاریخ سیستان را بر اساس آن تصحیح کرده بود و بعد از درگذشت بهار به کتابخانه مجلس منتقل شد. تصحیح استاد بهار، با توجّه به معیارها و امکانات آن زمانه، تصحیحی است دقیق و قابل قبول (از استادی چون بهار جز این هم انتظار نمیرود) با این حال باز به ضرورت امکانات آن روزگار کاستیهایی در متن نهایی دیده میشود. از این گذشته نسخه محل بحث نسخهای است منحصر به فرد. با توجّه به این مسائل انتشار عکس نسخه میتواند مفید و بلکه ضروری باشد.
چرا این نسخه اینقدر اهمیت دارد، در حدی که ارزش آن را برابر با «تاریخ بلعمی» و «تاریخ بیهقی» دانستند؟
اولاً باید به یاد داشته باشیم که تاریخ سیستان به شکل امروزی متنی است که از سه پاره تشکیل شده است؛ بخش نخست و کهن متن در سال ۴۴۸ نوشته شده و خب پیداست که از نظر تاریخ تألیف از متون بسیار کهن به شمار میرود. از سوی دیگر اطلاعاتی در این متن آمده که به این صورت در هیچ متن دیگری دیده نمیشود (از جمله اطلاعاتی دربارهٔ خوارج یا صفاریان و برخی مسائل مربوط به تاریخ شعر فارسی). از اینها گذشته این متن کهنترین تاریخ محلی ناحیه سیستان و یکی از کهنترین تاریخهای محلی به زبان فارسی است. اینها و مواردی از این دست مسائلی است که پژوهشگران مکرر به آنها اشاره کردهاند و به عبارتی جزو اطلاعات عمومی به شمار میرود (به همین دلیل است که من در مقدمه به طور مشخص وارد این بحث نشدهام تا مجبور به تکرار سخنان محققان پیش نشوم).
در مقدمه بیشتر به چه نکاتی پرداختهاید؟
مقدمه متن بسیار مفصّل است و من، چنانکه در آغاز آن مقدمه گفتهام، سعی کردهام به مسائلی بپردازم که در تحقیقات قبلی کمتر به آنها اشاره شده است. از جمله مسأله منابع متن یا نشانههایی که بر اساس آن بتوان در مورد رویکرد نویسنده هر بخش و تاریخ تألیف آن نتیجهگیری کرد یا فهرست عالمانی که نویسنده از آنها نام میبرد و مسائل سبکی و زبانی متن و امثال این موارد. این بخش نخست مقدمه است؛ بخش دوم (نسخهشناسی) چنانکه از اسمش پیداست به مسائل مربوط به نسخهشناسی متن میپردازد. در این بخش علاوه بر اینکه فهرستی تاریخی از تحقیقات مربوط به تاریخ سیستان آوردهام کوشیدهام تکلیف نسخههای فرعی تاریخ سیستان را هم مشخص کنم.
درباره نویسنده اثر به چه اطلاعاتی دست پیدا کردید؟
چنانکه عرض کردم این متن اصلاً سهپاره است و بنابراین باید گفت «نویسندگان» متن. نام نویسنده هیچ کدام از سه بخش را نمیدانیم با این حال پژوهشگران اطلاعاتی درباره نویسندگان از متن استخراج کردهاند؛ من هم سعی کردهام برخی اطلاعات دیگر را به یافتههای قبلی اضافه کنم. مجموع این اطلاعات قدری مفصل است و باید در همان مقدمه خواند.
دو قسمتی که به متن اصلی «تاریخ سیستان» اضافه شده چه ویژگی یا نکاتی را در بر دارد؟
بخش نخست، که مفصلترین بخش متن است، با ذکر وقایع سال ۴۴۸ به پایان میرسد. نویسنده بعدی وقایع را از چند سال بعدتر آغاز میکند و تا سال ۶۹۵ پیش میآورد. این مولف دوم، که از قراری که در مقدمه گفتهام ظاهراً از پیوستگان دربار ملک نصیرالدین است، بسیار خلاصهنویس است و حتی میتوان گفت اغلب فهرستی از وقایع را ذکر میکند. نویسندهٔ سوم، چنانکه باز در مقدمه گفتهام، از علاقهمندان پسر نصیرالدین یعنی رکنالدین است و وقایع مربوط به حیات او را تا سال ۷۲۷ (که زمان مصالحهٔ او با برادرش است) روایت میکند. نثر دو بخش اخیر طبعاً قدری با بخش نخست تفاوت دارد؛ این تفاوتها را من در مقدمه گفتهام و علاوه بر اینکه نمایهٔ مفصلی هم از لغات و تعبیرات متن ترتیب دادهام که باز میتواند تفاوتهای سبکی سه بخش را نشان بدهد.
نثر کتاب از چه ویژگی برخودار است؟ آیا دو متن الحاقی هم همین ویژگی را حفظ کردند؟
وقتی متن سه نویسنده دارد و در سه دوره مختلف نوشته شده لابد نمیتواند متنی یکدست باشد. با این حال بخش نخست از نمونههای خوب نثر مرسل به شمار میرود (البته آثار ترجمه از عربی هم در این گاه بخش پیداست و من اینها را نشان دادهام)؛ بخشهای دیگر هم روی هم رفته از قواعد نثر مرسل پیروی میکنند الا آنکه در مفردات و بعضی نحوها با بخش نخست تفاوت دارند و این البته طبیعی است.
بهار در مقدمهاش بر کتاب اشاره کرده بود که کتاب دارای دو نویسنده و نگارش است. چرا شما سه نویسنده را برشمردید؟
بله، استاد بهار اشاره کرده بود که کتاب دو نویسنده دارد و این رأی در بسیاری از پژوهشها تکرار شده است. بعدها جولی اسکات میثمی (در کتاب تاریخنگاری فارسی) و منوچهر پزشک (در مدخل تاریخ سیستان دایرهالمعارف بزرگ) آرای دیگری طرح کردند و گفتند متن سه بخش دارد. نظر ایشان درباره موضع تغییر مولفها البته یکی نیست. من نشان دادهام که از بین همه تقسیمبندیهای یادشده نظر منوچهر پزشک درستتر و دقیقتر از دیگران است.
اشاره کوتاهی به اطلاعاتی درباره صفاریان کردید. نوع نگاه نویسنده به صفاریان جانبدارانه است؟
بله، همینطور است. ماجرا البته تفصیل زیادی دارد ولی روی هم رفته میتوان گفت نگاه نویسنده نخست به امرای صفاری جانبدارانه و ستایشگرانه است (به عبارتی حتی میتوان گفت این متن تاریخ اختصاصی صفاریان است). همین وضع درباره خوارج هم وجود دارد.
شما در چاپ «تاریخ سیستان» به چه نکات جدیدی اشاره کردید؟
چنانکه عرض کردم مقدمهٔ من مفصل (حدوداً ۲۰۰ صفحه) است. کوشش من این بوده که بیشتر بر مسائلی متمرکز شوم که پژوهشگران پیش کمتر به آنها توجه کردهاند. این البته ادعای من است و باید خوانندگان قضاوت کنند که اولاً چهقدر در چنین ادعایی مصیب بودهام و ثانیاً چقدر از چیزهایی که نوشتهام درست است. اینها بعداً معلوم خواهد شد. با این حال نکات جدیدی دربارهٔ منابع نویسنده (منظور نویسنده بخش کهن است) طرح کردهام و از جمله یکی دو تا از منابع او را شناسایی کردهام؛ دربارهٔ برخی منابع دیگر هم فرضیههایی دادهام. در بخش نویسندگان متن و بحث ترجمه یا تألیف و دیگر بخشها هم نکاتی به یافتههای پژوهشگران قبل اضافه کردهام (لااقل امیدوارم این طور باشد). بخشی از اغلاط چاپ شادروان بهار و نیز غلطهای نسخه را عنداللزوم اصلاح کردهام.
در بخش دوم هم مسائل نسخهشناسی متن را تا جایی که در توانم بوده پیش بردهام و از جمله نشان دادهام که همه نسخههای دیگر «تاریخ سیستان» بیتردید از همان نسخه بهار منشعب شدهاند و اصالتی ندارند (این را گمانم قبلتر هم گفتم). نمایههای متن را تا حد امکان گسترش دادهام؛ هفده نمایه برای متن ترتیب دادهام و فکر میکنم این نمایهها همه موارد ضروری را در بر میگیرد. در پیوستها هم از جمله فهرست مفصلی از وقایع تاریخی (به ضمیمه تاریخ وقوع هر کدام) آوردهام که برای بررسی توالی رخدادها مهم است و علاوه بر این کمک میکند بعضی تاریخهایی را که در متن آمده و اشتباه است اصلاح کنیم. پیوست دیگری هم از بلایای طبیعی و وقایع اقتصادی سیستان آوردهام که گمانم بیفایده نباشد. به هر حال مباحثی را که بتوان آنها را از مقوله نظر به شمار آورد کم نیست در مقدمه و از این رو بسیار طبیعی است که اشتباه هم در آن زیاد باشد. اینها را دوستان و استادان اهل فضل باید یادآوری کنند و این البته منوط است به این که کتابخانه مجلس کتاب را روانه بازار کند و در دسترس اهل فن قرار دهد.
منبع: ایبنا