کد خبر:17301
پ
D8ACD987D8A7D986DAAFDB8CD8B120D8AED8A7D98620D982D8B4D982D8A7DB8CDB8C202

درباره جهانگیر قشقایی

جهانگیر قشقایی، فیلسوف و عالم نامدار، سده سیزدهم هجری به شمار می‌رفت که توانست مکتب فلسفی اصفهان را احیا کند.

میراث مکتوب- جهانگیر قشقایی، فیلسوف و عالم نامدار، سده سیزدهم هجری به شمار می‌رفت که توانست مکتب فلسفی اصفهان را احیا کند. وی بیش از ۳۰ سال به تعلیم و تعلم پرداخت و در این راه توانست نقش بسزایی را در رشد و پویایی شاگردان خود ایفا کند.

جهانگیرخان قشقایی فلسفه را در اصفهان از تهمت خلاف شرع، بدنامی و کفر و الحاد نجات داد. سهل است که چندان به این علم رونق بخشید که فقها و متشرعان با میل و علاقه روی به درس فلسفه نهادند و آن را مایه فضل و مفاخرت می‌شمردند. این بخشی از سخنان جلال الدین همایی ادیب و تاریخ‌نگار معاصر درباره تاثیر جهانگیر قشقایی در علم فلسفه است.

 

زندگی‌نامه و تحصیلات

جهانگیرخان قشقایی در ۱۲۰۶ خورشیدی در روستای دهاقان از توابع شهرضا و در خانواده‌ای تحصیل کردهِ و ثروتمند دیده به جهان گشود. وی فرزند محمدخان قشقایی از خان‌های دره شور از ایل قشقایی بود. مادرش از خان زادگان سمیرم اصفهان و از ساکنان دهاقان بود و به همین سبب مردم اصفهان، جهانگیرخان را دهاقانی نامیده‌اند. پدر وی در ابتدا معلم خصوصی برایش استخدام کرده بود که در سفر به آموزش جهانگیرخان می‌پرداخت اما وی ماندن در ایل و کوچ زمستانی و تابستانی را با تحصیل خود ناسازگار دید، بنابراین تصمیم گرفت «کوچ» را رها کند و در اصفهان به تحصیل بپردازد. او مدتی هم به مدرسه صدر رفت و در آنجا مشغول تدریس و تعلیم شد. بنابر بیشتر نقل‌ها و روایت‌ها، تحول بنیادین در زندگی قشقایی در ۴۰ سالگی روی داده است. پاکی فطرت جهانگیرخان عامل اصلی گرایش حکیم به عالم معنی و معنویت است. گرایشی که بعد از دیدار با فردی ناصح در اصفهان به معرفت ابدی می‌گراید و جهانگیر بعد از آن نصیحت می‌گوید: «نیکو گفتی و مرا از خواب غفلت بیدار نمودی. اکنون بگو چه باید کنم که خیر دنیا و آخرت در آن باشد.» وی سال‌ها شاگرد علامه محمدرضا قمشه‌ای بود، پس از هجرت استادش از اصفهان، به شوق استفاده از محضر وی به تهران می‌رود. از دیگر استادان به نام قشقایی می‌توان حسین علی تویسرکانی، حاج شیخ محمد باقر نجفی مسجد شاهی، ملأ حیدر صباغ لنجانی، میرزا محمد حسن نجفی، ملأ اسماعیل اصفهانی درب کوشکی و میرزا عبدالجواد حکیم خراسانی را نام برد.

 

خدمت در عرصه علم و دانش

از قشقایی به عنوان بزرگترین استاد مدرس فلسفه، کلام، فقه، اصول و حدیث یاد می‌شود اما باید اذعان داشت که عمده تخصص و شهرتش در حکمت و فلسفه الهی بود. طب و طبیعیات را نیز به خوبی می‌دانست و تدریس می‌کرد. او علاوه بر اینکه جامع معقول و منقول بود و در حکمت به کمال رسید، روزهای جمعه و پنجشنبه نیز ریاضی و هیات تدریس و گاهی هم نهج البلاغه را با حکمت خاص خود تحلیل می کرد. حاج شیخ عباس قمی(محدث قمی، صاحب کتاب شریف مفاتیح الجنان) درباره اش می نویسد: جهانگیر خان در علم و عمل به جایی رسید که از اقطار بلاد به حوزه درسش آمدند. «محمد حسین رکن زاده آدمیت» نیز همین نقل را درباره حکیم قشقایی دارد. «محمد هادی امینی» در کتاب «معجم رجال الفکر و الادب فی النجف» مدعی ۲ جلد کتاب برای حکیم قشقایی است. شرح نهج البلاغه و دیوان شعر فارسی غیر مطبوع. مرتضی مطهری دربارهٔ شخصیت و جایگاه علمی و معنوی حکیم قشقایی چنین می‌نویسد: «او علاوه بر مقام علمی و فلسفی، در متانت و وقار و انضباط اخلاقی و تقوا نمونه بوده‌است. تا آخر عمر در همان لباس عادی اول خود باقی بوده و فوق‌العاده مورد ارادت شاگردان و آشنایان بوده‌است.»

این حکیم فرزانه بیش از ۳۰ سال در مدرسه صدر اصفهان مشغول تعلیم و تعلم بود و توانست شاگردان نامداری تربیت کند. در واقع مهم‌ترین خدمتی که قشقایی در طول عمر پربرکت خود انجام داد، تربیت شاگردانی بود که در پرتو دانش او کمال یافتند و هر یک مشعل دار علم و دانش و فقه و استوانه‌های معارف اسلام شدند. از مهمترین و شاخص ترین شاگردان وی می‌توان به میرزا محمد علی شاه آبادی، سید حسن مشکان طبسی، شیخ محمد حکیم خراسانی، سید صدرالدین هاطلی کوپایی، شیخ محمود مفید، سید حسین طباطبایی بروجردی، شیخ محمد جواد آدینه‌ای، آقا ضیاء الدین عراقی، آقا نجفی قوچانی و حاج شیخ محمد حسن عالم نجف آبادی اشاره کرد.

بنا به نوشته کتاب «دیوان طَرَبْ» در اثر شخصیت بارز علمی، تقوی و نزاهت (پاکدامنی) اخلاقی و حسن تدبیر حکیمانه که همه در وجود قشقایی مجتمع بود؛ تحصیل فلسفه را که بین علما و طلاب سخت موهون (سست) و با کفر و الحاد مقرون بود؛ از آن بدنامی به کلی نجات داد و آن را در سرپوش درس فقه و اخلاق چندان رایج و مطلوب ساخت که نه فقط دانستن و خواندن آن موجب ضلالت و تهمت بی‌دینی نبود؛ بلکه مایه افتخار و مباهات محسوب می‌شد. وی معمولاً یکی دو ساعت از آفتاب برآمده در مسجد جارچی سه درس پشت سر هم می‌گفت؛ که درس اولش شرح لمعه (فقه) و بعد از آن شرح منظومه (حکمت) و سپس درس اخلاق بود و به این ترتیب فلسفه را در میان دروس فقه و اخلاق، به سبک شیوایی تدریس می‌کرد.

 

زندگانی حکیم جهانگیر خان قشقایی

یکی از کتاب‌هایی که به زوایای مختلف زندگی جهانگیر خان قشقایی پرداخته و در انتشارات گلها منتشر شده است، کتاب زندگانی حکیم جهانگیر خان قشقایی اثر حجت السلام مهدی قرقانی نام دارد. این کتاب علاوه بر روایت کردن زندگی این عالم برجسته، دوره‌ای از حوزه علمیه و محفل و شبکه ای از استادان، دوستان و شاگردان آن حکیم را روشن و ترسیم می‌نماید. یکی از مفصل‌ترین بخش های این کتاب «در پرتو نور» نام دارد که به معرفی شاگردان، باقیات الصالحات و جایگاه فلسفه می پردازد. جهانگیرخان احیاگر حکمت و فلسفه صدرایی بوده و سخنان و جملاتی از امام خمینی(ره) در ابتدای همین فصل درباره اهمیت جایگاه علمای دین، فقها و فلسفه اسلامی آورده شده است.

 

خاموشی

سرانجام این  عالم فرزانه پس از این که سال‌ها به تحصیل، تدریس، سیر و سلوک و تربیت شاگردان پرداخت در  ۲۴ شهریور ۱۲۸۹خورشیدی در اصفهان دیده از جهان فروبست و در قطعه سیدمحمد ترک تخت فولاد به خاک سپرده شد.

 

در پایان به یکی از اشعار وی می‌پردازیم:

هوای ساحت چین باد صبحدم دارد / مگر گذار بر آن زلف خم بخم دارد

بکش بساط به صحرا که باد نوروزی/ حدیث های خوش از روضه ارم دارد

به روزگار همین شادیم بس است که دل/ ز عشق روی تو چون لاله غم دارد

به بزم ساقی گل چهره از پی قدحی/ مراست جان به کف ار دیگری درم دارد

منبع: ایرنا

 

 

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612