میراث مکتوب- بهروز ثروتیان، نظامیشناس، پژوهشگر و مصحح، در طول سالهای متمادی، شعرهای نظامی و حافظ را به زبان ساده و قابل فهم به خوانندگان حرفهای و حتی عام ادبیات فارسی ارائه کرد و با دقت و فراست به نقد و تحلیل اندیشههای نظامی و حافظ پرداخت.
او برای کار روی ۱۴ نسخه خطی از آثار نظامی، هفت سال از عمرش را در زیرزمین خانهاش گذراند تا بتواند از روی این ۱۴ نسخه خطی به شرح و تفسیر آثار نظامی بپردازد و حاصل این ایام کتابهایی شد با عناوین خسرو و شیرین، گنج رازها و اندیشههای نظامی گنجهای.
تولد، خانواده و شرایط اجتماعی
بهروز ثروتیان در ۱۱ مهرماهِ ۱۳۱۶ خورشیدی در میاندوآب به دنیا آمد. هنگامی که او به دنیا آمد، پدرش در سردشت سرباز بود و گذران زندگی شان در چندین سال اول زندگی از ارثی که به پدرش رسیده بود، بسیار خوب بود اما رفته رفته مشکلات آغاز شد. آنچنان که خودش می گوید: «پدرم در سردشت معتاد شده بود هر از گاهی قطعه ملکی یا چیزی فروخته می شد. در خانه شاهد جنگ و جدل پدرم با مادرم که مظلوم و مسلمان تربیت شده بود بودم. پدرم را (که به حزب توده منتسب بود) سالی دست کم سه ماه و حداکثر ۶ ماه به زندان می بردند. اگر در مراغه و مهاباد اعلامیه و شبنامه ای پخش می شد، می آمدند او را می گرفتند، کارمند اداره دارایی بود و از معدود افراد باسواد شهر، از دارایی بیرونش کردند، رفت در اداره ثبت استخدام شد. از آنجا نیز اخراج کردند. بیکاری و اعتیاد به الکل او، روزگار ما را سیاه کرده بود هر چند سرانجام روی به خانقاه آورد و توبه کرد ولیکن وقتی که جز قطعه باغی تقریبا همه چیز از دست رفته بود، بطور کلی زندگی سختی را می گذراندیم».
شرایط اجتماعی و فرهنگی میاندوآب در دوران کودکی او آنچنان مناسب نبود. میاندوآب بخشی کوچک با کوچه های گل آلود و خانه های کاه گلی بود، مردمانش به کشاورزی و گله داری اشتغال داشتند. تحصیلات مکتبی وجود نداشت و بجای آنها ۲ مدرسه ابتدایی گلستان و بوستان دایر شده بود. البته مردم علاقه ای به خواندن نداشتند و لذا کودکان را به زور به مدرسه می فرستادند. از بهداشت عمومی خبری نبود، شهر تنها یک حمام عمومی داشت، مردم در زرینه رود آب تنی می کردند و آب خوردن را نیز از آنجا با کوزه می آوردند. تنها یک مسجد و چند حسینیه در شهر بود، از کلاس های هنری یا قرآن و تبلیغات اسلامی هیچ خبری نبود و فقط در ماه های محرم و رمضان چند تن واعظ و یا مرثیه خوان می آمدند.
بهروز در ۱۳۴۲ خورشیدی با پروین ثروتیان دختر عمویش ازدواج کرد که حاصل آن یک فرزند پسر و چهار فرزند دختر است. خودش در مورد خانواده اش گفته است: «همسرم خانم پروین ثروتیان دختر عموی من است، با محبت و دوستی و وفا و صفا ازدواج کردیم، همه تلخی های زندگی مرا تحمل کرده است. ایشان خود علاقمند به تالیف و تحقیق هستند، کتاب گنجنامه حکمت را تالیف کرده اند. منظومه حیدر بابا را به اسپرانتو ترجمه کرده اند که نیمه تمام مانده، عاشق حفظ قرآن و زبان اسپرانتو هستند لیکن مسوولیت من و خانه و هفت نواده و فرزندان مانع تحقیق و تالیف اوست».
تحصیل و تدریس
وی تا ۲۴ سالگی در زادگاهش با داشتن مدرک پنجم علمی بهعنوان دبیر ریاضی به تدریس مشغول بود. در سال ۱۳۳۹ مدرک ششم علمی گرفت و در سال ۱۳۴۲ در کنکور سراسری شرکت کرد و همزمان در ۲ رشتۀ زبان و ادبیات فارسی و فلسفه نفر اوّل شد و رشتۀ زبان و ادبیات فارسی را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد.
وی در ۱۳۴۵ خورشیدی نفر اوّل دانشگاه تبریز شناخته شد و مدال درجه یک علمی فرهنگ را دریافت کرد. برای خدمت فرهنگی به میاندوآب رفت و در سال ۱۳۵۱ خورشیدی دوره کارشناسی ارشد ادبیات را در تبریز به اتمام رساند و در سال ۱۳۵۴ نیز مدرک دکتری ادبیات را از دانشگاه تهران گرفت و در دانشگاه استخدام شد.
این استاد ادبیات که در دانشگاه تبریز تدریس می کرد در ۱۳۵۸ خورشیدی از این دانشگاه بازنشسته شد و از ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۲ خورشیدی با دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج همکاری کرد و پس از آن به تصحیح و پژوهش پرداخت.
آثار و تالیفات
این محقق در زمان حیات خود کتاب های فراوانی تالیف کرد. از آثار این استاد ادبیات می توان به «مخزنالاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، شرفنامه اقبالنامه، مخزنالاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر، شرفنامه، اقبالنامه، غزلیات حافظ، دیوان حافظ، شرح غزلیات حافظ، فرهنگ اصطلاحات و تعریفات نفایسالفنون، بررسی فرّ در شاهنامه فردوسی، تصحیح جاویدان خرد، بیان در شعر فارسی، فن بیان در آفرینش خیال، الفبانامه فارسی برای بیگانگان به زبان اسپرانتو، طنز و رمز در الهینامه نظامی گنجهای، گنج رازها، آیینه اسکندر، اقبال اسکندری، نقد آرزوها، مرغان صحرای عشق، درخت طوبی، روایات گهربار، پیر طریقت گفت، اشارات عارفانه به رموز آیات و اخبار در نوبت سوم کشفالاسرار و عده الابرار رشیدالدین میبدی، رؤیای عشق در مثنوی گل و نوروز، الفبای شکل خیال در مثنوی گل و نوروز، گزیده مخزنالاسرار، سایه خورشید سواران، آیینه غیب نظامی گنجهای در مثنوی مخزن الاسرار، سلام بر حیدربابا، اندیشه و هنر در شعر نیما یوشیج، قصّههای خوب خوب، اندیشههای نظامی گنجهای، سرودههای بیگمان حافظ، صدای پای آب، شرح و نقد غزلیّات شمس تبریزی، حافظ غزللرینی تورکجه یازسایدی، نامههای حافظ، بازنویسی و نقد المعجم فی معاییر اشعار العجم، راز عشق در لیلی و مجنون نظامی گنجهای، تجلّی عشق در مثنوی عارفانه لیلی و مجنون نظامی گنجهای، شرح مخزنالاسرار نظامی گنجهای، شرح مخزنالاسرار نظامی گنجهای، شرح مخزنالاسرار نظامی گنجهای، شرح راز منطق الطیر عطّا و …» اشاره کرد.
درگذشت
این مولف در روزهای پایانی عمر مشغول کار بر روی آخرین دست نوشته هایش در زمینه تصحیح «تفسیر عرفانی صفی علی شاه از قرآن کریم» بود که سرانجام در هفتم مرداد ۱۳۹۱خورشیدی در ۷۵ سالگی در گوهردشت کرج بر اثر سکته قلبی چشم از جهان فروبست و در بهشت سکینه کرج در قطعه ۱۲، ردیف ۳۹، شماره ۶۸ به خاک سپرده شد.
یاسمن ثروتیان فرزند این استاد ادبیات طی یادداشتی همزمان با سالگرد پدرش نوشت: نیک بخت بودم که سرنوشتم در خانه پدری همچون او آغاز شد. در خانه ای رشد یافتم که در زیر سایه پدر و مادرم جز عشق چیزی ندیدم… آنچه از کودکی به یاد دارم لحظه ای است که مادر فنجان چای را در یک سینی استیل کوچک به دستم می دهد و می گوید از پله ها که می روی پایین مواظب باش و درب را آهسته بازکن تا رشته کلامش پاره نشود و فنجان را روی میزش بگذار و بگو «بویرون» یعنی بفرمایید. نمی دانم چند سالم بود ولی فکر می کنم مربوط به زمانی است که پدر در زیر زمین خانه مان در تبریز احتمالا مشغول تصحیح «پنج گنج نظامی» بوده است.
منبع: ایرنا