میراث مکتوب- کهنترین نسخه تاریخدار و کامل مثنوی در کتابخانههای ایران، نسخه شماره ۱۲۳۲۶ (شماره ۲۳۲۶/ ف قدیم) کتابخانه ملی ایران است که در سالهای ۷۱۵-۷۱۶ق کتابت شده است. این نسخه پیشتر به علامه محمد قزوینی تعلق داشت و مدت کوتاهی قبل از مرگ او در سال ۱۳۲۸ش به کتابخانه ملی ایران منتقل شد. من در مقالهای به تفصیل این نسخه را از جهات مختلف (سرگذشت، تاریخ کتابت، تزئینات، ارزیابی و خصوصیات نسخهشناسی) معرفی کردهام.
میدانیم که در آغاز هر دفتر از مثنوی، مقدمه کوتاهی به نثر آمده است. تاکنون درباره انتساب این مقدمهها به مولوی تردید جدی نشده است. اما کاتب ناشناس نسخه قزوینی، مقدمه دفتر پنجم را از افزودههای دیگران به مثنوی میداند. این یادداشت باعث شد که من درباره صحت انتساب این مقدمه بیشتر جستجو کنم و اطلاعات آن را با سایر نسخههای کهن مثنوی تطبیق بدهم. آنچه در ادامه میآید نتیجه این بررسی است.
در آغاز دفتر پنجم نسخه قزوینی هم به سیاق دیگر دفاتر مقدمهای به نثر نوشته شده است. هر چند کاتب نسخه معتقد بود که این دیباچه اصالت ندارد. او در پایان مقدمه نوشته است: «این نثر از معارف مولاناست قدّس سره»1 و در حاشیه همان صفحه سخن خود را به این صورت تکمیل کرده است که: «به دیباجه مثنوی تعلق ندارد، جه مجلد بنجم را دیباجه نیست» (گ ۱۸۴پ – ۱۸۵ر). البته این موضوع منحصر به نسخه ما نیست و در آغاز دفتر پنجم مثنوی در نسخه کتابخانه مجلس (ش ۷۸۵۲، مورخ ۸۴۵ق) نیز این دو یادداشت عیناً نوشته شده است (گ ۲۳۹پ)2 اگر به نسخههای کهنتر مثنوی رجوع کنیم، این امر سابقه درازدامنتری پیدا میکند. مهمترین نسخهای که مقدمه دفتر پنجم را ندارد، مهمترین نسخه مثنوی یعنی نسخه مورخ ۶۷۷ق قونیه است. در این نسخه مقدمه به خطی جدید و احتمالاً در قرن نهم یا دهم هجری در ورقی جداگانه نوشته شده و به نسخه افزوده شده است. چرا نسخهای که از روی نسخه اصلیِ خواندهشده بر مولانا کتابت شده و تجدیدنظرهای مولانا در فرآیند تصحیح و تنقیح مثنوی را به دقت در حاشیه ضبط کرده و اشتباهاتش بسیار محدود است، این مقدمه را ندارد؟3 تزئینات صفحات قبل از دفتر پنجم به وضوح نشان میدهد که فقدان مقدمه دفتر پنجم در این نسخه به علت اشتباه کاتب نیست. مذهّب نسخه برای آغاز هر دفتر، پنج صفحه در نظر گرفته بود که به صورت کامل تذهیب شدهاند: نخستین صفحه دارای ترنجی بزرگ و مزیّن، دو صفحه بعد شامل دو لوح مذهّب قرینه که رو به روی هم کشیده شدهاند، و در نهایت دو صفحه مزیّن دیگر که در وسط آنها مقدمه هر دفتر نوشته شده است. در آغاز دفتر پنجم هم طبق همین روال ۵ صفحه تزئین شده، با این تفاوت که در هیچ یک از آنها جایی برای نوشتن مقدمه در نظر گرفته نشده است و فضای داخل همه آنها با نقوش تزئینی پر شده است. چون تزئینات همه این صفحات اصیل و متعلق به مذهّب اصلی نسخه است، بنابراین این گمان جدی است که در نسخه اساس او هم دفتر پنجم مقدمهای نداشته که او جایی برای نوشتن مقدمه در نظر نگرفته است. گولپینارلی هم بر این اساس درباره اصالت این مقدمه تشکیک کرده است.4 افزون بر این نسخههای کهن متعدد دیگری نیز هستند که یا اساساً این مقدمه را ندارند، یا مقدمه در قرون بعدی به آنها افزوده شده است. مانند نسخههای مورخ ۷۳۳ق (کتابخانه نافذ پاشا استانبول، ش ۲/۶۵۹)، ۷۳۵ق به خط خلیل مولوی (کتابخانه نافذ پاشا، ش ۶۵۱)، ۷۳۸ق به خط حسین بن عثمان مولوی قونوی (کتابخانه ایالتی برلین، ش Minutoli 21، نوشتهشده با خطی الحاقی)، ۷۳۸-۷۴۰ق (کتابخانه مغنیسا، ش ۷۲۰۷)، ۷۴۴ق (کتابخانه ایالتی باواریا مونیخ، ش Cod.pers.35، افزودهشده با خطی جدید به نسخه)، ۷۵۱-۷۵۲ق به خط محمود بن محمد بن محمد المولوی الملطی (کتابخانه نافذ پاشا، ش ۶۴۴)، ۷۶۴ق (کتابخانه نافذ پاشا، ش ۶۷۴)، ۷۶۸ق به خط محمد بن عیسی حافظ مولوی قونوی (دارالکتب مصر، ش ۱۷م تصوف فارسی)، ۷۷۴ق به خط محمد بن حسین مولوی (کتابخانه حالت افندی، ش ۱۷۱، افزودهشده با خطی جدید به حاشیه صفحه). و چند نسخه کهن بدون تاریخ مانند نسخهای از دفتر پنجم از اواخر قرن هفتم یا اوائل قرن هشتم به خط «الحافظ» (کتابخانه مغنیسا، ش ۲۶۵۰) و نسخهای از اوایل قرن هشتم که در مزار مولانا کتابت شده است (کتابخانه سلیمیه ادرنه، ش ۱۰۵۷، افزودهشده با خطی دیگر).
تا جایی که من جستجو کردم قدیمترین نسخههای دارای این مقدمه به دهه دوم و سوم قرن هشتم باز میگردد مانند نسخه مورخ ۷۲۰ق (آرشیو ملی جمهوری ترک قبرس شمالی، ش No. M. 1006)5 ، نسخهای بدون تاریخ که در ۷۲۹ق مقابله و تصحیح شده و کمی قبل از این تاریخ کتابت شده بود (کتابخانه لالااسماعیل استانبول، ش ۲۰۱)، نسخه مورخ ۷۳۵ق (کتابخانه نافذ پاشا، ش ۶۸۲)، و دو نسخه مزین و بدون تاریخ که در اوایل قرن هشتم کتابت شدهاند: نسخهای شامل دفترهای چهارم تا ششم (کتابخانه ملی آنکارا، افیون گدیک، ش ۱۷۷۶۹، گ ۴۷ر) و نسخهای شامل دفتر پنجم (کتابخانه گوتا، ش Orient P. 54). در دو نسخه اخیر مذهّب فضای خاصی را برای نوشتن مقدمه فراهم کرده که مقدمه داخل آنها به خط کاتب اصلی نسخه نوشته شده است.
اما از سوی دیگر عموم مولویپژوهان معتقدند که دیباچههای منثور هر شش دفتر مثنوی به قلم خود مولانا و جزء مثنوی است.6 محمدعلی موحد که دیباچه هر دفتر را کلید فهم و دریافت نگرش مولانا میداند، نشان داده است که عبارات نخست دیباچه دفتر پنجم مثنوی به روشنی از کلام شمس در مقالات او گرفته شده است.7 و این را تأییدی بر اصالت آن قلمداد کرده است. اما دیدیم که بسیاری از نسخههای کهن مثنوی این مقدمه را ندارند. افزون بر این نسخههای مورد استفاده خود او در تصحیح مثنوی هم پذیرش این مطلب را با اما و اگرهای جدی روبهرو میکند. از بین ۱۱ نسخه مورد استفاده موحد در تصحیح مثنوی ۴ نسخه کامل است و بقیه تکدفتر که یکی از آنها شامل دفتر پنجم است. به این ترتیب پنج نسخه میتوانستند شامل مقدمه دفتر پنجم باشند؛ اما در هر ۵ نسخه این مقدمه یا به خطی مغایر نوشته شده یا سالیانی بعد به نسخه افزوده شده است.
موحد در ذکر نسخه بدلهای این مقدمه چنین نوشته است:
دیباچه دفتر پنجم در نسخه «م» [مراد ملا استانبول، ش ۱۳۱۱، مورخ ۶۹۵ق] نونویس است لذا طرف مقابله واقع نشد. دیباچه دفتر پنجم در «قا» [دارالکتب قاهره، ش ۱۷م تصوف فارسی، ۷۶۸ق] و «لد» [حضرت خالد استانبول، ش ۱۸۰، شامل دفتر پنجم]8 به خط غیر متن نوشته شده است.9 اما این گزارش وضعیت مقدمه را در نسخهها به درستی نشان نمیدهد. مخصوصاً اشکال مهمش آن است که موحد درباره نونویس بودن مقدمه در دو نسخه مهم قونیه، یعنی نسخههای مورخ ۶۷۷ و ۶۸۷ق (نسخههای «الف» و «قو») هیچ توضیحی نداده است. همان طور که گذشت مشخص شد که در نسخه ۶۷۷ این مقدمه اصیل نیست و بعداً با خطی دیگر به آن افزوده شده است. وضعیت نسخه دیگر قونیه یعنی نسخه مورخ ۶۸۷ق نیز به همین صورت است.10 این نسخه مدتی بعد از کتابت و توسط شخصی دیگر احتمالاً در قرن هشتم دو بار با نسخه «اصل» و «صحیحی» که بر مولوی (الشیخ قدّس الله سرّه) خوانده شده بود، مقابله شده است. به نظر موحد نسخه «قو» از اصل مستقل دیگری غیر از «الف» نوشته شده است و بعد از تحریر آن را با نسخه «الف» مقابله کردهاند.11 در این نسخه نیز مقدمه با خطی مغایر با متن و چند دهه بعد از کتابت متن اصلی نوشته شده است. به سخن دیگر نه کاتب اصلی مقدمهای بر دفتر پنجم نوشته بوده و نه مصحح این مقدمه را از روی نسخه صحیح و اصل به آن افزوده است؛ بلکه این مقدمه افزوده مالکان بعدی است. به این ترتیب مشخص میشود مقدمه دفتر پنجم در هیچ یک از نسخههای مورد استفاده موحد در تصحیح مثنوی اصیل نیست.
کِیْلا جکسون معتقد است که بعضی از کاتبان به عمد این مقدمه را ننوشتهاند و حدس زده دلیل این کار شاید موضوع این مقدمه یعنی برتر دانستن طریقت بر شریعت، تشبیه شریعت به کیمیا و مخالفت احتمالی علما با این موضوع باشد.12 مخالفت فقها و علما با چنین مضمونی روشن است و حتی در بعضی از متون متأخر مانند حدیقة الشیعة دقیقاً مقدمه همین دفتر به عنوان یکی از اشکالات مثنوی مطرح شده است13 ، اما حتی اگر این مقدمه را وانهیم، بخش مهمی از مثنوی در باب این موضوع است؛ به طوری که زرینکوب سه فصل جداگانه از کتاب سرّ نی را به تشریح نظر مولانا درباره آنها اختصاص داده است.14 همچنین همان طور که گذشت شمار قابل توجهی از نسخههای کهن فاقد دیباچه دفتر پنجم را خود مولویه نوشتهاند، نه کسان دیگری که بخواهند در آن دخل و تصرف کنند.
مقدمه دفتر پنجم تنها مقدمهای است که در آن هیچ اشارهای به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به خود کتاب مثنوی نشده است. و احتمالاً به همین دلیل است که کاتبان متأخر جمله «این مجلد پنجم است از دفترهای مثنوی و تبیان معنوی» را به آغاز آن افزودهاند تا این متن را با مثنوی مرتبط کنند.15 این عبارت در کهنترین نسخههای مثنوی که این مقدمه را دارند، نیست.16 به این ترتیب امکان آن که این مقدمه بعداً از سایر یادداشتهای مولوی (و به تعبیر کاتب از معارف او) به آغاز دفتر پنجم افزوده شده باشد، نه تنها محتمل بلکه مقرون به صواب است.
شواهد نشان میدهد که مولویه در دورههای نخست تا حدّ امکان میکوشیدند که نسخههای معتبری از مثنوی تکثیر شود و به طرق مختلف تلاش میکردند که در کتابت این کتاب قواعد مقابله و تصحیح با دقت رعایت شود. قواعدی که درباره سایر کتابهای شعر مرسوم نبود؛ ولی آنها به تقلید از متون دینی همچون کتب تفسیر و حدیث و فقه، قواعد کتابت و مقابله و قرائت را درباره این کتاب هم مرعی میداشتند. منظور از این قواعد علاوه بر مقابله و تصحیح رایج نسخهها و ذکر نسخه بدلها در حاشیه صفحات، مواردی همچون تأکید بر مقابله نسخه با نسخههای صحیح17 ؛ کتابت مثنوی در مزار مولانا18 و تصحیح و مقابله نسخهها در مزار مولانا و در حضور یکی از اصحاب19 است. چه مثنوی از نظر ایشان کتاب شعر نبود. قرآن منظوم و به تعبیر خود مولانا در مقدمه دفتر اول «اصول اصول اصول الدین» بود.
بنابراین ظنّ غالب این است که یکی از مشایخ مولویه این مقدمه را به مثنوی افزوده باشد و کسی دیگر دستکم در آن زمان چنین جسارتی نداشته است. مخصوصاً که با توجه به گفته نیکلسون میدانیم که ابیات الحاقی در نسخههای کهن مثنوی کم است20 و موحد حدس زده است که بعضی از این ابیات الحاقی در آن زمان از افزودههای سلطان ولد باشد.21 اما این مقدمه را چه کسی و در چه زمانی به مثنوی افزوده است؟ عجالةً بر اساس نسخههایی که من موفق شدهام تاکنون بررسی کنم مشخص میشود که این مقدمه بعد از سالهای ۶۷۷ و ۶۸۷ و قبل از سالهای ۷۲۰ و ۷۳۵ق به مثنوی افزوده شده است.22 در این سالها تصدی امور مولویه به دست دو نفر بود: سلطان ولد (۶۸۳- رجب ۷۱۲ق) و اولو عارف چلبی (۷۱۲- ۲۴ ذیحجه ۷۱۹ق). لذا منطقی است که فرض کنیم افزودن مقدمه دفتر پنجم کار یکی از این دو نفر یا با تأیید آنها بوده است. البته با توجه به احوالات اولو عارف چلبی دور از ذهن است که این کار از طرف او انجام شده باشد.
زیرنویس:
1- منظور از معارف در این جا کتابی خاص با این عنوان نیست، بلکه مراد نویسنده نشاندادن تعلق این متن به مولاناست.
معارف نام مجموعه مواعظ و سخنان سلطانالعلماء – پدر مولانا – و نیز تقریر مجموعه مجالس سلطان ولد – فرزند مولانا – است. احتمالاً نویسنده یادداشت مذکور در نسخه قزوینی ناظر به همین دو کتاب، نام معارف را در این جا ذکر کرده است.
2- ضبطهای مشترک این نسخه با نسخه قزوینی نشان از آن دارد که هر دو نسخه از روی اصلی یکسان کتابت شدهاند.
3- کاتب این نسخه را چنین وصف کرده است: «النسخة الاصلیة المقروّة المصحّحة المهذّبة المنقّحة علی حضرة الشیخ مؤلّفه…».
4- نثر و شرح مثنوی شریف، ج ۳، ص ۲۹.
5- تصویر مقدمه دفتر پنجم این نسخه در مقاله زیر منتشر شده است. از تصویر چنین بر میآید که مقدمه به خط کاتب اصلی نسخه نوشته شده است. رک:
“An Illuminated Mathnawi al-Ma’nawi of Jalaladdin al-Rumi Kept in the National Archive of the Turkish Republic of Northern Cyprus”, p.429, Fig. 7.
6- مانند فروزانفر و زرینکوب و موحد. رک: رساله در تحقیق احوال و زندگانی مولانا جلالالدین محمد مشهور بمولوی، ص ۱۷۵؛ سرّ نی، ج ۱، ص ۳۳-۳۸؛ «تقریرات درس مثنوی معنوی»، ص ۱۱.
7- باغ سبز، ص ۱۵۱.
8- موحد این نسخه را به دلیل شباهت خطش به نسخه کتابخانه حضرت خالد استانبول، ش ۱۸۲ به خط سلطان ولد دانسته است (مقدمه مثنوی معنوی، ص شصت و هفت – شصت و هشت، هشتاد و نه). اما به نظر من این انتساب صحیح نیست و دو نسخه مذکور را دو کاتب متفاوت کتابت کردهاند.
9- مثنوی معنوی، ج ۲، ص ۱۰۰۳.
10- تصویر این نسخه به لطف دوست گرامی آقای سعید لیان در اختیار من قرار گرفت.
11- مقدمه مثنوی معنوی، موحد، ص صد و هجده.
“The 1373 Mas̲navī of Tāj Al-Dīn Shaykh Ḥusayn Bey.” P. 8-9. 12-
13- «ملای رومی در خطبهای از خطبههای مثنوی میگوید که چون حقیقت حاصل شود، شریعت باطل میشود». حدیقة الشیعة، ج ۲، ص ۷۶۷.
14- سرّ نی، ج ۲ ص ۶۵۱-۷۵۵.
15- زرینکوب هم به تفاوت دیباچه دفتر پنجم با سایر دیباچههای مثنوی اشاره کرده است: «در دیباچه دفتر پنجم آنچه در وصف این دفتر به فارسی آمده است، بیشتر در توصیف مضمون قسمتی از آغاز این دفتر و همچنین حاصل قسمتی از تعلیم تمام مثنوی است» (سرّ نی، ج ۱، ص ۳۷). اما او در ادامه با استناد به عبارت الحاقی آغاز این مقدمه که مثنوی را «تبیان معنوی» میداند، نتیجه میگیرد که مولانا در این مقدمه هم در پی تبیین اهمیت فوقالعاده مثنوی است.
16- یعنی همان سه نسخهای که پیشتر به آنها اشاره شد.
17- مانند دو نسخه مورخ ۶۷۷ و ۶۸۷ق قونیه و نسخه مورخ ۶۸۰ق نافذ پاشا، ش ۶۵۹ که از روی نسخهای صحیح و قابل اعتماد نوشته شده بود (من نسخةٍ صحیحةٍ یعتمد علیه).
18- مانند نسخه مورخ ۷۲۳ق که عثمان بن عبدالله غلام آزادکرده سلطان ولد آن را در تربت مطهر منور حضرت خداوندگار مولانا نوشته است (موزه مولانا، قونیه، ش ۱۱۷۷) و نسخه بدون تاریخی از اوایل قرن هشتم (سلیمیه ادرنه، ش ۱۰۵۷).
19- مانند نسخه مورخ ۷۱۷ق که در مدرسه ظاهریه قاهره کتابت و شش سال بعد به قونیه آورده و در آن جا در صفر ۷۲۳ق در «مدرسه خداوندگار مولانا» با نسخه صحیح یکی از اصحاب مولانا، نظامالدین ارزنجانی، در حضور خداوندزاده سلطان العارفین مقابله و تصحیح شده است (نافذ پاشا، استانبول، ش ۶۵۸).
20- مقدمه مثنوی، نیکلسون، ج ۳، ص ۹۲۳؛ مقدمه مثنوی معنوی، موحد، ص صد و دوازده – صد و چهارده.
21- همان، ص صد و سی و پنج – صد و سی و شش.
22- من موفق نشدم دو نسخه کامل مثنوی به تاریخهای ۷۱۴ (موزه مولانا، ش ۱۴۵۷) و ۷۱۸ (کتابخانه بریتانیا، ش Or. 5602) را ببینم و مقدمه دفتر پنجم در آنها را بررسی کنم. اما دیدن این دو نسخه نیز با توجه به تاریخ کتابت آنها و نیز مطالب بالا در تاریخگذاری مقدمه دفتر پنجم تغییری ایجاد نمیکند.
سید محمدحسین حکیم
منبع: حلقه کاتبان – اوراق عتیق