میراث مکتوب- چندماه پیش، یادداشتی دردمندانه نوشتم و چشم به گوش شنوایی داشتم. نه این ناله اشکی از چشمی روان کرد و نه آن بانگ و فریاد، دادی برانگیخت. در عصری که به عصر ارتباطات و دسترسی سریع و آسان به اطلاعات شهره است، فتیلۀ اینترنت را به قدری پایین کشیدهاند که برای بازشدن ایمیل و دانلود صفحاتی چند، صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا ایمیلت گشوده شود و چشمت به جمال نامهای روشن.
از این داستان روزمرّه که بدان خو کردهایم، بگذریم. ما در مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب با قریب ۳۰ سال کار مستمر و مددرسانی به صدها محقق و پژوهشگر متون کهن، از کتابخانههای داخل و خارج برای دستیابی به تصاویر نسخ خطی، تاکنون مبالغ هنگفتی هزینه کردهایم و مدام مزاحم بخشهای خطی کتابخانهها شده و میشویم و نامۀ درخواست تصویر دیجیتالی نسخ را ارائه میکنیم.
داستان تلخ و شیرین نقل و انتقال مدیران این بخشها و تغییردادن فرمهای درخواست نسخ و نحوۀ تعامل با آنها خود ماجرایی غریب است. یکی به رایگان در دسترس میگذارد، دیگری به محض جلوس بر منصب ریاست، فیالفور آنها را برمیدارد. یکی قبلی را متهم میکند که چوب حراج بر بیت المال زده، درعوض قیمت کلان بر فروش هر برگ نسخه میگذارد. مگر چند محقق و مصحح داریم و چقدر وسع مالی آنهاست که باید برآنچه واقف وقف کرده یا خیّری اهدا نموده، وجهی معادل نوسانات دلار پرداخت کند؟
امروز وقتی شماره حساب فلان کتابخانه را دیدم که برای تحویل تصویر از دو میکروفیلم، بالغ بر چهار میلیون تومان درخواست کرده بود، سرم سوت کشید و در دل گفتم درست گفتهاند که: «آنچه به گوش نمیرسد، فریاد است». سالهاست از این نوشتهها مینویسیم و دل خوش داریم به خبری، اما حال ناخوش میشود به بیثمری.
نسخ خطی به هر نحوی که به کتابخانهها وارد شده، چه وقفی یا خریداری یا واگذاری یا اهدایی، همه جزو اموال عمومی و برای استفاده بهینۀ پژوهشگران علاقهمند است. کتابخانهای که هم موقوفه دارد و هم ردیف بودجه دولتی، چرا ودایع فرهنگی را به چشم کالا میبیند و بهایی گزاف بر عرضۀ آن تقاضا میکند؟ آیا با این روشهای انگیزهکش، باعث نمیشویم همین چند علاقهمند انگشتشمار تصحیح نسخ خطی را نا امید کنیم و این میراث گرانبها را به دست فراموشی بسپاریم؟
سه سال پیش در ایام کرونا ۱۵۰ نسخه خطی فارسی نفیس را که کتابخانه کنگرۀ امریکا- که مرگ ابدی بر او باد!- به رایگان در پایگاه اینترنتی خود گذاشته بود، برداشت (دانلود) کردیم. همکار نسخهشناسمان فهرستنویسی کرد و ما آن را چاپ کردیم. سال بعدش این اثر، شایسته تقدیر جایزه کتاب سال شد و مورد استفاده محققان قرار گرفت. ریالی هم کسی از ما طلب نکرد.
مرحوم مجتبی مینوی، پیش از انقلاب، قریب ۱۰۰۰ نسخۀ نفیس را از کتابخانههای ترکیه شناسایی و با چه مشقت و لطایفالحیلی میکروفیلم آنها را گرفت و به کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران اهدا کرد. به امید روزی که محققان با تحقیق و تصحیح آنها، زکات زحمات او را بدهند و ناشران و مؤسسات فرهنگی با چاپ آنها ادای دین کنند و عظمت و شکوه علمی و ادبی تمدن اسلام و ایران را به جهانیان بنمایانند. حال آنکه در این روزگار، برای دسترسی به تصویری از این میکروفیلم ها مبالغی اعلام میشود که یا باید از ادامۀ کار انصراف داد یا دست یاری به سوی فرهنگبانان دراز کرد تا راه پژوهش این آثار ناهموار نماند و دست ما کوتاه و خرما بر نخیل نباشد.
مع الأسف گاه مقالید امور بخش خطی دست کسانی است که در پی درآمدزایی از نسخ خطی هستند. البته از حق نباید گذشت که برخی کتابخانهها از جمله آستان قدس رضوی و کتابخانۀ ملی نسبتاً همکاری خوبی با محققان دارند و با اعلان مبالغی اندک، از طریق ایمیل تصاویر نسخ خطی را ارسال میکنند و نسبت به «میراث مکتوب» لطف داشته و دارند.
به هر روی، مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب در صفحۀ اصلی وبگاه خود با عنوان «رواق اهل کرم»، برای تهیه نسخ خطی و کمک به پژوهشگران، رسماً درخواست یاری کرده تا جریان انتشار مواریث فرهنگی با رکود مواجه نشود.
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
در طریقت تکیه بر تقوا و دانش کافری ست
راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش
اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب