بدبختی ما یکی دوتا نیست و البته این معضل سابقه دراز دارد. وقتی از سال 1313 که دانشگاه تهران تأسیس شد و بزرگانی چون علی اکبر سیاسی ریاست آن را بر عهده داشتند، موضوع مدرک دار بودن و نبودن مدرسان مطرح شد.
مرحوم سیاسی که خوب به جایگاه رفیع ستارگان علم زمان خود واقف بود، کوشید مصوبه ای را در مجلس شورای ملی بگذراند تا به طور قانونی این مسأله را حل کند، وی در کتاب بسیار خواندنی خاطرات خود این موضوع را ذکر می کند. او می خواست از علامه محمد قزوینی برای تدریس در دانشگاه دعوت کند. متأسفانه مسأله ای – که جای ذکر آن نیست- پیش آمد که قزوینی را منصرف کرد. با این حال بعد مجوزهایی داده شد و دانشمندانی چون بدیع الزمان فروزانفر، مجتبی مینوی، جلال الدین همایی، سعید نفیسی، محدث ارموی، مدرس رضوی، فاضل تونی، مرتضی مطهری، و از نسل بعد از اینان هم کسانی مانند دانش پژوه، ایرج افشار و عبدالله نورانی – رحمة الله علیهم- و استاد عبد الله انوار که خداوند به سلامت بدارد، به دانشگاه دعوت شدند و بعضاً ریاست دانشکده را هم عهده دار شدند. البته همان موقع هم در دانشگاه به این بزرگان توهین می شد. می گویند روزی وزیر فرهنگ وقت برای سخنرانی وارد دانشگاه شده و دستور داد کسانی که قبلا دبیر بوده اند در دانشگاه نمانند. لابد منظورش امثال استاد همایی و سعید نفیسی و… بود. همچنین بین دانشگاهیان موضوع مدرک گرایی به استهزاء گرفته می شد. استاد دکتر مهدی محقق نقل می کردند که روزی دکتر حسین خطیبی قبل از اخذ مدرک دکتری می گفتند: کی می شود این مدرک دکتری را بگیریم تا از مطالعه راحت بشویم.
حال آفت مدرک گرایی بی حد و حساب در دو سه دهۀ اخیر، موجب رواج عوام زدگی و بی سوادی جمع کثیری از صاحبان کرسی تدریس و مناصب گروه و دانشکده و پژوهشکده و … شده است. از یکی از همین افراد چندین نفر برای من نقل کردند که اولاً او یک مقاله مستقل پژوهشی ندارد، ثانیاً سر یکی از کلاسها به دانشجویی که پایش را از گلیمش دراز تر کرده بود و زیادی اشکال به استاد محترم می گرفته، می گوید شما نیازی به کلاس من ندارید، من نمره بالا می دهم دیگر تشریف نیاورید. نیز روزی دانشجویی از وی می پرسد، استاد کلمه لائیک یعنی چه؟ در جواب می گوید: لا که لای نافیه است! و ئیک را هم هفته آینده توضیح می دهم. البته شاید به این دلیل باشد که همین شخص بار سنگین چندین سمت دیگر را هم به دوش می کشیده.
حال وقتی از استاد عبدالله انوار دعوت می شود که مثلاً مبحث نسخه شناسی یا تاریخ علم ریاضی تدریس کنند، تأسف آور است که هنوز قانونی نیست که معادل حق الزحمه استاد تمام به ایشان پرداخت شود، یا امثال ایشان که بسیار اندک هستند، به دلیل داشتن مدرک لیسانس، نمی توانند استاد راهنمای رسالۀ دکتری بشوند و اگر بشوند باز موانعی در راه هست که جای ذکر آنها نیست.
با این وصف، در همین جامعه ما هستند کسانی که مثل استادان بی مدرک دهه های گذشته از استعداد و صلاحیت بالای علمی برخوردارند و بعضاً در موضوعاتی حرف اول را می زنند، ولی افسوس که قانونی یار ایشان نیست و قلیل اند کسانی مثل تقی زاده که به محض این که استعداد و نبوغ زریاب خویی را دریافت، او را برای ادامه تحصیل به آلمان فرستاد و اندک-اند دلسوزانی مانند علی اکبر سیاسی که علامه قزوینی را به دانشگاه تهران دعوت کرد و راه را برای ورود دانشمندان طراز اول علمی آن روزگار به دانشگاه گشود. طبعاً در چنین فضای مدرک زده و مه آلودی کسانی مجال ظهور پیدا کرده و می کنند که از انتحال مقالات دیگران و به نام کردن کتب بزرگان، ابایی ندارند.
امید که در دولت تدبیر و امید، متولیان امر در وزارت فرهنگ و وزارت علوم آسیب شناسی مسائل یاد شده را مدّنظر قرار دهند و شایسته سالاری و دانش محوری را جایگزین بورکراسی دانشگاهی کنند و کاری کنند که مدرک در دست افراد عالم و باسواد باشد نه جاهل متظاهر.
………………………………………………….
نظر کاربر: ابوطالب هروی کرمانشاهی
جمعه 17 آبان 1392 – 21:26
محیط طباطبایی روزی نامه ای به سید هادی خسروشاهی نوشت و وی را “دکتر”خطاب کرد. خسروشاهی به وی نوشت که من دکتر نیستم. محیط در جوابش نوشت در این دانشگاه ما-قبل از انقلاب بوده و البته حالا هم صادق است- افراد بسیاری هستند که یک دهم تو سواد ندارند ولی دکتر هستند بگذار تو را هماره دکتر بدانم و بخوانم. خود محیط هم دکترا نداشت ولی -به گمانم سال 56 بود- دانشگاه عاقبت به وی دکترای افتخاری داد. شب خوش
نظر کاربر: یک پژوهشگر
جمعه 17 آبان 1392 – 15:39
متأسفانه بنده به اين دولت تدبير و اميد هم اميدي ندارم كه اراده جدي براي حل اين مشكلات داشته باشد.
نظر کاربر: محصل
جمعه 17 آبان 1392 – 04:54
نظر کاربر: مطلب بسیار مهمی مطرح شده. واقعا مدرک گرایی کار خطرناکی است. متاسفانه قوانین بیهوده باعث می شود تا استادان بزرگ در خانه بمانند و یا به کارهایی غیر از رشته تخصصی خدشان بپردازند. و بهترین کار برای رفع این مشکل توجه به تالیفات و تصنیفات شخص است نه به مدرک او. بهتر است قانونی تصویب شود تا تالیفات شخص ملاک عمل قرار گیرد و نه مدرک.
نظر کاربر: آرش
پنجشنبه 16 آبان 1392 – 20:26
الحق و الانصاف که انگشت بر درد بی درمانی گذاشته اید. امیدوارم وزیر علوم جدید بتواند این مشکل را برطرف نماید.
نظر کاربر:فرنود
شنبه 18 آبان 1392 – 10:34
مسأله مدرک گرایی ریشه در چند دهه قبل دارد و اصلاح آن نیاز به مدیریت هماهنگ در حداقل یکی دو دهه می باشد. و چون دولتها با تفاوت دیدگاهی که در مسألۀ آموزش عالی دارند، یکی پوپولیست و عوامگرایی را ترویج می کند و دیگری با نقاب روشنفکری واقعیات را نادیده می گیرد. باید طرحی آماده شود تا از حضور افراد بی سواد و کم استعداد در دانشگاهها جلوگیری شود و برعکس افرار نخبه و باسواد جذب شوند. این طوری بهتره.
نظر کاربر: مجید جلیسه
شنبه 18 آبان 1392 – 12:53
سرعت وزارت علوم در اعطای مدارج عالی بیشتر از سرعت نور اگر نباشد برابری میکند با این دانشگاههای قارچی و پولی دیگر مدرک گرفتن آرزو نیست بلکه شما از قبل بچه دار شدن میتوانید فرزندتان را دکتر بنامید و این رویه به هیچ وجه اصلاح نخواهد شد چرا که کش تنبان آقایان در رفته! چاره ای هم نیست و به نظر میرسد که این تنها جوامع علمی و پژوهشگران و خوانندگان هستند که میتوانند قضاوت کرده و سره و ناسره کنند آنهم قضاوتی منهای درجه مدرک.
نظر کاربر: صداقت منش
شنبه 18 آبان 1392 – 14:41
ای بابا آقای ایرانی عزیز. شما هم دلتون خوش است از این مطالب ناخوشایند حضرات می نویسید. خانه از پای بست ویران است. وقتی خیلی از حضرات معلوم نیست یا البته برای بعضی ها معلوم هست از کجا و با چه ترفندهایی مدرک می گیرند یا می خرند، از دانشجویان پولدار چه توقعی می توان داشت. من خودم مرتکب گناهی شدم که هیچگاه خودم را نمی بخشم و آن این که 15 سال پیش برای یک دانشجوی پولداری کسی را معرفی کردم که 400 هزار تومان گرفت و پایان نامه دکتری او را که اتفاقاً در زمینه علوم قرآنی بود نوشت. خدا شاهد است درجلسه دفاعیه خودش چنان از زحماتی که کشیده و متحمل رنجها یی که شده بود سخن می گفت که دلم برایش سوخت. ایشان سالهاست عضو هیأت علمی یکی از دانشگاههای معتبر تهران است!
نظر کاربر: سیدسعید میرمحمدصادق
شنبه 18 آبان 1392 – 16:36
با تشکر از مطلب خوبتان؛ یک نکته که باید اصلاح شود اینست که استاد زریاب به آلمان رفت.
پاسخ مرکز پژوهشی میراث مکتوب: با سپاس از توجه شما. اصلاح شد.
نظر کاربر:حسین مهتدی
يكشنبه 26 آبان 1392 – 15:44
با سلام واقعا سخن درستی است مدرک گرایی آفت جامعه ما شده است
نظر کاربر: مدرسی
چهارشنبه 29 آبان 1392 – 15:18
مدرک یک برگه بیش نیست اما سواد حاصل مطالعة برگه هاست.
نظر کاربر: حامد خاتمي پور
چهارشنبه 29 آبان 1392 – 12:02
نظر کاربر: با سلام و سپاس بابت مطلب دقيق و درستتان. به ياد سخني از مرحوم دكتر علي اكبر فياض افتادم كه آقاي اتحاد در يكي از مجلدات پژوهشگران معاصر ايران آورده اند. زماني كه در عصر پهلوي اول مسأله داشتن مدرك اساتيد طرح مي شود روزي ايشان در كلاس درس مشغول تدريس بودند كه بازرس فرهنگ وارد مي شود و از ايشان مي پرسد كه مدرك شما چيست و ايشان پاسخ مي دهد مدركم يا ادراكم!! دكتر فياضي كه بارها از استاد شفيعي كدكني شنيدم كه تنها كسي بود كه به لحاظ فرزانگي با استاد فروزانفر پهلو مي زد!
سه شنبه 28 آبان 1392 – 01:18
نظر کاربر: احمد وحیدی
چهارشنبه 29 آبان 1392 – 12:02
باید مثل دکتر سیاسی باشد که وقتی مرحوم استاد شعرانی را برای تدریس در دانشگاه دعوت کردند در جلسه معارفه یا مصاحبه کتابی به زبان فرانسه را به ایشان داد وایشان مطلبی از آن را شرح کرده و توضیح دادند یا مرحوم فروزانفر برای دعوت استاد بدیع الزمانی اصلا” موضوع اختیار و گزینش را منتفی اعلام نمودند.
نظر کاربر: هروی کرمانشاهی
چهارشنبه 6 آذر 1392 – 15:54
با تشکر از نظر آقای خاتمی پور، فقط اگر اجازه بدهید بنده هم نکته ای بگویم: استاد عظیم القدر شفیعی کدکنی هیچ کسی از اساتید دوران تلمذ خویش را همسان جناب فروزانفر نمی داند. حال شما از ایشان به کرات شنیده اید که مرحوم فیاض با مرحوم فرزانفر همسری می کرده. اما کاش این را نیز به عنوان قید ذکر کنیم که این دیدگاه دکتر شفیعی است و رابطه بین دیدگاه ایشان و حقیقت رابطه عام و خاص من وجه است و چه بسا در موارد زیادی حقیقت چیزی غیر از دیدگاه و منظر استاد شفیعی باشد. اجمالا محضر شما عرض شود که بر خلاف عقیده ی دکتر شفیعی، بودند بسیاری از اهل فضل و ادب در عصر پهلوی اول و دوم که به راحتی در فنون و علوم متنوع بر استاد فروزانفر برتری داشته اند (و اینکه تقدیر باعث شده که استاد شفیعی دروس آنان را درک نکرده بحث دیگری است). می توانید برخی از افرادی را که هم از لحاظ اخلاق و عزت علمی و هم از جنبه توان بالای ادبی و علمی از مرحوم فروزانفر برتر بوده اند در اسامی ذیل ببینید: محمود شهابی تربتی، محمدکاظم عصار تهرانی، محمد علی حکیم شیرازی، سید محمد فرزان بیرجندی، فاضل تونی، ابوالحسن شعرانی، علی عبدالرسولی فیروزکوهی، جلال الدین همایی وووو. زیاده جسارت است. فقط خواستم بگویم برای بالابردن مقام یک شخص ضرورتی ندارد از مقام دیگران بکاهیم با تشکر.
نظر کاربر: ايرج فرجي
يكشنبه 10 آذر 1392 – 11:15
آيا راهي وجود ندارد كه اساسا نظام آموزش عالي از حيطه دولتها خارج شود و «دانشگاه» را فقط «دانشمندان» اداره و تدبير كنند؟ به نظرم، با اين كار، ميتوان زمينه را براي اصلاح امور دانشگاهها فراهم كرد.
نظر کاربر: محی الدین قنبری
سه شنبه 19 آذر 1392 – 06:00
اینکه عده ای مدرک بگیرند و درجه ایشان اعم از مهندس و دکتر و کارشناس و امثال ایشان ذکر شود داشتن نظم و دیسیپلین سازمانی و اقتضای تمدن و شکوفایی است. بله هر چیزی آفاتی دارد که باید علت یابی و رفع شود بخشی از مشکلات کشور ناشی از کوچک بودن بزرگان آن است. اینکه اخلاق کار نیست و دانشنجویان اگر کم کاری دارند اساتید معظم در چه کارند؟!؛ کسی که بیش از هزار ساعت در رشته و مقطعی مطالعه کرده صد البته باید از عامی و مدعی تمیز داده شود. اکنون هم وزارت علوم قانون خبرگان بدون مدرک را دارد و چه نیک است تنها شامل حوزویان نباشد.
نظر کاربر: سه شنبه 19 آذر 1392 – 14:05
از دکتر ایرانی خواهشمندم راه حل خودشان را در این باب بیان کنند