میراث مکتوب- دکتر اصغر دادبه زاده ۱۸ اسفند ۱۳۲۵ در شهر کویری ادبپرور یزد است. ادیب است و مؤدّب، فرزانهای فروتن است و بیادعا، خوشخو و خوشگو و خوشرو و خوشپوش است. در سخنوری کممانند و در جذب مخاطب و تأثیرگذاری، بیانی سحرانگیز دارد. اهل درد وطن است و ایران و هویت ملی در خطابههایش موج میزند. زبان فارسی را حلقۀ پیوندۀ همۀ اقوام ایرانی میداند و بر قومگراها که زبان را اسباب تفرقه و تجزیه قرار میدهند، همواره میتازد.
دکتر دادبه به معنای واقعی کلمه، معلم است و روش تدریس و تأثیر کلام را میداند و دانشجو را شیفتهٔ ادبیات بار میآورد. برای همین است که شیرینی و حلاوت سخن او با طنز ملیح و معنادارش در هر دلی مینشیند و تبسم تلخ و شیرین را بر لب شنونده مینشاند و مستمع را انبساط خاطر میدهد و به تفکر باطن وامیدارد.
فلسفه و ادبیات عرفانی و کلام را خوب فراگرفته و دربارهٔ هر یک مقالات متعدد نوشته. حدود ۳۰ سالی است که به آشنایی با ایشان و آثار قلمیشان مفتخرم. در گروه ادبیات مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی زمانی که در اوج بالندگی بود، گاهی سهشنبهها به زیارتشان نائل میشدم، یا برای پرسش سؤالی یا دعوت برای ارائۀ مقالی یا حضور در نشستی و همایشی، و غالباً به درخواستهای حقیر پاسخ مثبت میدادند. ایشان در یکی از سخنرانیهایشان به موضوع آشنایی با حقیر چنین اشاره کردند: «نزدیک به ۳۰ سال پیش آقای ایرانی فهرستی از میراث مکتوب در دست داشت و در اختیار اهل فن قرار میداد و در تلاش بود که مرکزی برای احیای میراث مکتوب و ادامهٔ کار بنیادهایی همچون بنیاد فرهنگ ایران پدید آورد، تا امر مهم احیای این میراث بر زمین نماند و ادامه پیدا کند و چه هدف نیک و خجستهای بود….». دکتر دادبه با بیان شیوای خود در باب اهمیت احیای میراث مکتوب در یکی از نشستهایی که به «روز ملی اسناد و میراث مکتوب» در تقویم رسمی کشور نامگذاری شده، مطلب جالبی فرمودند که ذکر آن خالی از فایده نیست: «با این میراث، علاوه بر نشان دادن کیستیمان، میتوانیم اعلام کنیم چه کرده و چه خدماتی به تمدن و فرهنگ بشری داشتهایم و نقشمان در ساخته شدن آن فرهنگ و تمدنی که امروز تمدن بشری نامیده میشود تا چه پایه و اندازه بوده است. ملک الشعرای بهار خوب گفته که:
گذشته پایۀ حال است و حال آینده است
سوابق است که هر شغل را نظام دهد
گذشتگان ما کار خود را کردهاند و میراث آنها پایه و اساس حالی است که داریم و بر آن تکیه میکنیم و اکنون اگر برای آینده کوشیدیم آیندگان هم میتوانند چنین تکیهگاهی داشته باشند که کیستی و چیستی آنها را نشان دهد.
زمانی که طرح تدوین ارجنامۀ محققان و مصححان را شروع کردیم در جلسات متعدد مدیریت این نشستها را برعهده داشتند و حتی خود مایل بودند ارج نامۀ زندهیاد امیرحسن یزدگردی را که پیشتر دیوان ظهیر فاریابی و کتاب حواصل و بوتیمار وی را ویرایش و چاپ کرده بودند، تهیه کنند که تعدد کارهای علمی مجال این کار را فراهم نکرد. کتاب تاریخ کشیکخانه همایون که اثری است تاریخی ـ ادبی از نورالدین محمد شریف کاشانی متخلّص به نجیب، شاعر و نویسندۀ بزرگ پهنۀ ادب فارسی و ملک الشعرای شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی و نیز کلیات اشعار نجیب را با همکاری مهدی صدری تحقیق و تصحیح کرد.
حسین مسرت کتابشناس کوشا و زحمتکش همشهری دکتر دادبه در مجله آزما کتابشناسی توصیفی کتابها و مقالات ایشان را تهیه و منتشر کرد. کاش ایشان همتی میکرد و مجموعه سخنرانیهای دکتر دادبه را گردآوری مینمود. البته مجموعه مقالات ایشان دربارهٔ حافظ و ایرانشناسی و … منتشر شده و امیدواریم کار سترگ دانشنامهٔ کلامی جناب دکتر دادبه به سرانجام رسد و بزودی به زیور طبع آراسته گردد.
دکتر دادبه مقالات متعددی در موضوعات مختلف برای نشریات گزارش میراث و آینه میراث نوشتهاند. یکی از آنها را که در خاطر دارم در ویژهنامه انتحال و سرقت ادبی از کتب و مقالات، در گزارش میراث چاپ کردیم که مقالۀ مفید و ارزشمندی بود.
در دهها نشستی که ایشان داد سخن داده و خطابه کردهاند، افتخار حضور داشتهام و این حضورها را از برکات زندگی خود میدانم. یادم هست که در مراسم بزرگداشت یعقوب لیث صفاری و آغاز رستاخیز زبان پارسی که در خانه اندیشمندان برگزار شد، سخنان دردمندانهای قریب به این مضامین بیان کردند: «نه علی(ع) را شناساندیم و نه رستم را. یعنی با وجود شعاری که همه بزرگان ما به ما یاد دادهاند، از جمله آن سخن مولوی که «شیر خدا و رستم دستانم آرزوست» یعنی نگاه به هر دو سوی فرهنگ ایران و غفلت نکردن از هیچ سو، امروز میبینیم کار به اینجا رسیده که متأسفانه همه بیخبرند. ناامید نیستم چراکه همیشه در ایران بار سنگین را عدهٔ معدود و محدودی به دوش کشیدهاند و بردهاند همین ما را امیدوار میکند و فعلاً به همین خشنودیم و خرسند.
اکبر ایرانی
مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب