کد خبر:17547
پ
D8AEDB8CD8A7D985_2

خیام، شاعرِ جهان ناپایدار

«خیام نیشابوری؛ زندگی، افکار و رباعیات»، اثر تازه‌ای است که به اهتمام مسعود جعفری جزی فراروی ما قرار گرفته است.

میراث مکتوب- به همان میزان که پدیدۀ زمان عجیب و شگرف است، رباعیات خیام نیز با گذر و تحولِ زمان توجه ما را بیش از پیش به جستجو در معنای شعر و زندگی سوق می‌دهد. با اینکه زبان و سبکِ شعری و زمان و قرنی که خیام در آن می‌زیسته، از ما بسیار دور است، بااین‌حال، ارتباط نزدیکی میانِ ما و دوران زیستۀ او هست. زبان و زمان دو عنصرِ اصیل در اشعار این شاعر است. باوجودِ این‌ها، زبانِ شعری خیام به واسطۀ رباعیاتِ الحاقیِ نسخه‌نویسان یا شاعران، دستخوش تغییرات بنیادینی شده است. ما از روزگار او آگاهی تاریخی و اجتماعیِ به نسبت دقیقی داریم اما از دورانِ زیستۀ او آگاهیِ چندانی در دسترس نیست. علاوه بر این‌ها، خیام با چهرۀ ادبی بیشتر شناخته شده تا با شاخصه‌ای از حیثِ حکمت و علم. درست است که در معرفیَش او را حکیم عمر خیامِ نیشابوری، ریاضی‌دان، عالِم جبر و هندسه، منجّم و فیلسوفی که طبعِ شعر نیز داشته می‌گویند، بااین‌حال، خیامِ شاعر در دوران قدیم چندان شهرتی نداشته و هرچه از روزگارِ زیستۀ او فاصله می‌گیریم، بر تعدادِ رباعی‌هایش افزوده شده است.

همچنین کتاب‌های تألیف‌شده دربارۀ این شاعر بزرگ به جنبه‌های گوناگونِ زبان و جهان‌بینی او توجه دارند که بسیار پرفرازونشیب است. در میانِ آثارِ موردِ بررسی دربارۀ او، می‌توان به کتابِ تازه‌ای اشاره کرد که به همتِ نشر نیلوفر منتشر شده است. کتابِ داغ و تازۀ خیّامِ نیشابوری (زندگی، افکار و رباعیات) به شرح و تفسیر شعر، بررسی زندگی، زمانۀ خیام و بیان نسبت شاعرِ فیلسوف یا شاعر صوفی‌مسلک می‌پردازد.

اما قبل از ورود به محتوای کتاب، باید به مسئلۀ اساسی و مهمِ دیگر اشاره کرد که ترجمه است. ترجمه در شناساندنِ خیام به عنوان چهره‌ای جهانی بسیار کارآمد بوده است. اول بار فیتز جرالدِ انگلیسی، با ترجمۀ فصیح و دقیقِ خود این چهرۀ ادبی را در قالبِ شاعرِ فیلسوف به دنیا معرفی کرد. نمی‌دانیم اگر توجه او نبود خیامِ شاعر چه جایگاهی در فرهنگ و ادب ایران و جهان می‌یافت؛ چراکه ترجمۀ اشعارِ او موجب شد خیام از نو کشف و بازتعریف شود.

رضا توفیق و حسین دانش به واسطۀ ترجمه‌ای که از رباعیات خیام شده بود، متوجه نگاهِ عمیق و ظریف این شاعرِ قرن پنجمی شدند. آن دو با تفحص و بررسی متوجه دیدگاه‌های غیرعلمی و نادرست مرسوم در باب خیام شدند و کتابِ مذکور را نوشتند. جالب است بدانید کتابِ تازه‌منتشر‌شده، مربوط می‌شود به صد سال پیش از اینها. اصلِ تُرکی کتاب در سال 1301 در ترکیه منتشر شد. این کتاب توسط شیخ ابراهیم زنجانی ترجمه و بازخوانی شد. حال پس از گذشتِ این همه سال، نسخۀ ترجمه‌شده را مسعود جعفری جزی تدوین و تصحیح کرده‌ است. از آنجا که برخی از لغت‌های این کتاب، امروزه برای ما غریب به نظر می‌آیند، مصحح آنها را توضیح داده است.

مصحح در سرآغازِ سخن می‌گوید: «غیاث‌الدین ابوالفتح خیام یا خیّامی نیشابوری پیش از نیمۀ قرن پنجم (حدود 440 ه.ق.) در نیشابور به دنیا آمد و در سال 519 ه.ق. در همان شهر درگذشت. خیّام دانشمند و فیلسوفی نامدار بود و در ریاضیات، جبر، هندسه، نجوم و فلسفه سرآمد هم‌عصران خود به شمار می‌آمد. خیّام در فلسفه مشرب مشّایی داشت و پیرو ابن‌سینا بود. مهم‌ترین آثار علمی خیّام بنا بر سنت مرسوم آن زمان به عربی نوشته شده است: کتاب جبر و مقابله، رساله‌ای در علم موسیقی، رساله‌ای در هندسه، رساله‌ای دربارۀ اندازه‌گیری وزن مخصوص اجسام و رساله‌ای در هستی‌شناسی فلسفی و ماهیت کائنات.

از جمله نوشته‌های فارسی خیام باید از ترجمه و شرح او از خطبه‌الغرای ابن‌سینا و رساله‌ای در باب کلیات علم وجود و نگاه فلسفی به جهان نام برد. البته کتاب نوروزنامه را نیز به خیام منسوب کرده‌اند؛ ولی در باب صحّت این انتساب حرف و سخن بسیار است. دربارۀ زندگی خیام جزئیات قابل اعتماد کم است؛ اما به‌طور کلی می‌دانیم که در میان علما و بزرگان عصر از احترام خاصی بهره‌مند بود. اما آنچه از هم‌درس‌بودنِ خیام با نظام‌الملک و حسن صباح گفته‌اند ظاهراً پایه و اساسی ندارد.»

آنچه در کتاب از تخلصِ خیام آمده چنین است: «گفته‌اند که صفت خیمه‌سازی داشته و به این واسطه «خیام» را تخلص قرار داده و این امر انحصار به او ندارد. این حکیم که عرب‌ها او را عمرالخیامی می‌گویند در غرب به سبب ترجمه‌ای که فیتزجرالد از اشعار او کرده اشتهار پیدا نموده.»

ولی آنچه پرسش‌برانگیز است، صحت و سقمِ رباعیات خیام است. در این بررسیِ همه‌جانبه دربارۀ رباعیات خیام چنین مطرح شده است: «رباعیات که به اسم عمر خیام در ایران و هند به چاپ سنگی رسیده بیش از پانصد رباعی است. مستشرق معروف ژوکوفسکی می‌گوید بیش از هشتاد رباعی از این‌ها از خیام نیست. بلکه از عبدالله انصاری و ابوسعید ابوالخیر و افضل کاشانی و عاکف و علاءالدّوله سمنانی و انوری و عسجدی و اثیرالدین و عطار و ابن‌سینا و اوحدی کرمانی و بدیهی سجاوندی و فخرالدین رازی و فردوسی و احمد غزالی و حافظ شیرازی و جلال‌الدین رومی و شعرای دیگر است. در واقع، در اینکه خیام رباعی زیاد دارد، جای سخن نیست؛ لکن از این رباعی‌ها که در دست است، معین‌کردن اینکه این از خیام است و آن نیست، بسیار دشوار است. قدیم‌ترین نسخ رباعیات در شهر آکسفورد در کتابخانۀ مشهور بادلیان تحت نمرۀ 525 آن نسخه‌ای خطی است که در 865 هجری/ 1460 میلادی یعنی سه قرن پس از وفات خیام نوشته شده و آن قدیم‌ترین نسخه‌هایی است که در دست است. یکصد و پنجاه و هشت رباعی در آن مندرج است؛ بااینکه رباعیاتی که بدون دقت به خیام نسبت داده شده، از ششصد تا هزار و دویست می‌رسد.»

بااین‌حال شاید از وجه و جنبۀ زبانی و بن‌مایه‌های تکرارشونده بتوان رباعیات او را از دیگر شاعران تمییز داد. البته هستند رباعیات الحاقی که به خیام نسبت داده شده‌اند و نسبتشان به غیر او کاری بس دشوار است. برای مثال رباعی فخرالدین رازی که بسیار آن را شنیده‌ایم:

هرگز دل من ز علم محروم نشد                                       کم ماند ز اسرار که مفهوم نشد

هفتادودو سال فکر کردم شب و روز                                   معلومم شد که هیچ معلوم نشد

خیام هم قریبِ به این مضامین، رباعی‌ای دارد، اما نوعِ نگاه او به لحاظ شیوۀ بیان متفاوت است:

آنان که محیط فضل و آداب شدند                                   وز جمع کمال شمع اصحاب شدند

ره زین شب تاریک نبردند برون                                       گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند

آنچه به‌صورت ویژه و ریشه‌ای دربارۀ خیام پژوهش و کاوش شده است؛ نگاه خیام به قدر و قیمتِ زندگی است. خیام به دنیا و مسایلش با دیدی نقادانه می‌نگرد. از این نظر در مقام فیلسوف، هستی را بدبینانه توصیف می‌کند:

ای کاش که جای آرمیدن بودی                                      یا این ره دور را رسیدن بودی

کاش از پی صد هزار سال از دل خاک                              چون سبزه امید بردمیدن بودی

این رباعی برگرفته از نگاه و جهان‌بینیِ ژرف و نکته‌سنجِ او به عالَمِ ناپایدار است. در ادامه پس از بحث دربارۀ افکار و زندگی خیام، به تفسیر و تبیین رباعیات او پرداخته می‌شود. در این پژوهش با دیدی همه‌جانبه‌ به قرن پنجم و زمانۀ شاعری هم دورۀ حکمایی چون غزالی و نجم‌الدین رازی نگاه می‌کنیم. همچنین، بنابر آنچه از اسناد و مدارک معتبر در کتاب آمده؛ خیام با امام محمد غزالی هم دیدار داشته و دربارۀ پاره‌ای مسایل علمی و فلسفی بحث کرده‌اند.

فصل‌های مختلف کتاب عبارتند از: فصل اول: هویت خیام، فصل دویم: فلسفۀ خیام، فصل سوم: خیام به زندگانی چه معنی و قیمتی می‌دهد؟ فصل چهارم: خیام نسبت به زندگانی بدبین است، فصل پنجم: شباهت به حکمای ِعظام، فصل ششم: می‌توان گفت خیام صوفی است؟ و در پایان، رباعیات خیام و متن رباعیات.

شناختِ شخصیت‌های کلاسیک، به‌ویژه شخصیت‌های ادبی در بازتعریفِ هویتمان اثرگذار بوده و هست. مؤلفانِ این کتاب با رویکردی علمی، و با پژوهیدنِ تمام منابع موجود سعی کرده‌اند کتابی ‌مستند و مستدل تألیف کنند. بعد از خواندن کتاب، اشعار خیام را با لذتِ بیشتری خواهید خواند.

کتاب خیام نیشابوری (زندگی، افکار و رباعیات)، به همتِ نشر نیلوفر به طبع رسیده است.

زهرا حق‌وردی

منبع: ایبنا

 

 

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612