کد خبر:42710
پ
نظام الملک ۳

خواجه نظام‌الملک به سلاجقه و ایلخانان حکومت‌داری را آموزش می‌داد

محسن سراج: کسانی مانند خواجه نظام‌الملک در سیاست‌نامه سعی دارند که به سلاجقه و ایلخانان یاد بدهند که چگونه حکومت کنند.

میراث مکتوب- محسن سراج، پژوهشگر تاریخ و عضو گروه تاریخ پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی در سومین نشست «تاریخ اقتصادی ایران؛ زمین‌داری و اقتصاد ارضی در ایران» که دوشنبه ۲۳ مهرماه ۱۴۰۳ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، به شرح موضوع «تغییر مناسبات تولید بعد از وقوع اقتداری در دوره میانه» پرداخت و گفت: آنچه که از بحث قدما در ایران برمی‌آید، یکی از مشکلات این کشور بحث خشکسالی بوده است که از زمان داریوش هخامنشی وجود داشته و در نیایش داریوش در کتیبه‌ها نیز آمده است که «خدا این کشور را از دشمن‌، خشک‌سالی و دروغ حفظ کند.»

وی افزود: به دلیل اقلیم گرم و خشک ایران مفهوم عدالت در دولت‌ها نیز بر اساس مدیریت آب شکل می‌گرفت، هر دولتی که می‌توانست آب را به خوبی مدیریت کند و در پی مدیریت آب، سرزمین آباد و پررونق باشد، دولت عادلی به شمار می‌آمد. حتی در قرن هفتم زمانی که خلافت عباسی که خلافت جور بود، سقوط می‌کند، از آنجایی که یکی از کارویژه‌های او آبرسانی بوده است، در ذیل مفهوم حکومت تامین آب و نان قرار می‌گیرد.

سراج بیان کرد: در کل تاریخ مخصوصاً در دوره میانه تقریباً تمام رودخانه‌های ایران پرآب بودند و علاوه بر شبکه‌های سربندی قنات‌های بزرگی در ایران وجود داشت. در تمدن ایران از زمان هخامنشی قنات حفر می‌کردند و طول قنات‌ها از کوچک تا ۵۰ کیلومتر ادامه داشت. قنات‌های بزرگ عمدتاً با هزینه‌های دولتی احداث و مرمت می‌شدند. البته آبیاری دولتی نوعی مالکیت را نیز به وجود می‌آورد. زمین‌های دیوانی در طول تاریخ بیشترین حجم را دارد.

وی در ادامه گفت: در دوره میانه مناسبات دولتی، دیوانی، زمین‌های ملک وقفی و خالصه را داشتیم. از بین مناسبات دولتی ابزار تولید بسیار مهم است، یعنی آب از زمین مهم‌تر است. نوع مالکیت بر آب نوع مالکیت بر زمین را مشخص می‌کند. بیشترین گستردگی زمین‌های ملکی در نقاطی است که باران بیشتر می‌بارد و کشت در این مناطق بیشتر دیم بوده است. زمین‌های وقفی در اختیار اوقاف قرار می‌گرفت.

محسن سراج افزود: دولت زمین‌هایی را برای کشت در اختیار مردم قرار می‌داد و محصول این زمین‌ها بین دولت و رعیت تقسیم می‌شد. زیربنای تمدن ساسانی را دهقانان تشکیل می‌دادند، آنها حتی تا تجهیز معروفترین گروه سپاه ساسانی نیز پیش رفتند و حامل فرهنگ ایران شدند. زمین‌های دیوانی در دوره اسلامی همان زمین‌هایی بود که به حکومت‌ها به ارث رسیده بود. در ایران تا زمان عباسیان همان سیستم مدیریت بر زمین از زمان ساسانیان ادامه پیدا کرد.

وی بیان کرد: از زمانی که معتصم عباسی فوت کرد و دولت‌های مختلف در خلافت عباسی تشکیل شد، این رویه تغییر کرد. در این زمان دولت نمی‌توانست پرداختی بیستگانی و پرداختی مناسبی برای سپاهیانش داشته باشد که این عدم پرداخت درست منجر به شورش می‌شود، برای سرکوبی شورش و به جای حقوق به سپاهیان زمین می‌دهند که از اینجا پایه اقتداری گذاشته می‌شود. در بین ترکان عنصر مرکزگریزی وجود داشت و یک حکومت متمرکز در ذهنیت آنان جایی نداشت. قانون آنان این‌گونه بود که هر جایی را که تصاحب می‌کردند، مال همان کسی بود که تصاحب کرده بود. در این زمان آن حکومت متمرکز که از ابتدا در ایران حاکم بود، دیگر وجود خارجی نداشت. بر همین اساس است که کسانی مانند خواجه نظام‌الملک در سیاست‌نامه سعی دارند که به سلاجقه و ایلخانان یاد بدهند که چگونه حکومت کنند.

سراج در ادامه گفت: از قرن پنجم دولت جائر شکل می‌گیرد. در این زمان بهترین سود برای مالک آب و زمین این است که ابزار تولید را از شراکت جدا کند، یعنی کشاورز فقط مزدبگیر باشد. در این زمان از مفاهیمی همچون فلاح، دهقان یا برزیگر، مزارع و اکره برای کشتکاران استفاده می‌شد که مناسبات تولید برای هر یک از آنان فرق داشت. اصولاً برای کسی که صاحب آب و زمین باشد، رساندن او به حد «اَکَره» نهایت استثمار بود. از قرن پنجم تا قرن ششم طبقه دهقان نابود می‌شود و ساختار فرماسیون تبدیل به رعیت و حاکم می‌شود و در نهایت اینکه تغییر مناسبات تولید و آسیبی که کشور از هجوم ترک و تاتار دید، فقط سیاسی نیست بلکه اقتصادی نیز هست.

کشاورزی ایران در دوره ناصری متاثر از قحطی و خشکسالی بود

در این نشست همچنین علی آقایاری، پژوهشگر تاریخ به شرح موضوع «نقش و تاثیر قحطی بر زمین و کشاورزی با تاکید بر دوره ناصری» پرداخت و گفت: اقتصاد ارضی و کشاورزی ایران در طول تاریخ با مشکلاتی روبرو بوده است. در این راستا قحطی و خشکسالی در دوره ناصری کشاورزی ایران را متاثر کرده است. در این میان قحطی موجب مرگ و میر و مهاجرت شد.

وی افزود: زمین‌داران زمین‌های خود را به دولت و یا مالکان بزرگ واگذار می‌کردند و یا وقف می‌کردند که سبب ضعیف شدن کشاورزی در این دوره شد. این حوادث طبیعی نقطه عطف قحطی در سال‌های ۱۲۸۷ تا ۱۲۸۸ شد. خشکسالی‌های مداوم و قحطی بزرگ در این سال در کنار عوامل دیگر تاثیری بر جای گذاشت که تولید کشاورزی کاهش یافت. زمین‌داران زمین‌های خود را وقف می‌کردند، این عامل سبب تضعیف خرده‌مالکان شد. زمین و مالکیت ارضی در این دوره نقش مهمی بازی می‌کند.

آقایاری بیان کرد: دولت در این زمان برای رهایی از بحران شروع به واگذاری زمین خالصه کرد. قحطی بزرگ در دوره ناصری به وقوع پیوست و شدت و حدت آن بسیار زیاد بود. در برخی نواحی تاثیر زیادی داشت و کشاورزی را نابود ساخت، اینها را عبدالله مستوفی در کتاب خود بیان کرده است. در زمستان ۱۲۸۸ برف سنگینی نقاط کشور را فراگرفت و تلفات بسیاری در پی داشت. در این سال محصول دیم سوخت و کشاورزی آبی نیز نابود شد.

وی گفت: یاس و ناامیدی بر مردم غالب شد. جماعت خشمگین در تهران نانوایی‌ها را غارت کردند. خشکسالی‌های پی‌درپی که به قحطی این سال منجر شد، ضربه مهلکی به اقتصاد ناصری وارد آورد. لرد کرزن نیز اقتصاد ایران را در این سال‌ها به کلی نابودشده توصیف کرده است. این قحطی به لحاظ اجتماعی نیز تاثیراتی بر جا گذاشت. قوت غالب مردم در دوره ناصری نان بود و اخلال در تهیه آن موجب بحران می‌شد. به علت نبود آب، کشاورزان در گروه‌های بزرگ به سوی شهرها سرازیر شدند. کمبود نان به دلیل کم شدن کاشت غله به جایی رسید که مردم به نانوایی هجوم آوردند و یا گروهی از نسوان در هر محله قیام کردند.

آقایاری افزود: حکومت در بیشتر موارد به سراغ انبار محتکران می‌رفت و با قوه قهریه گندم احتکارشده را در اختیار مردم قرار می‌داد. بی‌کفایتی، سوءمدیریت عمال حکومتی دلیل خشکسالی در این سال بوده است و آنها توانایی لازم را برای مبارزه با خشکسالی نداشتند. قحطی پیامدهایی چون کاهش جمعیت، رکود کشاورزی، رکود اقتصادی، خودکشی، کودک‌فروشی و… را در پی داشت. در خشکسالی این سال‌ها بسیاری از مردم جان خود را از دست دادند، درکتاب قم به نقل از علی‌اکبر فیض آمده است؛ ۴۰ هزار نفر در قم جان خود را از دست دادند. البته تکیه به اعداد و ارقام در این دوره جای بحث دارد چون به واقع مشخص نیست، فریدون آدمیت تعداد جان باختگان را چهار کرور نفس ذکر کرده است.

وی بیان کرد: مهاجرت از دیگر پیامدهای خشکسالی در این سال بود. در سال ۱۲۸۸ سیل انبوه مهاجران به سوی گیلان سرازیر شد. جمعیت بومی گیلان در آن دوره صدهزار نفر ذکر شده است. بعد از گیلان، مازندران از نقاط مهاجرپذیر بود. در دوره ناصری املاک به چهار دسته خالصه، وقفی، اربابی و دهقانی تقسیم می‌شد. در این زمان بیشتر دهقانان مقروض بودند. این قحطی سبب شد زمین‌های وقفی افزایش پیدا کند و تضعیف خرده‌مالکان رخ داد.

آقایاری گفت: ناکارآمدی عمال دولت در این دوره نتایجی به دنبال داشت، نخستین ضربه به وجود آمده بحران نان و گندم بود، اقتصاد بازار در این دوره افت کرد و مهاجرت افزایش پیدا کرد. حمل و نقل با مشکل روبه‌رو شد. هر چند با تدبیر دولتمردان می‌توانست تلفات کمتری داشته باشد. ملاکان بر قیمت نان تاثیر می‌گذاشتند. ناامنی و مهاجرت موجب تضعیف کشت و زرع شد. منابع مالی حکومت کاهش پیدا کرد و حکومت مجبور به فروش خالصه‌ها شد که تاجر مالکان به وجود آمدند. با انتقال قدرت از دولت به تاجر مالکان قدرت نیز به آنها منتقل شد.

اقتصاد همپایه معیشت مردم است

علی سالاری شادی، دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز در این نشست گفت: در ایران از ابتدا نود درصد تکیه بر اقتصاد کشاورزی بود، بر این اساس اقتصاد ارضی هسته اصلی جامعه ما را دربرمی‌گرفت. بحث در مورد مسائل اقتصادی بر اساس آمار است و تعریف و تمجید از رجل سیاسی نیست.

وی افزود: اقتصاد همپایه معیشت مردم است. اقتصاد به جز در مواردی مقدس در همه حکومت‌ها نقش مهمی دارد. در واقع اقتصاد زیربنا هم هست. اقتصاد پایه و معیشت و اصل و اساس زندگی است. ابوالفضل بیهقی در تاریخ بیهقی چندان از نوع معیشت مردم سخن نمی‌گوید، چون او در جوار پادشاه است و چندان از سختی زندگی خبر ندارد اما در میان مورخان، مسعودی و ابن خلدون اقتصاد را خوب بیان می‌کنند، چون واقع‌گرا هستند. اقتصاد یکی از دانش‌هایی است که مدل ریاضی دارد.

منبع: ایبنا

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612