کد خبر:8196
پ
rajabzade_hashem

خاطره هایی از ایرج افشار (سال های تهران)

با نام ایرج افشار از همان سال های دانش آموزی ام در دارالفنون (دورۀ دوم دبیرستان، 1336 تا 1339) آشنا بودم.

میراث مکتوب – با نام ایرج افشار از همان سال های دانش آموزی ام در دارالفنون (دورۀ دوم دبیرستان، 1336 تا 1339)  آشنا بودم. كتاب های كتاب شناسانه اش پی درپی درمی آمد، و نامش در جای سردبیر راهنمای كتاب می درخشید.

پیش از آن هم سردبیری مجلۀ مِهر و مدتی هم سردبیری سخن را برعهده داشت. این مجله ها را یکی از جوان های فاضل خویشاوند مشترك بود، و به لطفِ همنشینی او مقاله ها و گزارش های دل انگیز این دو را می خواندم. بیشتر روزها هم، پس از پایان گرفتنِ كلاسهای بعدازظهر، به جای آنكه اتوبوس بنشینم و یک راست به خانه برگردم، همراه و نیز به تشویق دوست شاعر و دانشورم ولی الله درودیان – كه عمرش دراز باد – پیاده سوی شرق یا غرب توپخانه می رفتم، به كتابخانۀ مجلس شورا یا كتابخانۀ ملّی.

هر دو برایم محیطی آرام و مطبوع داشت، و وسوسه ام میكرد كه ساعت ها بنشینم و كتاب بخوانم. كتابخانۀ ملّی، پشت موزۀ ایران باستان، با تالار پُرابّهت آن، فضایش آرام تر و كتابدارش بیشتر وقت ها مهربان تر بود ، و کتاب را هم زودتر از مخزن می آوردند.

ادامۀ این مطلب که به قلم دکتر هاشم رجب زاده در ضمیمۀ 1 گزارش میراث (دو ماهنامۀ تخصصی اطلاع رسانی در حوزۀ نقد و تصحیح متون، نسخه شناسی و ایران شناسی – دورۀ دوم، سال پنجم، ضمیمۀ شمارۀ 1، اسفند 1390) منتشر شده است اینجا بخوانید.  

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612