میراث مکتوب – فردی گمنام، که به کالیستنس دروغین مشهور شد، در حدود ششصد سال پس از مرگ اسکندر، اخبار و افسانه هایی را که حول شخصیت وی پدید آمده بود به زبان یونانی گردآوری کرد و آن را به کالیستنس (حدود 360 – حدود 327 ق م) ، مورخ یونانی، نسبت داد و آن اساس همۀ اسکندرنامه ها شد. این اسکندرنامۀ مجعول، از زبان یونانی به زبان پهلوی و ظاهراً از پهلوی به عربی ترجمه شد و بنا بر برخی شواهد از زبان عربی به زبان سریانی درآمد.
افسانۀ اسکندر، پس از نفوذ به زبان های اقوام گوناگون، با آمیختگی ها و آشفتگی ها و دگردیسی هایی قرین شد و هر قوم، به اقتضای اعتقادات خود، آن را به سمت و سویی که می پسندید سوق داد. بدین قرار، حکیم نظامی چون خواست داستان اسکند را به نظم کشد، روایات مختلفی، از جمله در منابع فارسی و عربی، پیش روی داشت که ظاهراً از غالب آنها بهره جست.
متن کامل این مقاله نوشتۀ مجید منصوری که در تازه ترین شمارۀ نامۀ فرهنگستان (دورۀ چهاردهم، شمارۀ سوم، پیاپی 55، بهار 1394) منتشر شده است اینجا بخوانید.