کد خبر:44200
پ
1389697

حافظ و خواجوی کرمانی؛ پیوند استاد و شاگرد در غزل فارسی

بهاره افتخاری: حافظ با الهام از خواجوی کرمانی، مضامین و سبک او را به اوج زیبایی و ماندگاری رسانده است.

میراث مکتوب- در تاریخ غزل‌سرایی فارسی، ارتباط بین حافظ شیرازی و خواجوی کرمانی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بهاره افتخاری، معلم و حافظ‌شناس، در گفت‌وگویی به بررسی تأثیر خواجوی کرمانی بر شعر حافظ پرداخته و نشان می‌دهد چگونه این تأثیرات در زبان، بیان و مفاهیم اشعار حافظ مشهود است.

– چگونه سبک و زبان خواجوی کرمانی بر شعر حافظ تأثیر گذاشته است؟

بدون شک، هیچ شاعری در حوزه زبان و ادبیات فارسی از تأثیر پیشینیان خویش بی‌بهره نبوده است. حافظ نیز، به‌عنوان برجسته‌ترین غزل‌سرای ایرانی، اندیشه‌های عارفانه و عاشقانه‌اش را وامدار شاعرانی نظیر فردوسی، خاقانی، سعدی، کمال‌الدین اسماعیل و خواجوی کرمانی است. از میان این افراد، تأثیر خواجو، به‌عنوان استاد حافظ، در اشعار او بسیار محسوس است. بسیاری از اشعار حافظ بر اساس سبک و سنت استادش، خواجو، سروده شده‌اند. خواجوی کرمانی، از برجسته‌ترین شاعران قرن هشتم، در قالب‌هایی همچون قصیده، غزل و مثنوی مهارت داشته و آثار بسیاری در این قالب‌ها خلق کرده است.

– آیا می‌توانید به نمونه‌هایی از اشعار حافظ اشاره کنید که تحت تأثیر خواجوی کرمانی قرار دارند؟

بله، نمونه‌های متعددی از این قبیل وجود دارد. برای مثال، خواجوی کرمانی می‌گوید:

خرم آن روز که از خطه‌ی کرمان بروم / دل و دین داده ز دست از پی جانان بروم.

حافظ نیز در یکی از غزلیات خود می‌گوید:
خرم آن روز کز این منزل ویران بروم / راحت جان طلبم و از پی جانان بروم.

– چه ویژگی‌های زبانی و بیانی در شعر خواجوی کرمانی می‌تواند در اشعار حافظ مشاهده شود؟

استفاده از تشبیهات گسترده، ایهام‌سازی‌های زیبا، بهره‌گیری از آیات، احادیث، تلمیحات قوی، و خلق اندیشه‌های لطیف و معناپردازی‌های مفهومی از جمله تأثیراتی است که خواجو بر اشعار حافظ گذاشته است.

– به نظر شما، چه عناصری از شعر شاعران معاصر حافظ بر آثار او تأثیرگذار بوده‌اند؟

دیدگاه حکمی و اندیشه‌های فلسفی خیام، روح حماسی فردوسی، عرفان معنوی سنایی، غزل‌های عاشقانه کمال‌الدین اسماعیل، عشق‌ورزی‌های خالصانه سعدی و در نهایت نازک‌اندیشی‌های خواجوی کرمانی، همه دست‌به‌دست هم داده‌اند تا اشعار حافظ تلفیقی از عناصر عارفانه، عاشقانه، فلسفی و حماسی باشد.

– آیا تأثیر خواجوی کرمانی بر حافظ محدود به فرم و سبک است یا شامل مضامین و مفاهیم نیز می‌شود؟

تأثیر خواجوی کرمانی تنها به فرم و سبک محدود نمی‌شود. در بسیاری از غزلیات حافظ می‌توان ردپای مضامین و درون‌مایه‌های اشعار خواجو را مشاهده کرد. البته حافظ با بیانی زیباتر و بلیغ‌تر این مفاهیم مشترک را بیان کرده است.

– تأثیر شاعران دیگر، مانند سعدی و مولوی بر شعر حافظ چگونه است و آیا با تأثیر خواجوی کرمانی مقایسه‌پذیر است؟

هر شاعر، بنا به دیدگاه و ذهنیت خاص خود، می‌تواند شاعران بعدی را تحت تأثیر قرار دهد. حافظ، در اشعار عاشقانه‌اش، تحت تأثیر سعدی بوده و تلاش کرده که این رنگ و بو را حفظ کند؛ با این حال، به نظر من، سعدی در وصف زیبایی معشوق موفق‌تر عمل کرده است. درباره مولوی نیز می‌توان گفت که اگرچه حافظ به‌طور مستقیم به او اشاره نکرده، اما بی‌توجه از کنار آثار تعلیمی و عرفانی مولوی نگذشته و تأثیراتی از این اندیشه‌ها را در اشعار خود نشان داده است.

– چگونه می‌توان تمایزات شعر حافظ را با توجه به تأثیرات شاعران پیش از او مشخص کرد؟

هر شاعری، حتی اگر از پیشینیان خود تقلید کرده باشد، مشخصه‌ها و ویژگی‌های خاص خود را دارد. در اشعار حافظ، حلاوت و بیان ظریف او در انتخاب کلمات، هوشمندی و رندی خاصی را نشان می‌دهد. گویی حافظ می‌خواهد به مخاطب بگوید حتی در تقلید از دیگران نیز گوی برتری را ربوده است.

– چه نقشی در زبان و بیان حافظ وجود دارد که نشانه‌ای از الهام‌گیری از خواجوی کرمانی یا دیگر شاعران باشد؟

دیوان حافظ تنها بر پایه تقلید یا الهام‌گیری از دیگران نیست. او با آگاهی از علوم بدیعی و شناخت فرم و ساختار نوشته، توانسته است اشعار خود را به‌گونه‌ای خلق کند که گویی هیچ تقلیدی در کار نبوده است.

– آیا در آثار حافظ نشانه‌هایی از تحول در زبان شعر فارسی نسبت به زمان خواجوی کرمانی می‌بینید؟

حافظ، با درک فضای اجتماعی و زمانه خود، اشعارش را با زبانی برنده و تأثیرگذار سروده است. هرچند از نظر زمانی، فاصله زیادی با خواجوی کرمانی ندارد و تحولات شگرفی در زبان ایجاد نکرده است، اما شاهکار او در این است که سخنش شبیه کسی نیست و هیچ‌کس نمی‌تواند یک بیت از اشعار او را دوباره بسراید.

– نقش عشق و معشوق در شعر خواجوی کرمانی و حافظ چگونه است و آیا می‌توان تأثیراتی از این نظر مشاهده کرد؟

در قرن هشتم، معشوق از حالت زمینی به معشوقی عرفانی نزدیک می‌شود و اشعار از مسائل عینی به مفاهیم ذهنی متمایل می‌شوند. با این حال، معشوق زمینی در غزلیات حافظ همچنان حضوری پررنگ دارد. او در وصف معشوق، همچون خواجو، از توصیفات زیبا و دلنشین بهره برده است. برای نمونه، در غزلی می‌گوید:

فغان کاین لولیان شوخ شیرین‌کار شهرآشوب / چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را.

یا در غزلی دیگر:
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم / کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی.

منبع: ایبنا

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612