به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، یکصد و شصتمین نشست از سلسله نشستهای این مؤسسه که به رونمایی و معرفی کتاب «غزوات سلطان سلیم» اختصاص داشت با همکاری وبینار بهشتی ساعت ۱۶ تا ۱۸ روز چهارشنبه ۱۷ آذرماه ۱۴۰۰ برگزار شد.
در این نشست، نصرالله صالحی، دانشیار دانشگاه فرهنگیان، با موضوع «تاریخنگاری فارسی در قلمرو عثمانی»، مهدی عبادی، دانشیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه پیام نور، با موضوع «مطالعات عثمانی و بازکشف جهان ایرانی در عالم عثمانی»، مهدی محمدی، استادیار گروه تاریخ اسلام دانشگاه بینالمللی اهل بیت، ردهای تاریخی در گزارش قاضیزادۀ اردبیلی، طاهر بابایی، استادیار دانشگاه فردوسی مشهد و مصحح اثر، با موضوع «جایگاه قاضیزادۀ اردبیلی و غزوات سلطان سلیم در تاریخنگاری عثمانی»، به ایراد سخنرانی پرداختند. مدیریت این نشست را نصرالله صالحی عهدهدار بود.
کتاب «غزوات سلطان سلیم» اثری تاریخی است که از سوی نویسندهای ایرانی و با گرایشهای شیعی، با نام قاضیزادۀ اردبیلی، به زبان فارسی و در عصر سلطان سلیم اول به نگارش درآمده است و از نمونههای ادبیات فارسی در قلمرو عثمانیان به شمار میآید. غزوات سلطان سلیم به جریان حملۀ سلطان عثمانی به شام و مصر پرداخته و به سبب حضور نویسنده در لشکر عثمانیان، که از نزدیک شاهد وقایع بوده، بر همۀ آثار تاریخی نگاشته شده در این خصوص برتری دارد. ارائۀ دادههای تاریخی قابل اعتنا، گزارش جزئیات برخی رویدادها، اشاره به شخصیتهای سیاسی و فرهنگی همراه لشکر و توصیف وقایع مختلف، با نثری آکنده از آرایههای ادبی و آراسته به انواع تعابیر زیبا، مستند به آیات و روایات، همراه با اشعار فارسی و عربی مناسب متن، از ویژگیهای این اثر است.
رَدهای تاریخی در گزارش قاضیزادۀ اردبیلی
مهدی محمدی، استادیار گروه تاریخ اسلام دانشگاه بینالمللی اهل بیت، در سخنرانی خود گفت: برای یک مورخ در گام اول مهم این است که واقعیت تاریخی را بتواند تشخیص بدهد. برای همین اشکال گوناگونی از روایت تاریخی ارائه میشود که در یک تقسیمبندی میشود روایت تاریخی را به گزارشها و رَدها تقسیم کرد. گزارشها آن چیزی هستند که به صورت عمومی غالباً از آنها استفاده میشود؛ روایتی که در یک متن تاریخی آمده، آغازی و انجامی دارد، از یک نقطه تا یک نقطه، مورخ هدفمند و قصدمند متن را نوشته است. این غالب روایتهای تاریخی است. این روایت مزیتش این است که یک خبر کامل را انتقال میدهد. اما از آنجایی که هدفمند است قاعدتاً میزانی از حُبّ و بغض شخصی، مذهبی و… بر آن اعمال میشود.
وی در خصوص شکلِ رَد گفت: در این گونه روایت تاریخی مطالبی وجود دارد که ضمنِ گزارشِ هدفمند ارائه میشود اما مورخ هدفمندانه آنها را نمیگوید. در حالی که دارد یک گزارش دیگر را میگوید از دادههای تاریخی پیرامونش در این گزارشش استفاده میکند. چون مورخ به صورت هدفمند به این قبیل اطلاعات نپرداخته، قاعدتاً این قبیل اطلاعات را میتوانیم صادق بگیریم؛ یعنی با آن چیزی که در واقعیت رخ داده است نزدیکتر است. اما از یک جهتهایی که این روایتها کامل نیستند تاریخدان باید تعدادی از اینها را پیدا کند و در کنار هم بگذارد تا به یک تصویری از تاریخ دست بیابد.
استادیار گروه تاریخ اسلام دانشگاه بینالمللی اهل بیت در کتاب غزوات سلطان سلیم نوشتهٔ قاضیزادۀ اردبیلی گفت: این کتاب چون اول شخص است برای یک مورخ ارزش زیادی دارد. قاضیزادۀ اردبیلی بعضی از گزارشها را خودش آنجا بوده و به رایالعین دیده است. در این کتاب راجع به شام و مصر اطلاعات بسیار مفیدی آمده است، طوری که میشود نوشتهٔ قاضیزادۀ اردبیلی را در ادامهٔ نوشتههای ناصرخسرو، ابن جبیر و ابن بطوطه آورد و از آن اطلاعات خوبی استخراج کرد.
محمدی ضمن بیان این مطلب که رَدها در گزارشات قاضیزادۀ اردبیلی بسیار زیاد است، اظهار کرد: من رَدها را به دو دسته تقسیم میکنم. برخی از رَدهای تاریخی که فکتهای تاریخی هستند در واقع اَمرِ واقعِ بیرونی هستند، و برخی رَدهای تاریخی اندیشهای که در واقع رَدهای تاریخی درونی میباشد. برای رَدهای تاریخی به طور مثال میتوان به بهرهگیری از توپ و تفنگ در جنگها و برتریای که این ابزارآلات جنگی به عثمانیها میدادند اشاره کرد و برای رَدهای تاریخی اندیشهای میتوان به اساطیر ایران در این گزارشها که خیلی هم زیاد هستند و عموماً هم مثبت گزارش شدهاند اشاره کرد.
وی ادامه داد: در این کتاب سه بار از رستم نام برده شده که چهرۀ مثبتی دارد. مثلاً وقتی میخواهد از احمدپاشا یاد کند او را رستم زمان نام میبرد، یا به کرّات از جمشید نام میبرد و با آن در کنار واژگان دیگر، یک مجموعۀ معنایی میسازد، جمشید در کنار سپهر، خورشید، آفتاب و البته کنار مهر آمده است. او پادشاه را با این واژگان تصویر میکند، مثل مهر سپهر اقتدار که در هوای رُخَت به مهر پیوستم و یا دولت فیروز غیرتسپهر مهرافروز. رَدهای اندیشۀ ایرانی در این کتاب بسیار دیده میشود.
مطالعات عثمانی و بازکشف جهان ایرانی در عالم عثمانی
مهدی عبادی، دانشیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه پیام نور، نیز در سخنرانی خود گفت: در مطالعات (تاریخ) عثمانی در ایرانِ قبل از دهۀ اخیر سه رویکرد غالب را شاهد هستیم که عبارتند از: ترجمۀ مطالعات اروپاییها و ترکها در تاریخ عثمانی، مطالعه و پژوهش در تاریخ عثمانی براساس متون ترجمهای، و توجه به تاریخ و دولت آلعثمان با نگرشهای انتقادی، تقابلی و مبتنی بر رقابت. اما خوشبختانه در یک دهۀ اخیر وضعیت دگرگون شده و توجه به مطالعات عثمانی به لحاظ کمی و کیفی در سطح آکادمیک افزون شده است.
وی از دهۀ اخیر با عنوان نقطۀ عطف مطالعات عثمانی در ایران نام برد و گفت: در این دوره شاهد افزایش توجه تاریخپژوهان ایرانی به تاریخ عثمانی، افزایش تعداد پایاننامهها و رسالههای مرتبط با تاریخ عثمانی در دانشگاهها، ارتقاء کمی و کیفی مطالعات آکادمیک درباره تاریخ عثمانی، و تغییر شرایط از مصرفکننده به تولیدکننده در مطالعه تاریخ عثمانیان هستیم و میبینیم که ایرانیان با رویکرد آکادمیک روایتگر تاریخ عثمانی میشوند.
دانشیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه پیام نور دربارۀ نگارش تاریخ عثمانی توسط ایرانیان، اظهار کرد: ایرانیان در کنار ترکها در نگارش تاریخ عثمانیان پیشرو بودند و زبان فارسی در این نگارشات نقش مهمی داشته است. به طور مثال میتوان از کتاب بهجت التواریخ شکرالله بن شهابالدین احمد (د. ۸۶۸/۱۴۶۴) نام برد که کتابی تاریخی است و به زبان فارسی در دوازده باب نوشته شده و باب دوازدهم آن به تاریخ ملوک آلعثمان اختصاص یافته است.
عبادی ضمن بیان این که در دورۀ عثمانی شاهد مهاجرتهای اجباری یا اختیاری از ایران به آناتولی هستیم، گفت: این مهاجران در اصل حاملان جهانِ ایرانی به قلمرو عثمانی میباشند. در این ارتباط داشتن نقش مجاورت جغرافیایی و از آن مهمتر نقش اسلام و مسلمانی بسیار مهم بوده است، طوری که به فراهم آوردنِ زبانِ مشترک و تعامل دوسویه منجر شده است. این زبان مشترک در بحرانیترین شرایط تاریخی مانع از بسته شدن تعاملات فرهنگی ایران و عثمانی شده است. البته مناسبات فرهنگی ایرانیان و عثمانیان از خیلی پیشتر رواج داشته است که میتوان به دورۀ سلاجقۀ روم اشاره کرد. مثنوی معنوی مولوی جلوهگر جهان ایرانی در ارضِ روم است.
وی افزود: وقتی این بحثها میشود معمولاً از تعابیری چون نفوذِ فرهنگِ ایرانی در آناتولی صحبت میشود که من ترجیح میدهم از تعبیرِ درهمتَنیدگی جهان ایرانی با عالمِ تُرکی در دیار روم در سپهرِ فرهنگ فراگیر اسلامی یاد کنم. با این تعبیر از حساسیتهای قومی، سیاسی و … کاسته میشود و موجب پیوند هر دو طرف است.
جایگاه قاضیزادۀ اردبیلی و غزوات سلطان سلیم در تاریخنگاری عثمانی
در ادامه طاهر بابایی، استادیار دانشگاه فردوسی مشهد و مصحح اثر، در سخنرانی خود گفت: تاریخنگاری عثمانی در قرن دهم با یک اتفاق بزرگ مواجه شد و آن هم ورود گروهی از غیربومیان (ایرانیان) به جرگۀ تاریخنویسان آن عصر است. سویۀ حرکتی نخبگان ایرانی در این عصر غالباً با هند است و اولویت دوم با حرمین شریفین و اولویت سوم با عثمانیان است.
وی ادامه داد: در دورۀ بایزید دوم حرکت ادریس بدلیسی در کنار نویسندگانی مثل کمال پاشازاده نویسندۀ تواریخ آلعثمان باعث شد یک سبک تاریخنگاری جدید برای عثمانیان پدید بیاید که تحت حمایت دربار بوده و تا حد زیادی متناسب با اهداف عثمانیان کار را به پیش میبردهاند. اما در پایان دورۀ بایزید دوم و برآمدنِ حکومت سلطان سلیم اول داستانهایی را رقم زد که تاریخنگاری عثمانیان را به سمت و سویی کشاند که بیشتر فرزند سلطان سلیم به دنبال توجیه اقدامات آن برهه برآمد؛ اقداماتی که مشروعیتِ حکومت عثمانی، مشروعیت سلیم را به چالش کشید و دامنۀ این بحرانِ مشروعیت، دامن سلیمان قانونی را هم گرفت. از همین رو است که ما در دورۀ سلیمان قانونی با ژانری از تاریخنگاری مواجه هستیم که تحت عنوان سلیمنامه از آن یاد میشود.
بابایی دربارۀ ماهیت این بحران گفت: بحران به این شکل بود که سلطان سلیم در رقابت با برادرش شاهزاده احمد خواهان سنجاق یا ولایتی نزدیک به استانبول شد (چون پس از مرگ سلطان هر شاهزادهای زودتر به استانبول میرسید حکمران عثمانی میشد). این درخواست با مخالفت بایزید روبرو و به جنگ منجر شد، جنگی که طی آن سلیم شکست خورد اما با شکست شاهزاده احمد از گروههای طرفدار صفوی، قاعده به سمتِ سلیمی چرخید که جنگطلب بود و همین جنگطلبی به سود ینیچریانی بود که تا مدتی بیکار شده بودند.
استادیار دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: این چنین ورق برگشت، بایزید کنار گذاشته شد و در حالی که زنده بود سلیم بر تخت نشست و بایزید به حالت تبعید به ادرنه فرستاده شد و در راه ادرنه بهطور مشکوکی درگذشت. از همان زمان است که در منابع دستهای سلیم را در قتل پدر آلوده میبینیم. عامل دوم این بود که سلیم برای کنار زدن رقبا، برادران و حتی برادرزادگان خود را کُشت.
بابایی افزود: این چنین حکومتی بنیان نهاده شد که به پلیدترین شکل ممکن قدرت را به دست گرفته بود و سلیم خوب میدانست که برای جبرانِ این شکل از قدرتیابی و تختنشینی میبایست چه کاری انجام بدهد. او برای این منظور، در بُعدِ سیاسی، حمله به ایران و نبرد چالدران را به عنوان یکی از علل بیان کردهاند.
وی دربارۀ عصر سلیمان قانونی نیز گفت: در این دوره که قضیۀ بحران مشروعیت پدر به سراغ فرزند هم آمده بود، مجموعهای از اقدامات در بخشهای مختلف صورت گرفت تا آن بحران را کمی خاموش کند. یکی از این بخشها پرداختن به تاریخ بود که ایرانیان در آن نقش پُررنگی داشتند که این سلیمنامهها در دو بُعدِ منظوم و منثور خلق شد. در بُعدِ منظوم ما کسانی را داریم مثل شیرازی یا اسماعیل شاعر. ما در دربار سلیمان قانونی ژانر شاهنامهسرایی را داریم که تا حد زیادی جلدهای پیشینش برای توجیه اقدام سلیم در کسب تاج و تخت سروده شده و آنها را سعی کرده که توجیه کند.
مصحح کتاب غزوات سلطان سلیم ادامه داد: اما در بخش منثور آثار تاریخی نگاشته شده ما شاهد فعالیت کسانی مثل اسحاق چلبی هستیم، شکری بدلیسی هستیم، کمال پاشازاده در جلد نهم تاریخ آلعثمان و… که اینها آمدند سلیمنامه خلق کردند و کارشان هم این بود که هدف حکومت در توجیه اقدام سلیم را در آثارشان منعکس کنند. با وجود تمام این تلاشها هنوز هم رگههای منفی به قدرت رسیدن سلیم در منابع بازتاب پیدا کرده است.
وی ضمن بیان این که در بین این گونه کتابها سه اثر بیشتر برجسته شده است، گفت: یکی کتاب خواجه سعدالدین افندی فرزند حسن جان فرزند حافظ محمد اصفهانی است که اسیر جنگ چالدران بوده و نوۀ او به عنوان معلم مرادِ سوم به عنوان خواجۀ سلطان در دربار عثمانیان قدرتی بهم زده بود. دومین اثر برجسته کتاب سلیم شاهنامه ادریس بدلیسی است. این هم کارش توجیه اقدامات سلطان سلیم بوده است. سومین اثر غزوات سلطان سلیم است که برخلاف آن آثار در این اثر آن منابع مشروعیتبخش سلیم را مشاهده نمیکنیم مگر اینکه در توصیف سلیم مبالغه کرده باشد.
تاریخنگاری فارسی در قلمرو عثمانی
نصرالله صالحی، دانشیار دانشگاه فرهنگیان، نیز در سخنرانی خود در ابتدا با تأکید بر اهمیّت و ضرورتِ چاپ کتابهای این چنینی، گفت: غزوات سلطان سلیم تنها کتابی است که سه جهان را به هم پیوند میدهند جهان ایرانی و جهان ترکی و جهان عربی. نکتۀ بعدی زبان فارسی آن است و نویسندهاش هم ایرانی است. سلطان سلیم برای ما اهمیت دارد مخصوصاً از جنگ چالدران به بعد. با این ادلههایی که گفته شد میراث مکتوب این اثر را پذیرفت و به بهترین نحو ممکن چاپ کرد. در حال حاضر نیز میبینیم عالیترین مقام اجرایِ ترکیه به سلطان عبدالحمید و سلطان سلیم ارادت دارد و بهتر است ما این قبیل کتابها را چاپ کنیم تا تصویر ایرانی از سلطان سلیم ارائه دهیم.
دانشیار دانشگاه فرهنگیان افزود: تصحیح این کتاب دشوار است، و نیاز به مایههای قابل توجهی از فارسیدانی و عربیدانی دارد. ما باید مکتب ایرانی مطالعات عثمانی را پایهگذاری کنیم. عثمانیپژوهی برای ما در واقع تعمیق و گسترش ایرانشناسی است، اما به روایت منابع عثمانی و یا آثاری که در جغرافیای عثمانی نوشته شده است.
وی با بیان این که غزوات سلطان سلیم از چند منظر برای مهم است، در این باره اظهار کرد: یکی از منظر نخبگان ایرانی در قلمرو عثمانی که قاضیزادۀ اردبیلی یکی از بیشمار نخبگان ایرانی در این قلمرو بوده است. دیگری از منظر زبانی که غزوات سلطان سلیم به زبان فارسی نوشته شده است و اهمیَت زبانی آن مورد توجه ما است. دیگری مذهب قاضیزادۀ اردبیلی است که مذهب شیعه دارد و در رکاب شیعهستیزترین سلطان عثمانی فعالیت میکند! و نهایتا این که شناخت تاریخنگاری ایرانی برای ما بسیار مهم است.
دکتر منصور صفتگل نیز در این نشست بر اهمیت تصحیح و چاپ این قبیل آثار به لحاظ زبانی و از منظر فایدههای تاریخی تأکید کرد.