دکتر حسین معصومی همدانی در این نشست بر نارضایتی خود از برگزاری چنین محفلی تأکید و دلیل آن را این گونه تشریح کرد: من، در مقابل لطف زبانی، حاکی از علاقه، محبت و حسن ظن، به واقع در می مانم و نمیتوانم به خوبی تشکر کنم، و نمیدانم این عیب از کجا در من پیدا شده است. به هر روی، به زبان، فقط میگویم که متشکرم؛ بیش از این باید بگویم، که به واقع نمیتوانم.
دکتر معصومی همدانی ادامه داد: سن من اقتضا نمی کند همه آنچه را اینجا گفته شد، جدی بگیرم و گمان کنم صفاتی که نسبت داده شد، در من هست. به هر روی اگر کسی این صفات را داشته باشد، این تمجید متوجه او می شود. همه آنچه گفته شد، از سرشت پاک و حسن ظن دوستان ناشی می شود، نه از من.
وی افزود: اگر مستحق این لطف شدهام، چیزی جز بخت در آن موثر نبوده است. من در زندگی از شرایط و امکاناتی برخوردار بوده ام که شاید بسیاری از همسالانم از آن ها برخوردار نبوده اند؛ امکاناتی برای تحصیل و دورانی که در آن زیستهام. آن دوران به رغم همه پستی ها و بلندی هایش، آموزنده بوده است و شاید طبیعت من با آن سازگارتر. این خود نیز از سر بخت و خواست خدا بوده است.
دکتر معصومی همدانی به آنچه درباره اصالت و خانوادهاش گفته شد، اشاره و تأکید کرد: باید بگویم تمام خانوادۀ من عالمان دین نبودهاند. در میان آنها جز پدرم و برخی اجداد مادری، کسی اهل علم نبوده است. غالباً کشاورز و یا تاجر بودهاند. بنابراین به هیچ نوع اشرافیتی تعلق ندارم، حتی به اشرافیت روحانی. تنها آرزو دارم که به نوعی دیگر از اشرافیت متعلق باشم؛ اشرافیت فکری. اگر کوششی کردهام، تنها برای حفظ این نوع اشرافیت بوده است. در عصر حاضر هر نوع اشرافیتی محکوم به فناست و باید به تاریخ بپیوندد. به اعتقاد من باید تنها اشرافیت فکری بماند.
طنزهای معصومی همدانی حاوی حکمت است
پیش از سخنان دکتر حسین معصومی همدانی، حجت الاسلام والمسلمین سید مصطفی محقق داماد درباره شخصیت دکتر حسین معصومی همدانی گفت: در طول عمرم، کارهایی برای تظاهر بسیار کرده ام؛ اما یکی از کارهایی که می توانم بر خلوص آن تأکید کنم و نزد خودم توجیه روشنی ندارد، آن است که امروز صورت دادم. من به این مراسم دعوت نشده بودم، تنها شنیده بودم که چنین مراسمی برگزار میشود، کارهایم را واگذاشتم و به اینجا آمدم، هنوز نمیدانم چه چیز من را به اینجا کشید.
وی ادامه داد: من نسبت به دکتر معصومی معجب هستم و باعث اعجابم چند چیز است؛ اول دانش وسیع اوست. من نوعی نبوغ را در او یافتهام. آشنایی من با معصومی، از نوع خانوادگی است؛ پدر او شاگرد جد من شیخ عبدالکریم حائری بوده و با خانواده من ارتباط تنگاتنگ داشته است. پدر او فردی بوده است بزرگ، عالم، فقیه و از همه مهمتر اهل دل، اهل ذوق، عرفان و شوخی.
دومین نکته که اعجاب من از معصومی همدانی را به دنبال داشته است، بزرگ زادگی، آقازادگی، و کلیمالنفس بودن اوست. معمولا آقازادهها بیسواد هستند، اما نادرگی معصومی در باسوادی اوست. سوم: طنزهایی که معصومی بهکار می برد، غالباً حاوی حکمت است و از قدرت استعداد و هوش او بر میآید.
مقالات معصومی در فیزیک مغفول مانده است
دکتر محمدرضا خواجه پور استاد دانشگاه و از دوستان دکتر حسین معصومی همدانی با اشاره به رویکردهای دکتر معصومی همدانی در حوزۀ علم فیزیک را خالی از لطف ندانست و در این باره گفت: شاید این جنبه از شخصیت علمی معصومی همدانی مغفول مانده است؛ چراکه هرگاه از او صحبت میشود، رویکردهای علمی اش به طور کلی و یا رویکردهای ادبی و فلسفی اش موضوع بحث قرار می گیرد. بدون شک تأثیر او بر آن حوزه ها هویداست.
وی ادامه داد: وقتی برای اولین بار یکی از مقالات فیزیکی او را خواندم، دریافتم که فیزیک و علم هم مترجمان خود را یافته است؛ چراکه آنچه تا به آن هنگام خوانده بودم، نثری به روانی و روشنی آنچه معصومی بهکار برده بود، نداشتند. آن مقاله نشان از آگاهی مترجم به کار خود داشت. از پس آشنایی با دکتر معصومی دانستم که نگاه دقیقش به مسائل، خوی ثانویهی اوست و چیزی نیست که بتواند از آن بپرهیزد. در توجه به مجموعۀ کارهای او فیزیک جایگاهی مشخص و بزرگ دارد. به اعتقاد من این جایگاه مشخص از دو چیز بر میآید؛ اول: به خوبی آنچه را که باید از فیزیک آموخته است. دوم: هر کاری را که صورت میدهد، گزیده است.
خواجه پور، ضمن اشاره به برخی آثار دکتر معصومی همدانی در حوزۀ فیزیک بر حساسیت و رویکرد صحیح او در گزینش آثار تاکید کرد و افزود: غالب این آثار با فهم عمیق مترجم از مطلب برگردان شدهاند و این نکتۀ کوچکی نیست. معصومی همدانی به عنوان یک محقق، شکل تاثیرگذاری این آثار را به خوبی می داند. او با ترجمۀ این آثار به فیزیک جدید متصل شده است؛ در غالب آثار او این اتصال دیده میشود و جای بسی خرسندی است که از چنین فردی قدردانی کنیم.
معصومی همدانی از حکمای زمان ماست
در این نشست همچنین دکتر فریدزاده از اهمیت زبان طنز در پرداختن به مسائل هستی گفت و از این رهگذر بر یکی از ویژگی های اخلاقی معصومی همدانی تأکید و تصریح کرد: کاش می شد با زبان طنز درباره فلسفه صحبت کرد؛ میشود در باب طنز، تفلسف کرد، ولی در باب عکس آن، خیر. به عنوان کسی که بخشی از عمرش را به فلسفه اشتغال داشته است، باید بگویم، زبانی که از فلسفه فاصله می گیرد و می تواند فلسفه را در کل خود ملاحظه کند و بداند که چگونه تأثیری باید از آن بگیرد و به پس پشت آن ظاهر عبوس نفوذ کند و آن را آدموار کند و در خدمت آدمیزاد بگیرد، زبان طنز است. در بین اساتیدی که من می شناسم، از این حیث کسی را مثل معصومی همدانی ندیده ام.
وی افزود: مقام و موقع زبان طنز در نسبت با فلسفه و تفکر، بسیار جدی است. یکی از بیچارگی های ما این است که اصلاً به جدی بودن طنز، در سالهای گذشته، توجه نکردهایم، تصور کردهایم که طنز ذاتاً طنز است و ندانسته ایم که طنز، یعنی پرده برداری از آنچه با زبانی جز آن نمیشود بازگفت؛ از اینروی عبید زاکانی بی تردید حکیم بوده است. از این حیث معصومی همدانی نیز از حکمای زمان ماست؛ چرا که این معنی را با تمام وجود میشناسد.
فریدزاده ادامه داد: من تعمیق در معنای دوستی را طی مراودات و سفرهای فراوان با او دریافتم. اگر فیلسوف کسی است که دوستدار حکمت است، فلسفه بدون محبت نمیشود، و آنچه در مملکت ما به کلی غایب است، همان است. نتیجۀ دوستی من با معصومی، تامل و تعمق در معنای دوستی بوده است. فضایل او بیش از آن است که گفته شد و می شود؛ من تنها خواستم بر اندازۀ ثمربخشی این دوستی تاکید کنم.
معصومی با صبر در برابر نظام های قلابی ایستاده
دکتر یوسف اباذری جامعه شناس نیز در این نشست بر مفهوم صحبت و مکان صحبت و همچنین تاریخچۀ آن در ایران قدیم تأکید کرد و گفت: عصر جدید، عصر زوال صحبت است. در سال های اخیر، عده ای از فلاسفه و متالهین سعی کردهاند از پی برساختن نظام های فکری عظیم، به معنایی، صحبت کردن را ببلعند. حاصل این رویکرد له شدن فرد بوده است. دکتر معصومی و رویکردها و نظرگاه هایش از این حیث برای من اهمیت دارد که او همواره بر این کاستی آگاه بوده و رویکردی غیر از آن داشته است؛ او در صحبت با من، هیچگاه نادانی ام را بروز نداد، همواره با طنز با من سخن گفت و من از پی صحبت با او به جستوجوی چیزی رفتم که نمیدانستم یا کم میدانستم؛
وی افزود: در عصر جدید، بسیاری از فردگرایی می گویند، نظام های فکری می سازند و بر مبنای آن جایگاه فرد را مشخص میکنند؛ معصومی همدانی با رویکردهای خود به نوعی تجسم فردگرایی در ایران است؛ او به عنوان یک فرد، همواره با صبر و فروتنی در برابر نظام های قلابی ایستاده است.
فروتنی و پرهیز از خودستایی
حسین شیخرضایی نیز در این نشست به استناد همکاری چندین ساله با دکتر معصومی همدانی در انجمن حکمت و فلسفه، برخی ویژگی های او را برشمرد و تصریح کرد: نوع نگاه خاص دکتر معصومی همدانی، نحوۀ رویارو شدن با مسائل را شکل و سامان میدهد؛ بیشتر چارچوب کار را مشخص میکند تا محتوای بحث.
وی افزود: این رویکرد را می توان با استناد به چند ویژگی اخلاقی ایشان بررسی کرد: نخست اینکه او به شدت بدبین است؛ نوعی بدبینی، که شاید بتوان بدبینی ایرانی خواند، به شکلی پیچیده و دل پذیر در او وجود دارد. و این تاثیری مهم بر جای می گذارد؛ اینکه او به راحتی با هر چیز اقناع نمیشود. این نوع بدبینی می تواند نکتۀ مثبتی باشد. دوم اینکه دکتر معصومی همدانی عمیقاً فردی سنتی است؛ استفاده از این واژه می تواند بار منفی داشته باشد؛ اما این ویژگی او ریشه در ماهیت کار و رشتهاش دارد؛ به این معنا که تا آموزشی متکی به ریشههایی نباشد، به پیشرفت منتهی نمیشود. این، نوعی ضدیت با فاشیسم و ناسیونالیسم فرهنگی زبان را در پی دارد و به حتم میتواند مثبت باشد.
شیخ رضایی ادامه داد: تنوع طلبی در خواندن، دیگر ویژگی معصومی همدانی است. او چارچوبی فکری برای آموزش دارد و از نوعی مدل سواد علمی با عناصر بسیار زیاد، دفاع می کند. معصومی همدانی همواره از تخصص گرایی پرهیز می کند. دیگر اینکه او توانی فوقالعاده برای فاصله گرفتن از موضوع دارد؛ این توانی است که بسیاری از ما از آن محروم هستیم. آخرین نکته اینکه، معصومی، محل تلاقی خطوطی بسیار جالب توجه است، که در کمتر کسی به یکجا جمع میشوند. پرهیز از ابراز احکام کلی، طنز در کلام، قدرت فهم بالا، فروتنی و پرهیز از خودستایی از دیگر ویژگیهای او هستند.
در این مراسم همچنین به مناسبت شصت و پنجمین سال تولد دکتر حسین معصومی همدانی هدایایی به او اهدا شد.
اخبار مرتبط