میراث مکتوب- تاریخ رشیدی، کتابی درباره تاریخ سرزمین ترکستان از ۷۴۸ تا ۹۵۲ و خانهای جغتایی و امیران کاشغر، به فارسی، است. این کتاب وقایع خراسان، ماوراء النهر، ترکستان غربی و شرقی، زونگاریا (یا ولایت چینی ایلی)، تبت، لاداخ، گیلگیت، چیترال، وخان، بدخشان، افغانستان، کشمیر و هند شمالی را در بر میگیرد و نیز روابط شاه اسماعیل با ازبکان، سرگذشت شیبک خان و تاریخ بابر پادشاه از مباحث مطرح شده در آن است.
تاریخ رشیدی به دو بخش کلی تقسیم میشود. دفتر نخست که مؤلف آن را «تاریخ اصل» نیز خوانده، در ۹۵۱ـ۹۵۲ نوشته شده و مشتمل است بر شرح رویدادهای دو سلسلۀ همزمان، یعنی خانهای مغولستان از تُغلُق تیمور تا عبدالرشیدخان و امیران دوغلات که در ترکستان شرقی حکومت میکردند و تابع خانهای مغولستان بودند. این بخش مروری بر رویدادها و کنش و منش برخی از خانهای مغول است که در جاهایی از چین کنونی ورارود تا مرزهای خراسان بزرگ حکومت داشتهاند و در تاریخهای این سوی جیحون، به ویژه کتابهایی که در سرزمین خراسان و عراق عجم نوشته شدهاند، خبری از آن شخصیتها و رویدادها نیست.
دفتر دوم که «تاریخ مختصر» نیز نام دارد، در ۹۴۸ (سالها پیش از دفتر اول) نوشته شده است و شامل حادثه ها و رویدادهایی است که محور اصلی آنها خود شخص نویسنده؛ یعنی میرزا محمد حیدر دوغلات بوده است. در این بخش شرح زندگی مؤلف، رویدادهای سمرقند و بخارا و کشمکشهای میان جانشینان تیمور و شکلگیری حکومت شاه اسماعیل صفوی و نبردهای او با ازبکان آمده است. مؤلف همچنین برخی اصول مملکتداری پادشاهان را ـ که مولانا محمدقاضی به درخواست او تدوین کرده بود ـ در این دفتر آورده است.
میرزا محمد برای تألیف این کتاب، که نثری ساده و روان دارد، از منابعی چون جامع التواریخ خواجه رشیدالدین فضلاللّه، تاریخ جهانگشای جوینی، تاریخ گزیده حمداللّه مستوفی، ظفرنامه شرفالدین علی یزدی، تاریخ منظوم عبدالرزاق و اولوس اربعه میرزا الغ بیگ استفاده کرده است.
مؤلف، دربارۀ وجه تسمیه تاریخ رشیدی، که تألیف آن در ۹۵۲ به پایان رسیده، چنین توضیح داده است: «تاریخ رشیدی به سه مناسبت به این نام مسمی گشته است اول آن که تغلق تیمور خان به دست مولانا ارشد الدین اسلام آورده؛ دوم آن که اولوس مغول در ایام تغلق تیمور خان رشدی تمام یافتهاند؛ و سوم آن که آخرین خاقان مغول در این روزگار، عبدالرشید خان است و این تاریخ به نام او و برای او نوشته میشود».
این کتاب از منابع اصلی برخی از محققان معاصر که دربارۀ تاریخ مغول تحقیق کردهاند، از جمله هاورث و ارسکین و بلیو، بوده است. ارسکین خلاصه بخش اول تاریخ رشیدی را در جلد اول کتابش، «تاریخ هند در زمان حکومت بابر و همایون تاریخ هند»، آورده است.
تاریخ رشیدی به ترکی ترجمه و در ۱۲۶۳ در ختن چاپ شده است. ادوارد دنیسون راس این کتاب را به انگلیسی ترجمه کرده که با مقدمه و حواشی و تعلیقات الیاس، سرکنسول انگلستان در خراسان و سیستان، در ۱۸۹۵ در لندن منتشر شده است. همچنین این کتاب در ۱۳۷۰ ش/ ۱۹۹۱ در دهلی چاپ افست شده است.
در مقدمۀ عباسقلی غفاریفرد بر مقدمۀ تصحیح دیگری از این کتاب که در سال 1383 از سوی مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب به چاپ رسیده است، آمده: «ارزش منحصر به فرد تاریخ رشیدی در این است که به شرح وقایع شاخهای از تاریخ خاندان چنگیزی پرداخته که نشانی از آنها در منابع تاریخی دیگر نمیتوان یافت یعنی تاریخ اعقاب چغتای خان. تاریخ اعقاب سه پسر دیگر چنگیز در قلمرو حکومتی آنان به رشته تحریر درآمده، چنان که تاریخ اولاد اکتای در چین، فرزندان تولی – ایلخانان – در ایران و فرزندان جوجی در ماوراء النهر نوشته شده و تنها اعقاب چغتای از این رهگذر بی نصیب بودهاند. عامل دیگری که به تاریخ رشیدی ارزش خاصی بخشیده این است که خود مؤلف نه تنها شاهد عینی حوادث بوده بلکه سهم زیادی نیز در جریان حوادث روزگار خود داشته است، به ویژه که مدتی در نزد بابر، عبیدالله خان میرزا خان، همایون پادشاه به سر برده است».
تصحیح جدید تاریخ رشیدی
تصحیح جدید تاریخ رشیدی در سه جلد و مجموعا در 2667 صفحه به چاپ رسیده است. در ابتدای کتاب دکتر علی محمدی، استاد دانشگاه بوعلی سینای همدان، در مقدمهای 90 صفحهای به معرفی نویسندۀ اثر، اهمیت تاریخ رشیدی، سرودها و شاعران در این کتاب، ارزشهای فلسفی تاریخ رشیدی، اهمیت تاریخ رشیدی از نظر زبان و بیان، تصحیح و ترجمههای تاریخ رشیدی، ویژگیهای تصحیح حاضر و دستنویسهای تاریخ رشیدی پرداخته است. وی 10 دستنویس این اثر را که در تصحیح حاضر به کار گرفته معرفی کرده است. همچنین بخش عمدهای از متن کتاب به ارائۀ نسخهبدلها در پانویس صفحات اختصاص دارد.
در پایان جلد دوم کتاب نیز نمایههای مختلف و مفصلی مشتمل بر آیات، احادیث، روایتها، نامها، و سرودهها، در حدود 180 صفحه، ارائه شده است.
جلد سوم تحت عنوان «یادداشتهای تاریخ رشیدی» هویتی نیمهمستقل یافته است. علی محمدی در این جلد 900 صفحهای، نسخهبدلها را تفصیل داده، مشکلات تاریخ رشیدی را شرح کرده و گرههای موجود در این تاریخ را برجسته ساخته است. به طور کلی این یادداشتها نخست گزارش مبسوطی است دربارۀ واژهها، نویسهها و گزینههای سرنوشتسازی که گزینش آنها در متن تاریخ رشیدی، به تفصیل بیشتری نیاز داشته است. دیگر آنکه یادداشتها شرح مشکلات تاریخ رشیدی است که بدون وجود این شرحها، فهم بسیاری از جملههای این تاریخ، دشوار میشود و احتمال بدخوانی گزارشهای تاریخی افزایش مییابد.
برای دسترسی آسانتر مخاطبان به مباحث و موضوعات مطرحشده در این جلد فهرست واژهها و نویسهها و نیز فهرست نامهای این بخش را در پایان این جلد در پایان کتاب آورده است.
دربارۀ مؤلف
میرزا محمدحیدر دوغلات با آن که از خاندان میرزایان مغول دور دست بوده زبان فارسی را به خوبی میدانسته و کتاب خویش را به این زبان و با حکایتهایی شیرین روایت کرده است.
میرزا محمدحیدر در ۹۰۵ در تاشکند به دنیا آمد. جدش، محمدحیدر گورکان، اولین امیر کاشغر بود که اسلام را پذیرفت. پدرش محمدحسین گورکان، حاکم ولایت چاچ و مادرش، خوب نگارخانم دختر یکی از پادشاهان مغول جغتایی به نام یونس خان بود. شیبک خان ازبک در ۹۱۴ پدر میرزا محمدحیدر را کشت و قصد داشت خود او را نیز بکشد، ولی با وساطتی این اتفاق نیفتاد. دوستان پدر میرزا محمد او را به خراسان و پس از مدتی به کابل نزد پسر خالهاش، ظهیرالدین محمد بابر (متوفی ۹۳۷)، بنیانگذار سلسله بابریان، بردند. میرزا محمدحیدر تا ۹۱۸ نزد بابر ماند و همراه او در برخی جنگها شرکت کرد، سپس به کاشغر نزد پسر داییاش سلطان سعید خان بن احمد رفت.
وی در نوجوانی به عنوان مشاور و معاون و میرزای باسواد در خدمت یکی از خانهای بزرگ مغول به نام سلطان سعیدخان، به کار دولتی گمارده شد و بسیار مقرّب گردید و این نزدیکی و جاه و جلالی که در دستگاه سلطان سعید خان یافت حسادت حسودان و رقیبان را برانگیخت با مردن این خان مهربان حسودانی که مترصد فرصتی بودند با کودتایی که در دربار صورت دادند موجب قتل و غارت وابستگان خان پیشین و متواری شدن نزدیکان او شدند.
میرزا حیدر در آن بلوای بزرگ از سرزمین آشوب با مرکزیت کاشغر و یارکند گریخت و به بدخشان آمد و از آنجا به خاندان گورکانیان هندوستان پناه برد و در کنف حمایت فرزندان بابر، کشمیر را فتح کرد و ده سال بر آن شهر حکم راند، آبادانیها به هم رساند و سرانجام به دست تندروان مذهبی آن شهر کشته شد.