میراث مکتوب – دو سه هفته پیش بود که شمارۀ اول از دورۀ جدید نامۀ بهارستان به دستم رسید و ترکیب «دورۀ جدید» مرا به فکر فرو برد. لابد هر پدیدۀ جدیدی باید بهتر و کارآمدتر از گونۀ قبلی باشد.
اینجانب که از شیفتگان نسخهپژوهی ام، با اندک بضاعت خویش، به شکل گذرا به بررسی نکاتی چند میپردازم تا آیندگان در حق ما گمان بد نبرند و خدای ناکرده نسل ما را به بلاهت یا بیاعتنایی متهم نکنند.
در این یادداشت کوتاه بر آن نیستم تا از سردبیر پیشین مجله دفاع کنم و یا به انتخاب ریاست محترم کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی در خصوص سردبیر جدید، انتقاد کنم و توقع داشته باشم که به جای پاس خاطر عزیزان داشتن، جانب فرهنگ و هنر را داشته باشند، بلکه معتقدم که هر شماره از مجله را میتوان به دست تنی چند از فرهیختگان داد و به مفهوم این بیت پی برد:
در دستگاه اهل حقیقت، مجاز نیست
خورشید! را به هیچ معرّف نیاز نیست
بگذریم. مجلۀ ارزشمند نامۀ بهارستان که ستایش صدها ایرانشناس برجسته و استادان نسخهپژوه را برانگیخته بود، به سردبیری آقای نادر مطلبی کاشانی به شمارۀ بیستم نرسیده، فرجامی چون آخر شاهنامه یافت و با سردبیری آقای سعید عریان نخستین شماره از دورۀ جدیدش در ۲۸۸ صفحه همراه با ویژه نامۀ خوشنویسی در ۱۵۲ صفحه در پاییز ۱۳۹۲ منتشر شد. در اینجا بدون ورود به حواشی مدیران و سردبیران و جز اینها، تنها به عنوان خوانند های علاقه مند و نسخه پژوه، برآنم تا نکاتی را فهرستوار به عرض دلسوختگان نسخه های خطی و کتاب برسانم.
دکتر سعید رجب زاده در نوشتاری که بخشی از آن را مطالعه کردید، نگاهی دارد به دورۀ جدید مجله نامۀ بهارستان.
این یادداشت به صورت اختصاصی در اختیار سایت مرکز پژوهشی میراث قرار گرفته است.
ادامه این یادداشت را بر روی فایل زیر بخوانید.
…………………………………………………
نظر کاربر: ناشناس
سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۲ – ۱۵:۳۵
ای کاش ناقد محترم، مقایسه ای نیز میان کیفیت مقالات این شماره با دوره قبلی مجله نامه بهارستان به عمل می آورد و صرفاً به انتقاد از مسائل ظاهری مقاله اکتفا نمی کرد.
نظر کاربر: س. باقری
سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۲ – ۱۷:۲۱
سلام وقتی تنها ضابطه در نصب روسای کتابخانه مجلس دوستی و رفاقت یا ملاحظات سیاسی است جز این هم نمی توان انتظار داشت. به نامه بهارستان که دیگر امیدی نیست ولی ای عزیزانی که ممکن است بتوانید کاری کنید کتابخانه شماره ۲ را دریابید این همان کتابخانه سناست اولین کتابخانه تخصصی ایران شناسی در کشور و غنی ترین آنها. دارند این کتابخانه را دفتری برای دیدارهای ….. فراهم می نمایند ……
نظر کاربر: منزلت
سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۲ – ۱۷:۵۴
نامه بهارستان بخشی از هویت فرهنگی مدیر سابق آن بود. در واقع کتابخانه مجلس حامی و بانی وی بود. مدیریتهای قبلی به رغم سلایق مختلف با قدرت از نشر این مجله حمایت می کردند. نامه بهارستان یکی از آرزوهای محقق شده استاد افشار بود که با افتخار برای آن در هر شماره مقاله می نوشت. این که مدیری بیاید و در رفتار و گفتار و عملکرد مدیر مجله ایراداتی بحق یا ناحق بگیرد و کاری به شاخصۀ فرهنگی او نداشته باشد و مجله ای وزین تغییر محتوا وشکل دهد، این جای نقد دارد. مگر می توان به این سادگی مانند کاشانی ها که سرمایه فرهنگی کتابخانه مجلس شده بودند، پرورش داد؟ کاش منتقد محترم بجای پرداختن به اشکالات ظاهری مجله جدید به این موضوع می پرداخت که جایگاه این نشر یه که در واقع صاحب امتیاز علمی و معنوی و اعتبار تاریخی آن با شخص دیگر چگونه با همان اسم ولی با هویتی متفاوت اعلام وجود می کند و چندان با آنچه تاکنون بوده نسبتی ندارد. …
نظر کاربر: ناشناس
جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۲ – ۱۵:۵۰
فقط به ظاهر امر پرداخته در حالی که محتوای آن به فراموشی سپرده شده است.
نظر کاربر: محمد افشین وفایی
چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۲ – ۱۷:۵۸
نامۀ بهارستان روزگاری مایۀ آبروی ایران بود، امیدوارم اکنون مایۀ بی آبرویی نباشد.
نظر کاربر: سعید لیان (ویراستار سابق نامهی بهارستان)
جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۲ – ۰۰:۴۲
سعید لیان (ویراستار سابق نامهی بهارستان) جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۲ – ۰۰:۴۲ بنده دوست ندارم راجع به شمارهی جدید مجلهی نامهی بهارستان صحبت کنم. صحبت از شمارهی جدید ناگزیر سخن از شمارههای پیشین و مقایسهی دورهی جدید و دورهی قبلی را پیش میآورد و طبیعی است که بنده به عنوان کسی که دو سه سالی ویراستار دورهی قبلی مجله بودهام حکم به برتری دورهی پیشین بدهم و محاسن آن را برشمارم. ولی حقیقت امر این است که ویراستار و سردبیر مجله به آن سنجاق نمیشوند که برای خوانندگان محاسن آن را بازگو کنند و دربارهی کارهایی که کردهاند توضیح دهند. مخاطبان مجله خود باید آن را ارزیابی کنند. «مشک آن است که ببوید نه آن که عطار بگوید». و اما در مورد مطلبی که با نام «ترقی معکوس در نامهی بهارستان» منتشر شده است: اجازه بدهید مثالی بزنم. فرض کنید شخصی مدعی است که خودروی پژو بهتر از پیکان است. از او دلیل این مدعا را میپرسیم و متوقعایم که دلایلی از این جنس بیاورد که مثلاً پژو سریعتر میرود، ایمنی بالاتری دارد، کممصرفتر است، هوا را کمتر آلوده میکند، قطعات آن دیرتر خراب میشود، در آن احساس راحتی بیشتری میکنید و امثال این دلایل. اما جوابی که میشنوید همچو چیزی است که: بله، آرم پژو شیر است و هیبتی دارد، اما آرم پیکان زشت است و شبیه الاغ چلاق است! بنده بسیار متأسف شدم که چنین دفاع بیمایهای از دورهی پیشین مجله صورت گرفته است و دارم به این نتیجه میرسم که شاید پژوهشگران حوزهی نسخهشناسی واقعاً تفاوت شمارهی جدید و شماره های قبلی را فقط در چنین چیزهایی میبینند که مثلاً روی جلد شمارهی جدید آرم کتابخانهی مجلس هست یا نیست! آفرین به این دقت و تیزبینی و مویشکافی! در این سالها که بنده در مجلهی نامهی بهارستان کار میکردم و من و دوست عزیزم پژمان فیروزبخش و خود آقای نادر کاشانی یک مقاله را برای ویرایش صد بار زیر و رو میکردیم محض رضای خدا یک نفر از ویرایش مجله تعریف نکرد. البته چرا، فقط یک بار آقای دکتر روتا تعریفکی از ویرایش مجله کرد، والا هر که مجله را دید گفت که چه قدر آراسته و پاکیزه است و دست صفحهآرای مجله درد نکند. و البته راست هم میگفتند، دوست عزیز بنده، آقای محسن طالبی آبکناری، واقعاً مجله را به آراستهترین صورتی آماده میکردند، اما آیا حسن مجلهی نامهی بهارستان فقط ظاهر خوشگلش بود؟ و اشکال شمارهی جدید فقط همین ایرادات بنیاسرائیلی است که جناب رجبزاده نوشتهاند؟
نظر کاربر: مهرداد چترایی
شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۲ – ۰۷:۵۴
درود.اتفاقاً با دیدن شمارۀ اول از دورۀ جدید نامۀ بهارستان وتغییرات نادلپسند وغیر محققانۀ آن نسبت به آنچه در شماره های قبل وجود داشت تأسف بسیار خوردم. قصد بنده نه تمجید وتحسین از دقت وهنر نادر مطلبی کاشانی است ونه انکار وتقبیح اقدامات سعید عریان؛ اما فاصلۀ بسیاری هست بین این شمارۀ اخیر با شماره های پیشین ؛ هم در ظواهر آن و هم در محتوایش. شاید برای آنانکه به جزییات توجهی ندارند، نبودن «لوگو»ی کتابخانۀ مجلس بر روی جلد وجعلی بودن خوشنویسی داخل جلد وصفحه آرایی نامناسب در بیشتر صفحات ونابسامانی هایی از این دست چندان مهم نباشد ولی در چشم اهل تحقیق که دقتهای در حد وسواس گردانندگان شماره های پیشین را تجربه کرده اند، همینها وهمانندانش از نشانه های اعتبار مجله است. درباب محتوای مقالات هم نباید فقط به یکی دو مقاله این شماره تازه نگریست وقطعاً خود جناب صفری آق قلعه هم اگر مقالات را بطور کلی مقایسه کنند مطمئنم که بیش از آنچه که در جوابیه شان مرقوم فرموده اند متوجه اختلاف سطح علمی و تخصصی این شماره با شماره های پیشین خواهند شد. شاید هم «گزندگی» لحن دکتر رجب زاده به علت همین اختلاف سطح باشد.(البته بنده آن را نه گزنده که طبیعی می دانم). اما در اصل از ریاست محترم کتابخانه مجلس باید پرسید در تغییرمطلبی کاشانی وانتصاب سعید عریان چه ملاکها وضرورتی در کار بوده است؟