میراث مکتوب – مللونحلنویسی، نوعی است از انواع نگارشهای دنیای قدیم اسلامی که به شرح و توصیف باور گروههای دینی گوناگون، و در برخی موارد نقد و نقض عقاید آنان، اختصاص دارد. برخلاف ردیههای اعتقادی، بیشتر مؤلفان مللونحلنویس میکوشیدند خود را گزارشگرِ امینِ عقاید و باورهای فرقههای مختلف نشان دهند؛ اما کیست که نداند هر یک از آنان – اگرچه در نهان – به موجّه نشان دادن اعتقاد و باور مذهب مختار خود و رد باورهای فرقههای رقیب اهتمام داشتهاند. این گونه است که شهرستانی در مقدمۀ الملل و النحل تأکید میکند که با وجود بیطرفی او و بی آنکه وی کوششی در تعیین صحیح از فاسد و حق از باطل داشته باشد، روشنی حق و تاریکی باطل خود را در کتاب نشان خواهد داد.
آنچه در الملل و النحل مهم است، نگرش شخصی شهرستانی و روایت عصری اوست که اصالتهای کتابش را در نظر ما برجسته میسازد. از مهمترین این اصالتها، میباید به این موارد اشاره کرد: اتکا به آموزۀ شیعیِ «نصّ»، طرز مواجهۀ شهرستانی با اسماعیلیان باطنی و گزارش وی از اختلافات فکری و مناظراتش با اسماعیلیان نزاری عصر خود، نظر وی در باب اشاعره و کرامیان، توجه وی به فلسفه در برابر ادیان و اشارۀ وی به جریان غالب فلسفی روزگارش.
شهرستانی در سرآغاز گزارش خود از عقیدۀ شیعه، خصوصیت شیعه را باور به آموزۀ «نصّ» و وجوب «تعیین و تنصیص» در امامت میشناساند. ذکر این ویژگی برای شیعه را مقایسه کنید با جایگاه کلیدیِ «نصّ» در گزارشی که شهرستانی در ابتدای مقدمۀ سوم کتابش از سرآغاز اختلاف مسلمانان به دست میدهد. اگر از گرایشهای شیعی شهرستانی باخبر باشیم، آنگاه تأکید او بر آموزۀ شیعیِ «نصّ» و مخالفتش با رأی برجسته میشود و تکیۀ وی به نقش سرپیچی از نصّ پیامبر(ص) در اختلاف مسلمانان صدر اسلام بیشتر به چشم میآید.
یکی از ابتکارات شهرستانی در الملل و النحل، وارد کردن نام و اندیشههای فیلسوفان در زمرۀ اهل اهواء و نحل است. میدانیم که شهرستانی با فلسفه، مخصوصاً از نوع ارسطویی- سینایی آن، سخت مخالف بود؛ چنانکه مصارعة الفلاسفۀ خود را مشخصاً در ردّ فلسفۀ سینوی نوشت. اهتمام ویژۀ شهرستانی در الملل و النحل به ذکر احوال و آراء فیلسوفان در زمرۀ «اهل اهواء» (در برابر «ارباب دیانات»)، نشان از طرز نگاه وی به جایگاه فلسفه در برابر دین و تضاد آنها با هم دارد؛ همچنانکه روایت مفصل وی از آراء ارسطو و ابنسینا (به عنوان نمایندۀ ارسطو در دنیای اسلام) گویای رونق فلسفۀ ارسطویی- سینایی در آن ادوار، با وجود مخالفت گسترده غزالی و پیروان وی، است.
دستنویسهای کهن متعددی که از الملل و النحل شهرستانی بر جای مانده ، گواه تداول و شهرت این اثر در زمانی نزدیک به روزگار مؤلف است. ترجمههای فارسی کتاب، از سوی دیگر، میتواند نشانۀ توجه به این متن در محیط فارسیزبان باشد. دستنویس منحصربهفردی که اینک به صورت نسخهبرگردان پیش روی خواننده است، به شمارۀ 2371 در کتابخانۀ ایاصوفیا (استانبول) نگهداری میشود. این ترجمه بر اساس متن تجدیدنظرکردۀ شهرستانی فراهم آمده است؛ متنی که وی در آن مقدمۀ نخست خود را – که در آن ذکر نصیرالدین ابوالقاسم محمود بن مظفر وجود داشت – حذف و تلخیص کرد و مقدمۀ کوتاهی را جایگزین آن ساخت. نسخه از آغاز و انجام کامل است، ولی در آغاز و انجام آن هیچ یادداشتی که نشانی از مترجم، کاتب و تاریخ کتابت آن به دست دهد نمیتوان یافت؛ همچنانکه هیچ مقدمه و مؤخرهای از مترجم در این ترجمه نیست. با این حال، به قرینۀ متن فارسی اثر و خط نسخه میباید آن را از قرن ششم دانست، یعنی در روزگاری نزدیک به زندگانی شهرستانی و یا حتی معاصر با حیات او.
نشانههایی در این ترجمۀ فارسی هست که نشان میدهد مترجم – یا دست کم کاتب – از نزاریان اسماعیلی است؛ چنانکه به هنگام ذکر «اصحاب دعوة جدیدة» و در ذیل نام «حسن بن علی الصبّاح» – به خطی که خط کاتب مینماید و افزودۀ او به متن اصلی – عبارت «قدّس الله روحه» و در ذیل «امام» (که مقصود از آن امام فاطمی مصر است) عبارت «لذکره السلم» افزوده شده است. برخی ویژگیهای گویشی که در نسخههای آثار نزاری الموت دیده میشود (گو اینکه مختص آن نسخهها نیست) در این متن نیز به چشم میآید. با توجه به آنکه نزاریان شهرستانی را از داعیان خود به شمار میآوردهاند، دور نیست که کسی از آنان الملل و النحل او را – با وجود وجهۀ ظاهراً بیطرفانه و حتی مخالف آن با نزاریان – از سر ارادت و احترام به فارسی برگردانده باشد.
ترجمۀ کهن الملل و النحل سوای آنکه یک اثر نسبتاً کهن فارسی از نوع متون ترجمهای است، از این حیث که قاعدتاً به نسخهای قدیم و احتمالاً اصیل از متن مبداء (اصل عربیِ الملل و النحل) متصل میشود نیز درخور توجه و قابل مقایسه با ضبط نسخههای عربی کتاب است. در بخشی از ترجمۀ حاضر نیز که ترجمۀ تلخیصهای شهرستانی از آثار منطقی و فلسفی ابنسیناست، عملاً با ترجمهای کهن از نوشتههای منطقی و فلسفی ابنسینا روبروییم که از نظر تاریخ ترجمۀ متون منطقی و فلسفی از عربی به فارسی و تحوّل برابرگذاریهای اصطلاحات منطقی و فلسفی میتواند درخور اعتنا باشد.
محمد بن عبدالکریم شهرستانی (درگذشتۀ 548 ه)، ترجمۀ کتاب الملل و النحل (از مترجمی ناشناخته)، نسخه برگردان دستنویس شمارۀ 2371 (کتابخانۀ ایاصوفیا (استانبول)، مقدمه: سید محمد عمادی حائری، تهران، مرکز پژوهشی میراث مکتوب با همکاری مؤسسۀ مطالعات اسماعیلی (لندن)، چهل و یک، 524 ، 17 صفحه، قطع: وزیری، شمارگان: 200 نسخه، بها با جلد شومیز: 400000 ریال – بها با جلد سخت: 500000 ریال، 1395.