میراث مکتوب- دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، در مجموعه یادداشتهایی به ارائۀ گزارش ملاقاتهای فرهنگی اخیر خود پرداخته است. در ادامه چهارمین شماره از این یادداشتها را میخوانید.
پنجشنبه دهم بهمن به همراه جناب حمیدرضا نوربخش، استاد موسیقی آوازی به عیادت آقای رضا بابایی، نویسنده و ویراستار برجسته و پژوهشگر متون دینی در قم رفتیم. جناب بابایی را از آن زمان که ویراستار مجلۀ وزین آینۀ پژوهش بود میشناختم. اگر حضور ایشان در ادارۀ آن نشریه نبود شاید اکنون چنین نام و آوازهای برای آن نشریه میسور نمیبود. جناب بابایی سهم بسیاری در ارجگذاری جایگاه ویراستاری در مکتوبات و منشورات علمی قم دارند و اگر ابراز نظرات و کارگاههای ویراستاری فنی و ادبی ایشان نبود، منشورات آن خطه چنین جایگاهی نمیداشت.
در سالهای اخیر ایشان به رغم درگیری با بیماری طاقتفرسایی که داشتهاند یادداشتهای کوتاه و سازندهای را از سر درد در فضای مجازی به دست اهلش رساندند که بسی مفید و کارساز بود. کمتر طالب حق و فضیلتی را میتوان در این روزگار نام برد که بر لسانش کلمۀ حق جاری شود و با متانت و ادبِ نگارش، سخن دل خود را شفاف بازگو کند. ایشان سدشکنی کردند و بیپرده و بیپروا قلم در قلمرو نقد برکشیدند و دلسوزانه از باب «أحبّ إخوانی الیّ من أهدی الیّ عیوبی» سکوت را روا ندانستند و ارشاد جاهلان و راهگشایی برای عاقلان را مدام گوشزد میفرمودند. جایی که سکوت گویا مد روزگار شده ایشان انتقادات خود را بجا و در زمان مناسب، با تشخیص موضوع و مخاطب، با قلم شیوای خود، بیان کرده و تعبیر «جانا سخن از زبان ما میگویی» را بر زبان دوستانشان جاری میکردند.
رضا بابایی بیش از ۳۰ کتاب نوشته است. واقعنگری و تحلیل عمیق از واقعیات جامعه با بیانی دردمندانه از ویژگیهای ایشان است. آنچه در جلسۀ عیادت ایشان باعث تأسفم شد حضور دو، سه صاحب منصب دینی بود که گلدانی میناکاری شده به ایشان اهدا کردند و در مقابل عکاسی که همراه خود آورده بودند فیگور گرفته و عکس یادگاری گرفتند. آه از نهاد ما برخاست و زبان به گلایه گشودیم و این رفتار آن افراد را نکوهش کردیم.