میراث مکتوب- اولین رویداد از همایش سهروزه «اردیبهشت هگمتانه» روز سهشنبه ۲ اردیبهشت ساعت ۱۷ در آرامگاه بوعلیسینای همدان برگزار شد. در این برنامه که با استقبال پرشور مردم فرهنگدوست همدان همراه بود، پژوهشگران، شاعران و هنرمندانی از سراسر کشور حضور داشتند.
اردیبهشت؛ ماهی که شاهنامه به آن افتخار میکند
دکتر محمدجعفر یاحقی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، اولین سخنران این رویداد بود. او صحبت خود را با بیان مناسبتهای ادبی اردیبهشتماه آغاز کرده و گفت: «درودی بزرگ از خراسان بزرگ به هگمتانه عظیم، درودی از فردوسی به پورسینا، از فردوسی به همدان، از فردوسی به سعدی. ماه اردیبهشت، ماه فرخندهای است که به نام سه شاعر بزرگ زبان فارسی نامبردار شده است.
اول اردیبهشتماه جلالی
بلبل گوینده بر منابر قُضبان
بر گل سرخ از نم اوفتاده لَآلی
همچو عرق بر عذار شاهد غضبان
روز اول اردیبهشت، روز سعدی و ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی است. در واقع اردیبهشت با نام، یاد و سخن سعدی بزرگ، خداوندگار سخن، پادشاه اقلیم سخن آغاز میشود و با نام فردوسی و خیام پایان میپذیرد. در این میان مناسبتهای بسیاری هست که این ماه را برجسته و شاخص کرده است؛ بهترین ماه بهار، اردیبهشت هژیر که شاهنامه به آن افتخار میکند.»
سکهای تازه به نام سعدی با طرح شاهنامه
سپس یاحقی درباره نزدیکی مضامین آثار سعدی به مضمونهای شاهنامه صحبت کرد: «من قصد دارم نکته کوچکی را درباره سعدی بهعنوان خداوندگار سخن عرض کنم؛ استمرار و ادامه کار سعدی که دنباله کار شاهنامه است. فردوسی زبان فارسی را استوار و محکم کرد و سعدی آن را به آسمان عِلِّیّین رساند. این مناسبت بین این دو شاعر بزرگ هست. اتفاقا سعدی در آثار خودش نظر خاصی به شاهنامه داشته است؛ بدون اینکه بخواهد این موضوع را آشکار بکند. من اجازه میخواهم کمی راحتتر و بهاصطلاح غیرتخصصی صحبت بکنم. سعدی با زرنگیهای خاصی، بسیاری از ارزشها و پیامهای شاهنامه را به نام خودش نامبردار کرده است؛ در واقع به نام خودش سکه زده است. اگر در مضامین اخلاقی سعدی دقت کنیم؛ اگر ظرافتها و زیباییهای سخن سعدی را کنار بزنیم و به اصل موضوع بپردازیم، بسیاری از موضوعات اخلاقی سعدی در شاهنامه دیده میشود. یعنی سعدی این مضامین را از شاهنامه گرفته است و سکه تازهای به نام خودش زده است.»
سعدی؛ یکی از زیرکترین شاعران زبان فارسی
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد در ادامه سخنان خود به بررسی سبک آثار سعدی و کارهایی که او انجام داده، پرداخته و در این باره گفت: «به نظرم سعدی یکی از زیرکترین شاعران زبان فارسی و یکی از زیرکترین انسانهای ایرانی است. سعدی تمام خصلتهای خاصی را که ایرانیها در مناسبتهای مختلف و در ارزشگذاریهای خاص داشتهاند، در وجود خودش متبلور کرده و از این ارزشها برای تعالی شعر فارسی و نامبردار شدن در عرصه زبان فارسی استفاده کرده است.»
یاحقی درباره شگردهای ادبی این شاعر ایرانی توضیح داده و افزود: «یکی از این زیرکیها همین است که عرض کردم. سعدی مضمونهای فراوانی را از شاعران پیش از خود گرفته است و آنها را چنان به خودش نسبت داده، چنان دگرگون، زیبا و عاشقانه کرده است که امروز کسی این اشعار و مضامین را به نام صاحبان اصلی آنها نمیشناسد. من دقت کردهام که سعدی بسیاری از مضمونها را از شاهنامه گرفته و این مضامین از شاهنامه به آثار سعدی آمده است. اگر نگوییم که من از فردوسی صحبت میکنم؛ من از خراسان آمدهام، باوجود فردوسی و با نام فردوسی بزرگ شدهام. بنابراین نمیتوانم انکار و فراموش کنم. بهخصوص که این مناسبت بین این دو شخصیت هم وجود دارد. آنچه اهمیت دارد این است که سعدی این زبان را بهگونهای پیراسته کرده و جلا و جلوه داده که همه کسانی که بعدا این مضمونها رو میبینند، آن را به سعدی نسبت میدهند و این هنر کمی نیست. این هنر بسیار بزرگی است.»
بوستان، حماسه روزگار سعدی
دکتر یاحقی در بخش دیگری از سخنان خود به جنبه حماسی بوستان سعدی و مقایسه آن با شاهنامه فردوسی پرداخته و در این باره گفت: «کار دیگری که سعدی انجام داده، در ارتباط با خود شاهنامه و قالب و وزن شاهنامه است. در واقع بوستان سعدی، ادامه شاهنامه است. من گاهی در کلاس میگویم که بوستان، حماسه روزگار سعدی است. فردوسی حماسه قرن چهارم را سروده و سعدی حماسه قرن هفتم را؛ اما با همان شگرد خاص خودش. شاید کمتر کسی جز متخصصین متوجه شده باشند که وزن و بحر و قالب بوستان، همان قالب شاهنامه است؛ ولی واقعیت این است که همان قالب است با همان شگرد.
وی در ادامه صحبتهای خود در این زمینه به تفاوتهای بین این دو اثر تاریخی اشاره کرده و افزود: «شاید اینجا هم زرنگیهای خاص سعدی، آن زیرکیهای انسان زیرکسار تاریخی، خودش را نشان داده که نخواسته مستقیم با فردوسی مواجه شود. فردوسی آنقدر در نظر او بزرگ بوده است که فکر میکرده اگر موازی و درست روبهروی او قرار بگیرد، شاید شکست بخورد. به این جهت مسیر کار را عوض کرده است؛ هم محتوای بوستان را متفاوت کرده و پیامهای روزگار خودش را آورده و هم با موزیک، طنین و آهنگ، سخن خودش را عوض کرده است. شما از شاهنامه یک صدا میشنوید و از بوستان صدایی دیگر. این صدای خاصی است که سعدی به این سخن داده و این ویژگی جزو امتیازات کار سعدی است. اما اگر میخواست مستقیم با فردوسی مواجه شود، توفیق چندانی به دست نمیآورد. خود او هم به این مسئله توجه داشته، چنانکه بزرگان ادب میدانند.»
یاحقی ادامه داد: «من برای اطلاع کسانی که شاید ندانند میگویم که یکبار در خود بوستان، سعدی به این موضوع اشاره کرده که من نمیخواستم حماسه بگویم، وگرنه مشکلی برای گفتن حماسه نداشتم. ظاهرا ملامتگران میگفتند که سخن حماسهسرایی بر فردوسی تمام است؛ شما نباید وارد این کار بشوید. ولی او اعلام کرده که من میتوانستم وارد این کار شوم و بعد چند بیت حماسی هم گفته و رد شده است. گفته که اگر بخواهم حماسه بگویم، مشکلی نیست. این هم از زیرکیهای بزرگ سعدی است که مستقیم نخواسته با این قضیه مواجه شود.
سخن سعدی؛ حرف آخر در ادبیات فارسی
سپس دکتر محمدجعفر یاحقی به جایگاه سعدی در ادبیات فارسی پرداخته و در این باره گفت: «آن چیزی که اهمیت دارد، این است که به نظر من، سعدی بهعنوان شاخص روزگار خودش، بهعنوان شاخص ادب فارسی و بهعنوان کسی که معدل کارهای گذشته را در آثار خودش نشان داده، مشخص شده است. من فکر میکنم سعدی نهتنها به جنگ و به مبارزه با شاهنامه رفته؛ بلکه همه شاعران و حتی همه نویسندگان پیش از خودش را به مبارزه طلبیده و بر آنها فائق آمده است. سعدی انواع قالبهای شعری را که پیش از او بوده، تجربه کرده است. دیوان سعدی مجموعهایست از همه قالبهای شعری شناخته شده و همه پیامها و ارزشهای ادبی که تا روزگار او تجربه شده؛ از وصف طبیعت گرفته تا مدح، اندرز، موعظه و همه سخنانی که قبل از او گفته بودند و بخصوص در غزل که او سخن آخر را زده است. در واقع سعدی به جنگ همه شاعران پیش از خودش رفته، بر همه آنها فائق آمده و خودش را بهعنوان پادشاه ملک سخن، پادشاه ملک سخنوری، نامبردار کرده است.»
او در ادامه افزود: «اگر این حرکت و مسیر را دنبال بکنید، ملاحظه میفرمایید که سخن سعدی در ادبیات فارسی حرف آخر است. حافظ البته چیز دیگری است. حافظ در روزگار خودش، شگرد دیگری را انتخاب کرده و به جنگ سعدی نرفته است. از طریق دیگری آمده است که متفاوت باشد. آنچه اهمیت دارد، این است که اول اردیبهشت که به نام سعدی نامبردار شده است، آن را برجسته کرده، فضای فرهنگی ایران را به خودش اختصاص داده است و همانطور که اشاره کردم این شرایط باعث ثبت جهانی نام سعدی شده است.»
گلستان سعدی نثرهای پیشین را از سکه انداخته
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد در بخش دیگری از سخنان خود به ویژگیهای گلستان سعدی پرداخته و دراینباره گفت: «گلستان سعدی هم نوعی مبارزه با همه نویسندگان پیش از خودش و همه کسانی که قبل از او به نثر نوشتهاند، است. وقتی صحبت از ملک سخن است، بخشی از این سخن نثر و بخشی نظم است. سعدی در نظم، اشعار متعدد، متنوع و متفاوتی گفته است. قصیده، غزل، مسمط، قطعه و حتی تکنیکهایی گفته است تا هر کس قبل از او سخنی ازایندست گفته باشد، بگوید این منم که پادشاه ملک سخن هستم. در نثر هم هر کس پیش از او نوشته است از بیهقی، کلیلهودمنه، قابوسنامه، سیاستنامه و همه نامهای دیگر، گلستان آنها را از سکه انداخته و گلستان سعدی نامبردار شده است.»
وی در ادامه به اهمیت حضور سعدی در منطقه فارس اشاره کرده و افزود: «این شخصیت نامبردار و شاخص، ادبیات فارسی را به اوج و تعالی خودش رسانده و نام فارس را بلندآوازه کرده است. تا پیش از سعدی در فارس شاعرانی نبودهاند و شاید بتوان گفت سعدی نخستین شاعر بارز و شاخص استان فارس تا روزگار خود است و قبل از آن، ما سابقه ادبی چندانی در فارس نداریم. این یک معجزه است که ناگهان از ولایت و سرزمین فارس، آدمی مثل سعدی برمیخیزد و همه قلمروی فرهنگی را به خودش اختصاص میدهد. آن زیرکیهایی که در افق اندیشه کرده است، آن مضمونپردازیهایی که کرده است، آن زیباییهایی که آفریده است؛ بهخصوص با زبان نرم و لطیف خود، زبان فارسی را از همه عوارض ناخوشایندی که قبلا گرفتارش بوده، پیراسته کرده است. خشونت و سنگینی که در سبک خراسانی وجود داشت، گرفته و به یک عرصه لطیف و نظیفی که اساسا شعر فارسی به آن نیاز داشت، تبدیل کرده است. دنیای سعدی، دنیای زیرک، دنیای زرنگ و دنیای قشنگی است که زبان فارسی بهشدت به آن نیاز داشته است.»
زبان سعدی؛ زبان فرهنگی و زبان دل همه ملت ایران
دکتر محمدجعفر یاحقی در پایان صحبتهای خود به اهمیت آثار سعدی در زبان و ادبیات فارسی اشاره کرد و گفت: «روز سعدی را گرامی میداریم. نام اردیبهشت با نام سعدی یکی شده و فرهنگ سعدی، فرهنگ اردیبهشتی است. بهخصوص زیباییهای طبیعت و زیباییهایی که سعدی در فارس آن روزگار تجربه میکرده است که شاید امروز دیگر آن زیباییها نباشد، در گلستان، بوستان و آثار سعدی خودش را نشان میدهد. بر روان پاک سعدی درود میفرستیم و خوشحالیم که فردوسی و سعدی در دونقطه مشخص زبان فارسی، خدمتگزار این زبان سترگ بودهاند. زبانی که امروز همه ما را کنار هم نشانده است و فضای صمیمیت، اتحاد، اتفاق فرهنگی و اتحاد ملی را در کشور ما و در دنیای ما فراهم کرده است. زبان فارسی تنها زبان ایران نیست. زبان همه قلمروی فرهنگی بزرگ ایران است و همه دنیا، زبان سعدی را زبان خودشان میدانند. در کشورهای مختلفی که زبان فارسی رواج داشته و امروز نیز دارد، نام، یاد، زبان، فرهنگ، فکر و نشاط سعدی وجود دارد. من با همه وجود به روان این بزرگان درود میفرستم و آرزو میکنم که زبان سعدی همچنان زبان فرهنگی و زبان دل همه ملت ایران باقی بماند.»
نجوا کندری
منبع: همداننامه