خیلی حیف شد، یکصد دریغ و فسوس.
همه می دانیم که میز ادارات دنیوی/دولتی، به کسی وفا نمی کند. بالاخره باید روزی « رخش را ببوسیم و تقدیم غیر کنیم» طبعاً این بنده و دیگر بنده های گرفتار بندهای اداری هم، از این قصه مستثنا نیستند.
و اما حضرت حجة الاسلام جناب دکتر رسول جعفریان، آدم جالب، متفاوت، ممتاز و گاه ستیهنده و احیاناً غافل گیرکننده است. مثلاً برعکس دیگران که دل کندن از میز ریاست را برنمی تابند و بر حقانیت خود از لحاظ تملک میز، پای می فشارند، او مدتهاست که می خواهد میز را رها کند، ولی میز وفادارتر است و دست از او بر نمی دارد. هر از گاهی می گوید تا فلان تاریخ بیشتر نمی ماند. خب لابد، تا حالا هم میز نمی گذاشته و هم مالک میز.
روزی پس از اتمام انتخابات اخیر مجلس، سایت کتابخانه، با این حقیر گفت و گویی کتبی کرد. در آخر آن مصاحبه، گفتم: آقای رسول جعفریان، آنچه باید انجام می داد، داد، دیگر بماند مثل سابق تأثیر گذار نیست. ولی به هر حال چند ماهی ماند به امید انجام کارهایی بیشتر تر، اما غافل از قحط سالی پیش رو. ادوات جنگی، از مرد هماوردها گرفته شد. دیگر داستان بودن او شده بود قضیۀ منطقی «سالبۀ به انتفاء موضوع».
از سویی گاه یادداشتهایی دردمندانه در خبرآن لاین در وبلاگش می گذاشت و هنوز هم می گذارد. دوست و دشمن هم ذیل نوشته هایش، داد سخن می دهند و جمعی به به و خلقی هم او را پند گفته و می گویند و از گفته خود دل شادند که مثلا: از شما بعید است یا در شأن شما نیست که این جور حرفها را در سایتها می نویسی….الخ.(= الی آخر)
اسپند روی آتش
سال 66-67 در منزل استاد بزرگ تاریخ تشیع، علامه سید جعفر مرتضی عاملی در قم با او آشنا شدم. او را طلبه ای کوشا، علاقه مند و شیفتۀ پژوهش و تحقیق در تاریخ اسلام و تشیع یافتم. دیدم قراری ندارد. گویا در پی گمگشته ای است که برای رسیدن به آن، خود را به آب و آتش می زند. از این کتابخانه به آن کتابخانه، گاهی نسخ خطی را می کاود و خطوط ناخوانا را می خواند و یادداشت بر می دارد و گاهی به منابع چاپی رجوع می کند و مقاله می نویسد و کتاب تألیف می کند و سپس برای تعمیم افاده و تسهیل ارجاع، مجموعه مقالات خود را در چندین مجلد جداگانه به چاپ رسانده و می رساند. اخیر دیدم رسائل و سفرنامه های حج را یکجا گرد کرده و با آنها که خود تصحیح کرده بود، در بیش از 10 مجلد منتشر کرده است.
جوانی پرکار اما با شتاب
او را جوانی یافتم که احساس می کند، کارعلمی در کرانۀ دریای معلومات و دانشهای اسلامی و انسانی، کم یاور است و او هم، فرصت چندانی ندارد، گویی این فرمودۀ حضرت امیرمؤمنان علی (ع) را نقش ذهن خود کرده که« اعمل لدنیاک، کأنّک تعیشُ ابداً و اعمل لآخرتک کأنّک تموتُ غداً» لذا دانست که باید خوب بخواند و درست تحقیق کند و تند بنویسد. برای همین قلم را فرو نگذاشت و در خودرو کارگاه خود، هیچگاه پای همّت و حمیّت را از روی پدال گاز برنداشت، هوش و حافظۀ خدادادی را به یاری گرفت تا از هفوات و لطمات سرعت و شتاب در کارها بکاهد. به قول دوستان: او از اتباع مکتب سرعت در نگارش و نشر، در میان اقران خود از طلاب اهل قلم در قم به حساب می آید.
کثیرالتألیف است
از لحاظ کثرت تألیفات و امور علمی، بعید است اما ممکن است و شاید هم محال نباشد که گوی سبقت را از مرحوم استاد ایرج افشار برباید. یک دلیل مهمترش این است که جعفریان، جزء اولین طلابی بود که به محض ورود رایانه به قم، قلم را که با دو انگشت می گرفت، فرو هشت و به یاری صفحه کلید کامپیوتر با ده انگشت مقالات خود را می نوشت، تا با شتاب بیشتر بتواند کارهای علمیش را به سرانجام برساند.
عشق به کار و جمع و تألیف کتب، باعث شد دُریابی، در قم( حجة الاسلام شهرستانی) گوهر توانمندی او را دَریابد و مدیریت کتابخانه ای مهم را بدو سپارد. لذا بار دیگر بخت با او یار شد و او موفق گردید، با حمایت مالی و معنوی بیت معظم حضرت آیة الله سیستانی، کتابخانۀ تخصصی تاریخ ایران و اسلام را در قم تأسیس کند، کتابخانه ای که اکنون بیش از 200 هزار جلد کتاب، از داخل و خارج فراهم کرده و روزانه به محققان و طلاب علاقه مند به پژوهشهای تاریخی، خدمات رسانی می کند.
قبول مدیریت کتابخانه مجلس
چهار پنج سال پیش وقتی مدیریت کتابخانه مجلس را پذیرفت، گفت می خواهد تمام بودجه کتابخانه را به خرید نسخه های خطی، چاپی، اتمام کار فهرست نویسی نسخه ها، چاپ فهارس، اسکن و دیجیتالی کردن نسخه ها و در اینترنت گذاشتن تصویر آنها و…اختصاص دهد و به همین دلیل، ابتدا قصد چاپ متون خطی و چاپ نسخه برگردان (عکسی) را نداشت، ولی بعد با سرعت، دست به نشر وسیع کتب و نشریات زد. با این کار دهها جوان پژوهشگر را صاحب مقاله و کتاب نمود و با معرفی آنها، موجب بروز استعدادهای جوان و علاقه مند گردید.
البته هرچند سنّت سنیّۀ آیین حامیان نسخ خطی را که از کارهای نیک اسلاف او بود، به رغم رأی و اصرار دوستانش رها کرد، ولی خوشبختانه کتابخانه ملی به پیکر نیمه جان این مراسم با شکوه سالانه، رمقی دوباره بخشید و اکنون می کوشد که هر سال به شکل شایسته تری آن را برگزار کند.
رمز توفیقات جعفریان
جعفریان به چند دلیل در مدیریت کتابخانه مجلس، مدیری ممتاز، متفاوت و استثنایی بود:
1. فرد لایق و کاردان است. یعنی او بحق سرجایش نشست، عالماً کان او عامداً او رابطاً او ضابطاً.
2. کسی که پیشتر و از قبل تجربۀ مدیریت کتابخانه را داشت.
3. کسی که درد کتابخوانان و نسخه پژوهان و مصححان را با تمام وجود حس می کند.
4. کسی که به فهارس نسخ خطی صدها بار مراجعه کرده و می داند نسخه، در کتابخانه دهها سال مانده باشد، ولی فهرست نشده باشد، چه خسارت و مصیبتی است، مطلبی که بعضی از همتایان او، احتمالا کمتر یا اصلاً درک نمی کنند.
5. کسی که شیفته پژوهش است و می داند که حداکثر امکانات را باید برای محققان فراهم کرد. می داند وقتی محققی با سوابق علمی وارد کتابخانه می شود، نباید دم در مانع ورودش شوند، بلکه باید سریعاً تقاضایش را برآورده کنند. و قس جاهای دیگر را!
6. کسی که حوزوی است، دانشگاهی است، اهل علم و عمل است، لذا بحق، خواسته پژوهشگران هر دو حوزه را درک می کند…..
7. او جسور، خطر پذیر و با شهامت است.
8. اعتماد به نفس بالایی دارد.
9. استوار و خستگی ناپذیر است.(البته اخیراً خسته شده است)
10. مبدع، مبتکر و خلاق است.
11. از همه مهمتر ایشان تاکنون مورد حمایت، عنایت و مستظهر به شخص رئیس محترم مجلس شورای اسلامی بوده است. لذا برخی از کارهای بزرگ و به یادماندنی او مثل ارائه تصاویر نسخ خطی کتابخانه مجلس به مراکز معتبر علمی کشور، که بعید است دیگر مدیری یا کتابخانه ای مؤمن، معتقد، قادر و حاضر به انجام چنین این کار بزرگی باشد،
به هر روی، قطعاً بدون پشتیبانی مباشر رئیس محترم مجلس شورای اسلامی جناب دکتر لاریجانی تحقق چنین آرزویی برای تأمین نیازهای علمی و عمومی پژوهشگران، امکان پذیر نبود.
ناگفته نماند که عجله و شتاب ایشان برای انجام کارهای اجرایی و علمی و بعضاً تصمیمات ایشان در عقد یا فسخ برخی قراردادها یا جابجایی مدیری و یا امتیاز دادن به کار یا مدیر دیگری که جزء اختیارات یا سلایق مدیریتی ایشان بوده، گاه با واکنش برخی از همکاران اداری و دوستان طرف قراردادهای علمی مواجه می شد و احیاناً آنان اعتراضات خود را علنی می کردند، ولی اینجا جای طرح اینگونه مطالب نیست و ما هم در مقام داوری در بارۀ صحت و سقم گفته ها و شنیده های این و آن نیستیم، ما دستاوردهای فرهنگی و علمی ماندگار و تأثیرگذار و تاریخی ایشان را می بینیم و می سنجیم و می دانیم که بسا دهها مدیر دیگر در کشور آمده اند و رفته اند و بیش از ایشان هم بودجه گرفته اند، ولی خروجی و عملکرد آنها رضایت بخش و قانع کننده نبوده است.
جامعه به امثال جعفریان نیاز دارد
آیا جامعه از زایش فرهیختگانی چون جعفریان عقیم است؟
فرصت طلایی انقلاب اسلامی نشان داد که وقتی در دوره ای از آمد و شد این و آن و یا در عهد و عصر تنگناها و یا در زمان بروز و ظهور مدیرانی لایق و مانند آن، شرایط ویژه ای فراهم شود، در آن صورت است که زمینه های رشد و بالندگی و شکوفایی استعدادهایی خلاق و تأثیرگذار – چه بین مدیران و چه افراد با استعداد- ایجاد می شود. حال چه عواملی باعث پیدایی یا برعکس گاه مانع ظهور چنین شرایطی می گردد، پرسشی است که پاسخ آن بر عهدۀ جامعه شناسان هر جامعه ای است. قطعاً در جامعه هزاران نفر انسانهایی بالقوه توانمند و با استعداد و حتی نابغه وجود دارند، دُریاب اندک است تا آنان را دریابد. دردمند قلیل است تا به درد آنان برسد. آب بسیار و تشنه، کمیاب است. آب کم جو تشنگی آور به دست. خدایش نگهداراد آن نادرۀ دوران را که مدتی است کنج عزلت را گنج قناعت ساخته، روزی به مزاح می گفت: قصد داشتیم آقا بزرگ(صاحب الذریعه) شویم، گشتیم منزوی.(استاد احمد منزوی پسر آقا بزرگ)!
حال« کم من فئة قلیله» که باید زمینه بروز استعدادهای آنها فراهم گردد، در آن صورت است که جامعۀ علمی کشور خصوصاً در زمینه های علوم انسانی، شاهد دستاوردها و توانمندیهای مدیریتی و قلمی آنها خواهد بود و دعایی که روزی در حق جعفریان می کردیم که« کثّرالله امثاله»، محقق گردد.
مدیری دانا و مختار
اگر نگاهی به مدیریت کتابخانه های بزرگ کشور بیفکنیم، وقتی میزان یا موارد موفقیت یا حجم نا رضایتی های مخاطبان آنها سنجیده شود، دیده می شود که مدیران به دلیل نداشتن اوصاف فوق الذکر و نیز دولتی یا شبه دولتی یا شخصی یا … بودن؛ اختیاری یا درایتی یا درکی یا توفیقی در تصمیم گیری ها ندارند و نتیجه آنکه وقتی کسی پیدا می شود و با اختیارتمام و قدرت تصمیم گیری بالا و فهم و درک عمیق از موضوع کار، اقداماتی چشمگیر و اعجاب آور انجام می دهد، کسی باور نمی کند، لذا او هم به سهم خود می کوشد سطح خدمات رسانی را به پژوهشگران کتاب و نسخ خطی کتابخانه متبوعش به حدّ اعلا برساند.
از کتابخانه به خانه
حالا جعفریان عزم، جزم کرده که برسد به کارهای علمی عقب افتاده اش. احساس می کند- جسماً و روحاً- توش و توان لازم برای کارهای بیشتر و سنگینتر در کتابخانه را ندارد. او مدیری بود که وقتی وارد میدان عمل شد، به مصداق « واعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة»چون عِدّه و عُدّه را مهیّا دید، دست به کار شد. مهم این است که او ثابت کرد که « اگر بخواهیم و اهلش باشیم، می توانیم». اگر در جایی درجا می زنیم، شاید برای این است که « یا این کاره نیستیم و یا عده ای نمی گذارند».
جعفریان هر جا که باشد، با اوصافی که از او یاد کردیم، موفق است. آمدنش خوش یمن بود و رفتنش تأسف برانگیز.
دوستانش مزاح می کردند که او را باید به طور دوره ای مدیر کتابخانه های بزرگ ایران(مشهد و قم تهران) کرد تا مثل کتابخانه مجلس، نسخه های خطی بسیاری تصحیح و چاپ شود، فهرست نویسی همه نسخ خطی کشور به پایان برسد، تصویر تمام نسخه های ایران یکجا برای همه پژوهشگران در دسترس باشد و…
اکنون بخشی از دغدغه های او، بررسی آسیبهای فرهنگی و سیاسی رایج جامعه شده است. مرتّب می نویسد و با کنایه و ایماء و اشاره، گاه بی پروا و بی پرده، حرفهای خود را می زند. امید واریم دردمند بماند، ولی به سیاست و بازیهای پنهان آن کشیده نشود.
برایش دعا می کنیم که: الهی دیر زیاد و از آفات دهر، در امان ماناد!
و همه کارها و کوششهایش را می ستاییم و به او می گوییم: دست مریزاد.
اکبر ایرانی- میراث مکتوب