میراث مکتوب- چرا محفل انس چهارشنبههای آخرماه؟
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی بجان آمد خدا را همدمی
تحولات و فراز و نشیبها و حوادث تلخ اجتماعی گاه چنان تأثیرات سوئی بر روح و روان اهل فرهنگ و هنر میگذارد که درمان و جبران آنها بهآسانی مقدور نیست. بسیاری از این حوادث منجر به افسردگی، انزواطلبی و خلوتگزینی این جمع آسیبپذیر جامعه میشود. یکی از راههای جلوگیری از این آسیبهای آفتزا، تشکیل نشستها و دورهمیهای دوستانه با حضور اهل شعر و موسیقی برای ایجاد خوشایندی، آرامش، تمدد اعصاب و رفع دلمردگی و پریشانحالی جمعی است که پا به سن گذاشته و اغلب دور از فرزندان به تنهایی بسر میبرند. کسانی که عمر با برکت خود را به تدریس و تألیف و تصحیح و ترجمه گذرانده و توان چندانی برای ادامۀ کارهای علمی ندارند و به نوازش روح نیازمندند و اینکه کسی جویای احوالشان شود و یادی از آنها کند.
حدود دوازده سال پیش استاد مهدی محقق که خدایش به سلامت داراد، از سنتی دیرین در گردهمایی اصحاب چهارشنبه در مدرسۀ سپهسالار سخن گفت که دانشمندانی چون محیط طباطبایی، مرتضی مطهری، عبدالله نورانی، احمد آرام، حبیب یغمایی، احمد مهدوی دامغانی، سید جعفر شهیدی، مجتبی مینوی، موسوی بهبهانی و دیگران در این دورهمی دوستانه و عالمانه شرکت میجستند و دربارۀ مباحث علمی و ادبی و دینی بحث میکردند. همین گفته، مرا واداشت تا آن سنت نیکو را تکرار کنم و محفل دیدار با یاران یکدل و همراه را برگزار نمایم.
در طول این سیسال خدمت در مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب، همواره وظیفۀ حرفهای، اخلاقی و انسانی خود میدانستم که هر از گاهی تلفنی یا حضوری، احوالپرس استادان و پیشکسوتان فضیلت و دانایی باشم. گاه عزیزی سراغ استادی را میگرفت و معلوم میشد مشتاق دیدار اوست. چنانکه گفته شد احساس تنهایی و گاه افسردگی و پریشانحالی از نابسامانیهای زمانه موجب آزار برخی بزرگان شده است. از این بیت شعر سعدی مدد گرفتم که خوش گفت: «یارا بهشت صحبت یاران همدم است» و سخن حافظ هم تأکیدی بود بر این خواسته که «اوقات خوش آن بود که با دوست بسر رفت»، عزم خود جزم کردم تا محفل انس دیدار ماهانه با اهل فرهنگ و دانش را پیگیرم.
نخستین جلسه دیدار روز 28 اردیبهشت سال 90 با حدود ده نفر از جمله مرحوم دکتر غلامرضا جمشیدنژاد اول و مرحوم دکتر محسن جعفری مذهب و استادانی چون دکتر مهدی محقق، سیدعلی موسوی گرمارودی به صرف آبگوشت در دفتر بنده برپا شد. دومین جلسه با چند ماه فاصله در سال 91 با حضور20 نفر از جمله زندهیادان مصطفی ذاکری، غلامرضا جمشیدنژاد اول، محسن جعفری مذهب و عزیزانی چون حسین معصومی همدانی، توفیق هاشمپور سبحانی، علی رواقی، سیدعلی آل داود، قاسم صافی، محمدحسین ساکت، محمود جعفری دهقی و… برگزار شد.
بجز دوسال ایام شیوع بیماری مسری کوید 19 که همه بالاجبار محبوس در خانهها بودیم و دورکاری رونق گرفته بود و از سوی دیگر افسردهحالی و غم عزلت مزید بر بیماری کرونا شده بود، ضرورت استمرار این نشستهای دورهمی دوستانه با اهل فضل و دانایی دوچندان احساس میشد. بحمدالله از آن پس هرماه بیوقفه در گرما و سرما مفتخر به زیارت اهل علم و فرهنگ و هنر بودهایم. البته یکبار هم به پیشنهاد دوستان در گرمای مردادماه آبدوغخیار با نان خشکی که از شهر سرخه بانی آن مجلس تدارک دیده بود، از حضار پذیرایی شد که دیگر دوام نیافت. اما لیست بلند و بالای مدعوین و میهمانانی که تاکنون در این نشستها شرکت جستهاند، فزون از 600 نفر شده است. مدعوین جلسات دو گروه هستند استادان پیشکسوت که در قید حیاتند و توان راه رفتن دارند و بعضاً بالغ بر 80 و 90 سال سن دارند، هرماه دعوت میشوند و برخی هرماه تشریف میآورند و بعضی دیگر به اقتضای حال و مجال وقت قدم بر چشم ما مینهند. بسی موجب افتخار است که استادانی چون دکتر مهدی محقق و بانوی فرهیختهشان دکتر نوشآفرین انصاری، دکتر فتحالله مجتبایی، دکتر حسن انوری، دکتر علیاشرف صادقی، دکتر یوسف ثبوتی، استاد محمد روشن، دکتر ژاله آموزگار، دکتر علی بلوکباشی، دکتر علیاشرف مجتهد شبستری و … بر میراث مکتوب منت نهاده و زهی سعادت که به قول حافظ «خاک روب درِ میخانه کنم مژگان را» پذیرای قدومشان هستیم. برخی دوستان مانند دکتر بهرام گرامی و محمد توکلی صابری و … که امریکا زندگی میکنند، هربار به گفته خودشان، زمان رفت و برگشت خود را طوری تنظیم میکنند که یک یا دو جلسه در محفل انس میراث مکتوب به قول خانم دکتر نوشآفرین انصاری «آبگوشتپارتی» محضر استادان بنام را درک کنند. برخی این نشست را «زیارتکدۀ اهل دل» و دوستان دیگر هم چیزهایی مشابه گفتهاند.
اغلب هزینۀ ضیافت ماهانه اعم از گوشت و نخود و نان و سبزی و دوغ و … را خود شرکتکنندگان تأمین میکنند. خوشبختانه چون این نشستهای پیاپی باعث معرفی بهتر میراث مکتوب شده، برخی از سر لطف بخشی از هزینههای تولید کتاب اعم از کاغذ و چاپ و … را هم تقبل میکنند و طبعاً نامشان در صفحات آغازین کتاب مزین میشود. لازم به ذکر است که میراث مکتوب مؤسسهای کمکبگیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، اما این کمکها «کفاف کی دهد این بادهها به مستی ما»، و ما همواره برای ترویج فرهنگ وقف و حمایت از مؤسسات فرهنگی، دادِ سخن داده و نمونههای موفق در ترویج کار فرهنگی مانند موقوفات دکتر محمود افشار یزدی را مثال زدهایم، باشد که روزی موقوفهای هم به داد میراث مکتوب برسد تا دهها کار ناتمام و طرحهای ابتر و آرزوهای بلندش به سامان برسد.
از همان آغاز شروع این جلسات، به جز یک مورد که این بنده به رغم میلم کرونا گرفتم و عاجز از حضور شدم، تاکنون مدیریت تمام جلسات را برعهده داشتهام. در هر جلسه نخست گزارشی از عملکرد مؤسسه مربوط به همان ماه را ارائه نموده و گاه استادی یا مصححِ کتابی دربارۀ کتاب خود سخنی کوتاه میگفته است. گاه همان روز برخی از شرکتکنندگان که کتاب تازهنشرشدۀ خود را به مؤسسه هدیه میکنند، اگر مجال دست دهد، چند دقیقهای هم دربارۀ آن اثر سخن میگویند. اگر عزیزی در آن ماه سر بر تیرۀ تراب نهاده و عمرش سپری شده باشد، یکی دو نفر دربارۀ اوصاف نیک و خدمات علمیاش سخنی میگویند. در نماهنگی که اخیراً از حضور درگذشتگانی که در جلسات ماهانه شرکت کرده بودند، تهیه و پخش کردیم، حدود 20 نفر از بزرگان اهل فرهنگ و دانش از جمله حجة الاسلام سیدمحمود دعایی، احمد احمدی، عباس ماهیار، غلامرضا جمشیدنژاد اول، محسن جعفری مذهب، حسن انوشه، احمد سمیعی، محسنی کاشانی، ابوالفضل خطیبی و… از فیض حضورشان محروم گشتیم و گاه به مناسبت یادی از آنها میکنیم و برایشان طلب مغفرت.
درضمن هرماه به مناسبت زادروز یکی از استادان و فرهیختگانی که توفیق زیارتشان را مییابیم، شاخه گلی تقدیم میکنیم یا لوح سپاس و تقدیری تقدیم مینماییم و خدماتشان را ارج مینهیم. در پایان هر نشست از شاعران و هنرمندان درخواست میکنیم، هنرشان خِتام مِسک جلسۀ انس ماهانه باشد. تاکنون شاعرانی چون سیدعلی موسوی گرمارودی، سهیل محمودی و… و طنزپردازانی چون رضا رفیع و سعید بیابانکی و هنرمندان چون علی جهاندار، حسامالدین سراج، صِدّیق تعریف، علیرضا نوربخش، هاشم احمدوند، مجتبی عسگری، غلامرضا رضایی، علیاصغر شاهزیدی، بهنام وادنی و… فضای عطرآگین این نشستها را معطر و فضای معنوی آن را فرحبخش ساختهاند.
بسیاری از شاعران خوشذوق دربارۀ فضیلت این جلسه و نخودآب بودن آبگوشت، داد سخن داده و بنده در ردّ این اتهامات یک دوبیتی گفته و به شایعات پاسخ درخور دادهام:
به نام خداوند جان آفرین
خداوند خورشید و ماه و زمین
که پیش از تبارَک به خلق بشر
به آبــــــگوشت میراث گفت آفرین
حال پس از سیسال خدمت فرهنگی، گاه در برخی محافل فرهنگی و ادبی، ذکری از اینکه این مؤسسه حدود 480 جلد(390 عنوان) منتشر و سه نشریۀ تخصصی معتبر به جامعه عرضه نموده، نمیشود، به طنز بجایش بحث آبگوشت میراث مکتوب نُقل مجالس شده، به طوری که اخیراً در یک همایشی در تالار وحدت، مجری جلسه که بنده را درمیان حاضران دید، برای همراهی در اهدا لوح به برندگان دعوت کرد تا روی صحنه یا سن بروم و از آبگوشت میراث مکتوب بسیار تعریف کرد بدون اینکه درست بنده را معرفی و به سی سال کار و کوشش فرهنگیام اشاره کند، این شد که بعد از همان جلسه یکی دو نفر آمدند و نشانی رستوران و دیزیسرای ما را گرفتند!
بحمدالله و المنّه مردادماه 1403 یکصدمین نشست ماهانه را جشن خواهیم گرفت، برنامهای که قریب 12 سال از برپایی نشستهای دوستانه با اهل فرهنگ میگذرد و اشتیاق بسیاری برای شرکت در جلسات بحدی است که قادر به اجابت خواستههای آنان نیستیم. محل کتابخانۀ مؤسسه که حدود 60 صندلی در آن جای میگیرد، مکانی کوچک است و حتی گاه حدود 20 نفر هم در اتاقهای دیگر مشغول تریت آبگوشت و میل فرمودن میشوند.
به هر روی از بخش طنز ماجرا که بگذریم، هدف میراث مکتوب از برپایی این نشستها محقق شده، زیرا این مجالس صمیمی، اکنون محلی شدهاست برای تجدید دیدار با یاران قدیم و یافتن دوستانی جدید. غالباً حاضران با رویی خوش و حالی شاداب و روانی تندرست از این جلسات راهی منزل میشوند و دعاگوی مخلص هستند. با این بیت حافظ شیراز دامن سخن را فرا میچینم:
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
و اِن یَکاد بخوانید و در فراز کنید