میراث مکتوب- محمجعفر محمدزاده، پژوهشگر حوزه ادبیات و زبان فارسی، عصر دوشنبه 22 بهمن1403 در سومین نشست کارگاه شاهنامهخوانی مجتمع مسکونی ستارخان به معرفی منابع و مآخذ شاهنامه پرداخت و گفت: منابع داستانهای ملی ایران کاملاً روشن است و فردوسی در بسیاری از داستانها به منابع داستانها اشاره کرده است و از این لحاظ امانتداری فردوسی شایان توجه است.
مولف «بیداری در باغ مومیایی» افزود: قبل از شاهنامه فردوسی چند شاهنامه وجود داشته است. شاهنامه ابوعلی بلخی، شاهنامه ابومنصوری و شاهنامه دقیقی توسی. از شاهنامه نخست جز نامی به جا نمانده و از شاهنامه ابومنصوری که به نثر بوده تنها مقدمهای مختصر در دست است و از شاهنامه دقیقی توسی که با مرگش، کارش ناتمام مانده در حدود هزار بیت شناسایی شده است.
این شاهنامهپژوه ادامه داد: فردوسی در دیباچه خود از دو شاهنامه اخیر یاد کرده است. بنیاد هر سه شاهنامه و کار بزرگ فردوسی هم برپایه خداینامه به زبان پهلوی است که عبدالله بن مقفع آنرا به عربی ترجمه کرده و از اصل آن خبری نیست.
پژوهشگر حوزه ادبیات و زبان فارسی با اشاره به اینکه پس از مرگ فردوسی نسخههای متعددی از شاهنامه تدوین شده که در کتابخانهها و موزههای معتبر دنیا نگهداری میشوند، افزود: در حال حاضر بهترین نسخه موجود شاهنامه تصحیح استاد جلال خالقی مطلق است که برپایه نسخه مشهور به فلورانس تصحیح و تدوین شده است.
محمدزاده با بیان ویژگیهای این کتاب گفت: تصحیح خالقی مطلق در چند گونه و هرکدام با ویژگی خاصی چاپ شده است. نخست چاپ هشتجلدی است که مهمترین ویژگی آن آوردن نسخهبدلهای شاهنامه در پاورقی است که چهار جلد هم یادداشتهای مربوط به شاهنامه است که جمعاً دوازده جلد در قطع رحلی است. چاپ دیگر دو جلدی است در قطع رحلی که اغلاط و اشتباهات چاپ نخست را برطرف کرده است و دیگری چاپ چهار جلدی است که به قطع وزیری است که برای دانشجویان و استفاده در کارگاههای شاهنامهپژوهی بهتر و مناسبتر از دو چاپ قبلی است.
نویسنده کتاب «سیمای پهلوان ایرانی در سرگذشتنامههای کهن» مزیت چاپ اخیر را داشتن واژهیاب و بیتیاب دانست و افزود: شاهنامه را به درستی حافظه ملی ایرانیان خواندهاند و خواننده ایرانی بایستی نه به صورت گزیده که سیر منطقی شاهنامه از بخش اساطیری تا تاریخی آن را بخواند.
در بخش پایانی و پرسش و پاسخ این نشست ساسان والی زاده نیز به شاهنامههای تقلیدی پرداخت و گفت: شاهنامه چنگیزی از شمسالدین کاشانی در قرن هفتم، تمُر نامه هاتفی در قرن هشتم و حتی شاهنشاهنامه صبا مربوط به جنگهای فتحعلیشاه که در وزن و ساختار و رویکرد از شاهنامه فردوسی تقلید کردند، هیچکدام نتوانستند در ذهن ایرانیان پایدار بمانند.
محمدزاده نیز دراینباره افزود: دلیل ناپایداری این شاهنامههای تقلیدی نخست نداشتن جوهره و قریحه شاعری فردوسی است و دوم آنکه امثال تیمور و چنگیز و فتحعلی شاه در بُنمایه ذهنی و تاریخی مردم هرگز نمیتوانند جای فریدون و جمشید را بگیرند چراکه عاری از پیوستاری فرهنگی با حافظه تاریخی و هویتی مردم هستند.
نشستهای کارگاه شاهنامهپژوهی عصرهای دوشنبه به دبیری ساسان والیزاده در محل سالن اجتماعات مجتمع ستارخان برگزار میشود.
منبع: ایبنا