میراث مکتوب- دوازدهمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی دربارۀ جامی به «درنگی در بهارستان جامی» اختصاص داشت که با سخنرانی دکتر ناصرقلی سارلی، دانشیاردانشگاه خوارزمی چهارشنبه ۱۵ آذرماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در این درسگفتار سخنران به معرفی ویژگیهای بهارستان و روابط بینامتنی آن با گلستان سعدی و آثار متقدم اهل تصوف پرداخت.
ناصرقلی سارلی سخنانش را این چنین آغاز کرد: بحث من بر بهارستان متمرکز است. همه با گلستان سعدی آشنا هستیم و میدانیم که بسیاری معتقدند هیچکس نتوانسته اثری مانند آن خلق کند. با این حال آثار چندی در تقلید از گلستان نوشته شدهاند مانند بهارستان، روضه خلد یا پریشان قاآنی. من درباره دوران زندگی جامی بحثی نمیکنم فقط اشاره میکنم که بهارستان به یکی از امیران گورکانی یعنی سلطان حسین بایقرا تقدیم شده است.
بهارستان جامی هدفی تعلیمی دارد
نسبت بهارستان و گلستان بحث اصلی این جلسه است. سبب اصلی تالیف بهارستان این است که فرزند ارجمند جامی علوم عربی و فنون ادبی میخوانده و نیاز بوده است که کتابهایی بخواند که با این دانشها بیشتر آشنا شود. جامی این کتاب را به تقلید از گلستان نوشته است تا تمرینی باشد برای فرزندش. کتاب هدفی تعلیمی دارد و جامی سعی کرده است نسبت به متون نثر دوره خودش، نثری سادهتر داشته باشد تا کتاب جذابتر شود.
همانطور که گلستان از هشت باب تشکیل شده است، بهارستان نیز از هشت روضه تشکیل شده است. روضه اول درباره حکایات مشایخ صوفیه است، روضه دوم درباره مواعظ و حکمتهاست، سوم درباره اسرار حکومت و شاهان است، چهارم درباره جود و کرم است، پنجم درباره عاشقان، ششم درباره مطایبات و ظرائف، هفتم درباره شعر و بیان حال و نقد برخی شاعران است و هشتم داستانهایی است از زبان جانوران.
نسبت شعر به نثر در بهارستان از گلستان بیشتر است
ادبیات میتواند کارکردهای گوناگون داشته باشد اما دو کارکرد مهمترند؛ یکی لذتبخشی آن و دیگری جنبه تعلیمی است. کتابهایی مانند بهارستان باید میان این دو در تعادل باشند و فکر میکنم میان آثاری که به تقلید از گلستان نوشته شدهاند، این کتاب از همه بهتر تعادل را رعایت کرده است. نکته مهم این است که غیر از روضه هفتم، همه اشعار کتاب سروده جامی هستند. این شعرها عربی و فارسی هستند. باید به این نکته اشاره کنم که نسبت شعر به نثر در بهارستان از گلستان بیشتر است؛ یعنی گاهی نیمی از داستان در بهارستان شعر است و میدانیم که در گلستان چنین نیست.
شعرها چند دسته هستند و جای به کار رفتن نوع شعرها فرق میکند؛ یعنی به شکل تصادفی رباعی، مثنوی یا قطعه استفاده نمیشود و دلیل خاصی دارد. در قطعات بهارستان به وضوح تاثیر سعدی را میبینیم. قطعات معمولا وقتی به کار میروند که قرار است مضمون داستان به شعر دربیاید. جامی از مثنوی نیز برای همین کارکرد استفاده میکند. رباعیها کارکرد دیگری دارند و در این بخش تاثیر صوفیان پیش از جامی را میتوانیم ببینیم. رباعیها ادامه داستان نیستند؛ یعنی در راستای تداعی معانی هستند. شبیه این رباعیات را مثلا در مرصادالعباد میبینیم. تاثیر عبارات گلستان را بر جامی میبینیم؛ مثلا عبارت «در خبر است که» که در دیباچه گلستان قرار دارد، زیاد مورد استفاده جامی قرار میگیرد.
شعرهای عربی بهارستان شعرهای سادهای هستند و گاهی نمونه فارسی آنها نیز ذکر میشود؛ مانند این ابیات:
لا فی النهار و لا فی اللیل لی فرح فلا ابالی أطال اللیل ام قصرا
نی شب تهیام نه روز از ناله و آه خواهی شب من دراز خواهی کوتاه
گاهی این شعرها اقتباس از حدیث یا سخنی معروف هستند؛ مانند این بیت:
لاف بی کبری مزن کان از نشان پای مور در شب تاریک بر سنگ سیه پنهانتر است
این شعر اقتباسی از حدیثی است که میگوید شرک از راهرفتن مورچه سیاهی بر سنگ سیاهی در شبی تاریک دشوارتر است. به نظر میرسد حدیث مورد نظر جامی به جای شرک، مفهوم کبر را مد نظر داشته است.
در بخش رباعیها، طنین رباعیهای مولوی را میشنویم؛ مثلا:
جانا ز در تو دور نتوانم بود قانع به بهشت و حور نتوانم بود
سر بر در تو به حکم عشقم نه به مزد زین در چه کنم صبور نتوانم بود
جامی خودش از افراد طریقت نقشبندیه است
در روضه اول که درباب عارفان و مشایخ است، به ندرت دو یا چند حکایت درباره یک عارف یا صوفی میبینیم. از هر کس فقط یک حکایت آورده میشود. به نظر میرسد که قصد جامی این بوده است که فرزندش با تعداد زیادی از عارفان آشنا شود. اغلب حکایتها کوتاه هستند و از چند سطر فراتر نمیروند.
آشنایی با کتب تصوف را در رباعیها میبینیم. مثلا درباره مسئله جذبه یا تلاش عارف عبارتی در مرصادالعباد وجود دارد که میگوید «نه هر که دوید آهو گرفت ولی آهو آن گرفت که دوید»، یعنی به هر حال باید تلاش کرد. جامی این مسئله را با این ابیات توضیح میدهد:
از رنج کسی به گنج وصلت نرسید وین طرفه که بی رنج کس آن گنج ندید
هرکس که دوید گور نگرفت به دشت لیکن نگرفت گور جز آن کس که دوید
نکته مهم این است که بخش بزرگی از زندگی جامی در هرات گذشته است و میدانیم که در آن محل اندیشههای خواجه عبدالله انصاری و تصوف او بسیار رواج داشته است. بنابراین تاثیر آثاری مانند کشفالاسرار را میبینیم. نکتهای که در روضه اول تاثیرگذار است این است که جامی خودش از افراد طریقت نقشبندیه است و در حکایات کتاب به افراد این طریقت اشارات زیادی شده است. در روضه دوم که درباره پادشاهان است به نام افرادی مانند اسکندر، فریدون، ارسطو، ابن مقفع، کسری برمیخوریم. نثر بهارستان به پای نثر سهل و ممتنع گلستان نمیرسد.
متاسفانه در برخی چاپهای کتاب، عبارات دچار اشکلاتی هستند؛ مثلا وزن آنها دچار مشکل است. به نظر میرسد به ویرایشها و چاپهای بهتری نیاز داریم تا خواندن متن بهتر و روانتر شود. در روضه ششم که درباره مزاح است چند اصطلاح وجود دارد؛ مطایبه و لطیفه تقریبا همان داستان طنز امروزی است. مطایبه معادل داستان طنز است. لطیفه بیشتر شبیه به شوخی یا جوک است. مطایبه منظومه نیز وجود دارد؛ مثلا:
شاعری خواند پرخلل غزلی کین به حذف الف بود موصوف
گفتمش نیست صنعتی زان به که کنی حذف ازان تمام حروف
بهارستان کتابی تعلیمی و خوشخوان است
باید به این مسئله اشاره کنم که ما در فرهنگ خود کتابهایی که به مسائل نظری ادبی بپردازند کم داریم. جامی در روضه هفتم به تعریف شعر و بحث درباب آن پرداخته است که کمنظیر است. او از شاعران به داستانهای رودکی، دقیقی و حکایت شاهنامه و حکایت عماره مروزی و ابوسعید ابوالخیر یاد شده است. داستان فردوسی و راهپیادهکردن او به دربار سلطان را نیز نقل کرده است. جامی میگوید فردوسی به مجلس سلطان راه پیدا کرد و سلطان محمود این لقب را بر او گذاشت. جامی درباره ناصرخسرو میگوید که او شاعر بسیار خوبی است اما افکار خوبی ندارد. برخی از حکایات این بخش بسیار کمیاب هستند و جای دیگری نقل نشدهاند. در پایان روضه هفتم از امیر علی شیرنوایی یاد میشود و میگوید او هم فارسی و هم ترکی شعر میگوید و جالب این است که میگوید او اولین کسی است که با گویش ترکی یا جغتایی شعر سروده است.
در مجموع به نظرم بهارستان از کتابهایی است که جزو میراث ادبی درخشان ما است هرچند مانند گلستان نیست. بهارستان جامی را بیشتر تقلیدی از گلستان سعدی شمردهاند. با وجود اذعان جامی به این امر و قرینههای متنی گوناگون، بهارستان ویژگیهای خاص خود را دارد و از آثار دیگر، بهویژه متون اهل تصوف نیز بسیار تأثیر پذیرفته است. بهارستان کتابی تعلیمی و خوشخوان است. به نظرم بهارستان در جامعه ما به اندازه ارزش ادبی و فرهنگیاش شناخته نشده است و جا دارد این حکایات در کتابهای درسی راه پیدا کنند. همچنین امیدوارم نسخههای ویراسته و چاپهای خوب از آثار او آماده شوند.
منبع: مرکز فرهنگی شهر کتاب