کد خبر:48370
پ
006

بزرگداشت نصرالله پورجوادی برگزار شد

صبح روز جمعه ۲ خردادماه ۱۴۰۴، جمعی از بزرگان فرهنگی، دانشجویان و فرهنگ‌دوستان همدانی به بهانه بزرگداشت دکتر نصرالله پورجوادی، در بنیاد ایران‌شناسی شعبه همدان گرد هم آمدند.

میراث مکتوب- صبح روز جمعه ۲ خردادماه ۱۴۰۴، جمعی از بزرگان فرهنگی، دانشجویان و فرهنگ‌دوستان همدانی به بهانه بزرگداشت دکتر نصرالله پورجوادی، نویسنده، عرفان‌پژوه و بنیان‌گذار و رئیس پیشین مرکز نشر دانشگاهی، در بنیاد ایران‌شناسی شعبه همدان گرد هم آمدند. در این برنامه که چهل‌وپنجمین نشست «دیدار» و در ادامه برنامه‌های فرهنگی «اردیبهشت هگمتانه» بود، محمد سوری، بهرام پروین گنابادی، مریم طایفه قشقایی، مصطفی مطبعه‌چی اصفهانی، علی مشهدی‌رفیع و محمد اسفندیاری به بیان سخنانی درباره شخصیت، آثار و فعالیت‌های دکتر پورجوادی پرداختند و علی‌اصغر حمدیه اشعاری با گویش همدانی خواند.

بخش دیگری از این مراسم که اجرای آن برعهده حسین زندی بود، به سخنرانی دکتر نصرالله پورجوادی درباره اهمیت ایران‌شناسی اختصاص داشت. در پایان این نشست که به همت انجمن علمی دانشجویی ایران‌شناسی دانشگاه بوعلی سینا، بنیاد ایران‌شناسی و هفته‌نامه «همدان‌نامه» برگزار شد، به‌پاس چند دهه تلاش‌های دکتر پورجوادی در حوزه ایران‌شناسی و به طور ویژه همدان‌شناسی، از وی تقدیر شد.

دکتر پورجوادی، یکی از مهم‌ترین همدان‌شناسان ایران

در آغاز چهل‌وپنجمین نشست دیدار، ویدئویی که دانشجویان انجمن علمی دانشجویی رشته ایران‌شناسی دانشگاه بوعلی سینا به مناسبت روز ایران‌شناسی و بزرگداشت دکتر نصرالله پورجوادی تهیه کرده بودند، برای حاضران به نمایش درآمد.

سپس حسین زندی ضمن خوشامدگویی به میهمانان، به بیان این نکته پرداخت که دکتر نصرالله پورجوادی در این سال‌ها علاوه بر موضوع ایران‌شناسی و پژوهش‌هایی که انجام داده، نگاهی هم به استان همدان داشته که برای ما اهمیت بسیاری دارد. زندی تأکید کرد که می‌توان گفت دکتر پورجوادی یکی از مهم‌ترین همدان‌شناسان ایران است.

دکتر محمد سوری که سال‌هاست در کنار دکتر پورجوادی، فعالیت‌های علمی و پژوهشی انجام می‌دهد، اولین سخنران این نشست بود. سوری در ابتدای سخنان خود با یادآوری این موضوع که دکتر پورجوادی هنگام حضور در کنار آرامگاه باباطاهر تأکید کرد ما الآن به صورت اتفاقی و از روی بخت و اقبال اینجا کنار هم نیستیم و کسی ما را فراخوانده است، خاطره‌ اولین دیدار خود با دکتر پورجوادی را روایت کرد: «من حدود ۲۲-۲۳ سال پیش، در دوره دانشجویی کارشناسی‌ارشد، هم‌زمان مدیر کتابخانه‌ای تخصصی در موضوع فلسفه و کلام و عرفان در قم بودم. ما در این کتابخانه علاوه بر حضور در نمایشگاه کتاب برای خرید کتاب‌های عربی و انگلیسی، برای تهیه کتاب‌های فارسی در حوزه فلسفه و کلام و عرفان به تهران می‌رفتیم. چندین بار هم به مرکز نشر دانشگاهی رفتیم. پیش از آن، من در طول چند سال تقریباً همه شماره‌های نشریه نشر دانش را مرور کرده بودم و بعضی مقالات از جمله مقالات آقای دکتر پورجوادی را خوانده بودم. با خواندن این مقالات، دورادور از ایشان ذهنیتی پیدا کرده بودم.»

او در ادامه افزود: «از قضا یک‌بار که با همکارانم برای خرید کتاب به مرکز نشر دانشگاهی رفته بودیم و در طبقه همکف بودیم، آقای دکتر از طبقه بالا آمد، گام برداشت و بیرون رفت. من مثل کسی که او را برق گرفته باشد، نتوانستم هیچ کاری کنم و فقط رفتن ایشان را نگاه می‌کردم. این صحنه برایم صحنه بسیار زیبایی بود. اما همان‌طور که آقای دکتر گفتند هیچ‌چیز اتفاقی نیست، حدود یکی دو سال بعد، من این توفیق را پیدا کردم که هنگام انجام رساله کارشناسی ارشدم برای اولین‌بار خدمت آقای دکتر بروم و ایشان راهنمای من باشند. تاریخش هم یادم نمی‌رود: ششم اسفندماه سال ۸۳. بعد از آن نیز دیگر توفیق شد که برای رساله دکتری و کارهای پژوهشی دیگر خدمت ایشان برسم. اینکه ما را به این مسئله فراخوانده بودند تا امروز وجود داشته و این افتخار بزرگی برای من بوده است. الآن هم خوشحالم که دوستان همدانی در شهر همدان این همت را کردند و برای آقای دکتر پورجوادی بزرگداشت گرفتند.»

دکتر پورجوادی حق بسیاری بر گردن ایران و فرهنگ معاصر دارد

پس از پایان سخنان دکتر سوری، حسین زندی با بیان این نکته که دکتر بهرام پروین گنابادی، کتاب‌شناس، ادیب، فرهنگ‌دوست و به‌نوعی همشهری افتخاری ما همدانی‌ها است، از او دعوت کرد تا درباره نصرالله پورجوادی صحبت کند. پروین گنابادی در ابتدای صحبت‌های خود تأکید کرد که دکتر پورجوادی حق بسیاری بر گردن نسل ما، ایران و فرهنگ معاصر دارد.

او در ادامه به نقش انتشارات مرکز نشر دانشگاهی که پورجوادی بنیان‌گذار آن بوده در ارتقای آموزش کشور پرداخته و دراین‌باره گفت: «آقای دکتر پورجوادی مرکز نشر دانشگاهی را در سال ۵۹ تأسیس کردند و خودشان تا سال ۱۳۸۲ ریاست آن را برعهده داشتند. مرکز نشر دانشگاهی در ایران یک حادثه بسیار مهم فرهنگی است. در دهه ۶۰ که آقای دکتر این مؤسسه را تأسیس کردند، کتاب‌های دانشگاهی که روش‌مند باشند و بتوانند ذهن دانشجو را نظم بدهند، نداشتیم و کار تألیف کتاب‌های درسی دانشگاهی در مرکز نشر دانشگاهی شروع شد. در کنار آن چند مجله تخصصی مانند نشر دانش و لقمان و معارف هم چاپ می‌شد.»

علم نوپای زبان‌شناسی، مدیون مجله «زبان‌شناسی» پورجوادی

پروین گنابادی افزود: «بعد از آن، کار زیبایی که آقای دکتر انجام دادند، این بود که مقالاتی که در حوزه زبان فارسی و عرفان و موضوعات دیگر در طول سال‌ها در مجله چاپ شده بود، به‌صورت موضوعی چاپ کردند. اگر شما به نقد کتاب در ایران قبل از مجله آقای دکتر و بعد از آن نگاه کنید، متوجه می‌شوید که نقد کتاب چندین پله بالا آمده، روشمند و اصولی شده و شکل و صورت دیگری پیدا کرده است. علاوه بر این، علم نوپای زبان‌شناسی و رشته دانشگاهی زبان‌شناسی مدیون مجله زبان‌شناسی آقای دکتر است. یعنی چند مجله‌ای که مرکز نشر دانشگاهی چاپ می‌کرد، چند پله تخصص آن رشته‌ها را بالا برد. از دل این مرکز، ویراستاران درجه‌یکی بیرون آمدند. در مرکز نشر دانشگاهی کلاس‌های کوتاه‌مدت ویرایشی برگزار می‌شد که به گمان من با چند لیسانس برابری می‌کرد، چون آدم‌های درجه یک و متخصصی کنار هم جمع شده بودند.»

مرکز نشر دانشگاهی بعد از تغییر مدیریت پورجوادی دیگر به دوران درخشانش برنگشت

او درباره نوع مدیریت دکتر پورجوادی در مرکز نشر دانشگاهی گفت: «شما برای اینکه بتوانید مؤسسه‌ای را اداره کنید، فقط توان مالی و توان تخصصی لازم نیست، باید وسعت مشرب داشته باشید. باید حضور دیگری را درک کنید و به حضور دیگری احترام بگذارید. کاری که آقای دکتر انجام می‌دادند. من آنجا نبودم، ولی دوستان نزدیکم آنجا بودند و می‌دیدند. این که شما مرکزی را تأسیس کنید که از دلش چندین مجله تخصصی به کمک دانشگاه برود و آن حجم کتاب‌های درجه‌یک منتشر شود، در تاریخ فرهنگی نهادهای معاصر ما واقعاً کم‌نظیر است. آن دوره را با دوره بعد از سال ۱۳۸۲ که آقای دکتر پورجوادی از مرکز نشر کنار رفتند، مقایسه کنید. نمی‌گویم یک سال، نمی‌گویم یک دوره، آیا برای یک‌لحظه مرکز نشر دانشگاهی توانسته به دوره درخشان خودش برگردد؟ به‌هیچ‌عنوان.»

دکتر بهرام پروین گنابادی در بخش دیگری از سخنان خود به نقش دکتر پورجوادی در پایه‌گذاری بنیاد دائرهالمعارف اسلامی و انتشار «دانشنامه جهان اسلام» و تأثیری که این نهاد در پرورش جوانان دانشمند داشته، اشاره کرد. وی در بخش پایانی صحبت‌هایش درباره سلوک فردی پورجوادی سخن گفت: «وقتی شما با موضوعی و دانشی در طول سال‌ها سروکار دارید، تجربه خاصی پیدا می‌کنید و بصیرتی پیدا می‌کنید که مخصوص خودتان است. آقای دکتر پورجوادی در طول این سالیانی که با متون عرفانی و فرهنگ ایرانی سروکار داشتند، بده‌بستانی معنوی نیز با این فرهنگ پیدا کرده‌اند. تمام تلاش عرفان و تصوف ما این است که از ما آدمی اخلاق‌مدار بسازد که با طبیعت هماهنگ باشد. سلوک فردی ایشان هم همین است.»

پورجوادی، فیلسوفی که در میان ما زندگی می‌کند

مریم طایفه قشقایی، زبان‌شناس، مترجم و پژوهشگر، سخنران بعدی این نشست بود. او صحبت‌کردن از دکتر پورجوادی را همچون صحبت درباره ایران دانست و تأکید کرد همان‌طور که ایران جنبه‌های مثبت متعددی دارد و نمی‌توان تنها از یک جنبه درباره آن سخن گفت، باید از جنبه‌های مختلفی درباره نصرالله پورجوادی صحبت کرد.

طایفه قشقایی سخنان خود درباره دکتر پورجوادی را این‌گونه آغاز کرد: «بعضی‌ها افلاطونی به دنیا می‌آیند؛ نه بدین معنا که صرفاً رساله‌های افلاطون را از برکرده‌اند یا ردای فیلسوفانه بر دوش کشیده‌اند، بلکه از همان آغاز ذهنشان میل به کلیات دارد و جانشان در پی حقیقت است و نگاهشان جز با ایده‌های ناب آرام نمی‌گیرد. دکتر نصرالله پورجوادی از آن‌هاست. فیلسوفی که در میان ما زندگی می‌کند. با نگاهی که از زمین فراتر می‌رود.»

او در ادامه به منش فیلسوفانه پورجوادی اشاره کرد و دراین‌باره گفت: «دکتر پورجوادی را شاید بیشتر با عرفان اسلامی بشناسیم؛ با احمد غزالی، با عین‌القضات همدانی، با شهاب‌الدین سهروردی. اما آنچه کار او را یگانه می‌کند نه فقط دانش وسیع و زبان‌دانی‌اش، بلکه منش او است: منش فیلسوفانه. در جهانی که بسیاری با تعجیل قضاوت می‌کنند، او با تأمل می‌نگرد. در عصری که تفسیرها ساده و آسان‌فهم است، وی به لایه‌های عمیق معنا نفوذ می‌کند و در میدانی که گاه ایدئولوژی بر پژوهش غلبه می‌یابد، او بی‌طرفانه، بی‌ادعا و با دقتی موشکافانه به سراغ متون می‌رود. او نه اهل خودنمایی است و نه در پی دیده‌شدن. با اینکه یکی از دقیق‌ترین و پرمطالعه‌ترین اندیشمندان معاصر ماست، اما همواره با تواضع، فروتنی و سکوت سخن گفته است. زندگی وی ترکیبی است از عزلت فکری و حضور فرهنگی. او نه اهل جاه و مقام است و نه در پی تمجید شدن. بلکه در دل کتاب‌ها زیسته. خانه‌اش خلوتی است انباشته از تفکرات وی و سیر سلوک سالیان.»

«شکوه ایران»، یکی از ارزشمندترین آثار درباره فرهنگ، هنر و تمدن ایران

طایفه قشقایی در بخش دیگری از سخنان خود به بیان جفاهایی که در این سال‌ها نسبت به فعالیت‌های علمی و فرهنگی دکتر پورجوادی شده، پرداخت و دراین‌باره گفت: «هر چند که او با ژرف‌نگری ویژه خود هر اثری را منتشر می‌کند؛ اما در موارد مختلف نسبت به فعالیت‌های علمی و فرهنگی وی با بی‌توجهی عمیقی که تا اکنون هم ادامه دارد، به او جفا شد. برای مثال دکتر پورجوادی عشق و علاقه‌اش به ایران و فرهنگ و تمدن ایران را پیوسته در آثاری که به‌صورت کتاب یا مقاله منتشر می‌کند، نشان می‌دهد و یکی از این آثار، کتاب سه‌جلدی «شکوه ایران» است. با آنکه یکی از جامع‌ترین و ارزشمندترین آثاری است که درباره فرهنگ، هنر و تمدن ایران منتشر شده، متأسفانه هیچ‌گونه توجه علمی و فرهنگی به آن نشده است. این در حالی است که در بسیاری از کشورها برای آثاری ازاین‌دست کارزارهای تبلیغاتی و معرفی‌های گسترده به راه می‌اندازند. اما در ایران کتابی با این عظمت در سکوتی سنگین فرورفت؛ چنان‌که گویی قرار بود شکوه ایران تنها در صفحات کتاب بدرخشد، نه در ذهن و زبان مردم.»

پورجوادی به زبان فارسی همچون موجودی زنده که حامل فرهنگ و معناست، می‌نگرد

وی در ادامه به علاقه و توجه نصرالله پورجوادی به زبان فارسی اشاره کرده و افزود: «استاد پورجوادی از دیرباز به مسئله زبان فارسی نیز توجه داشته است. مقاله‌هایی که در کتاب «درباره زبان فارسی» منتشر کرده، نشان‌دهنده عشق و علاقه ایشان به زبان فارسی است. یادداشت‌هایی که در عین اختصار، نگاهی ژرف به ساختار زبان فارسی، واژه‌گزینی، سلامت نوشتار و نگارش علمی‌اند. دکتر پورجوادی به زبان فارسی همچون موجودی زنده که حامل فرهنگ و معناست می‌نگرد. او دغدغه دارد که این زبان کهن و شریف در سایه بی‌توجهی، شتاب‌زدگی و ترجمه‌های نامناسب آسیب نبیند. یکی از مهم‌ترین تحولات فکری او در سال‌های اخیر، توجه ویژه‌اش به فرهنگ و تمدن ایران باستان و متون این دوره است و توجه به این نکته که اساس تفکر اسلامی به ایران و فرهنگ و اندیشه ایران باستان برمی‌گردد. پورجوادی در این سال‌ها کوشیده است نشان دهد که عرفان اسلامی تنها از دل سنت‌های دینی اسلامی نبالیده، بلکه در زیربنای ساختاری آن مؤلفه‌هایی از اندیشه ایرانی نهفته است.»

مریم طایفه قشقایی، اهمیت‌دادن به یادگیری و نوع نگاه دکتر پورجوادی به متون را از دیگر ویژگی‌های بارز او دانسته و گفت: «یکی از مواردی که در مطالعات و پژوهش‌های اخیر ایشان برایم چشمگیر بوده است، اهمیت‌دادن به یادگیری است. او در این زمینه هیچگاه خود را بازنشسته نمی‌داند و برخلاف بعضی‌ها که گمان می‌کنند تحقیق و پژوهش و یادگیری را باید تا یک سنی بیشتر انجام ندهند و پس از آن بازنشسته شوند، وی با شور و اشتیاقی وصف‌ناشدنی خود را مشغول مطالعه و یادگیری متون کهن ایران باستان می‌کند و آنچه باز بیشتر از اینها که گفتم اهمیت دارد و به چشم می‌آید، نوع نگاه وی به این متون است. وی لایه‌های زیرین مفاهیم نهفته در دل این متون را می‌بیند و تحلیل و مقایسه می‌کند و از زبان فراتر می‌رود.»

پورجوادی، حلقه اتصال میان سنت‌های کهن و نسل‌های نو

او در پایان سخنانش به توصیف دکتر نصرالله پورجوادی پرداخت: «او حافظ میراث اندیشه و زبان ایران است؛ نه با شمشیر، نه با شعار، بلکه با قلمی که تیزتر از هر تیغ است دکتر پورجوادی را باید حلقۀ اتصال دانست؛ حلقه‌ای میان سنت‌های کهن و نسل‌های نو. او کسی است که به ما می‌آموزد اگر بخواهیم آینده‌ای روشن بسازیم، باید گذشته را بشناسیم؛ نه برای بازگشت به آن، بلکه برای ادامۀ راهش با چشمانی بازتر و ذهنی آگاه‌تر.»

پس از پایان سخنان مریم طایفه قشقایی، مصطفی مطبعه‌چی اصفهانی که از شهر قم برای حضور در این مراسم بزرگداشت آمده بود، بخش‌هایی از مقاله خود درباره مرکز نشر دانشگاهی و فعالیت‌های دکتر پورجوادی در این نهاد را برای حاضران خواند. سپس دکتر علی مشهدی‌رفیع، استاد رشته ایران‌شناسی دانشگاه بوعلی سینا از دشواری‌های رشته ایران‌شناسی سخن گفت و به این موضوع پرداخت که دکتر پورجوادی از جمله کسانی است که سختی این رشته را برای فعالین این حوزه کمتر می‌کند.

پورجوادی، تسهیلگر دشواری‌های رشته ایران‌شناسی

مشهدی‌رفیع در ابتدای سخنانش به نقدهایی که با ایجاد رشته ایران‌شناسی درباره ماهیت این رشته و لزوم یا عدم لزوم آن در ایران مطرح شد، اشاره کرد و دراین‌باره گفت: «رشته ایران‌شناسی که تأسیس شد، یک سؤال اساسی در جامعه ایرانی درباره آن وجود داشت. این سؤال هنوز هم که هنوز است، پرسیده می‌شود و بین متفکرین و گروه‌های مختلف وجود دارد که آیا ما در ایران نیازی به ایران‌شناسی داریم یا خیر؟ و ما در اینجا چه نیازی به ایران‌شناسی که یک محصول آکادمی‌های غربی است، می‌توانیم داشته باشیم؟ یک سری نقدها و نظراتی مطرح شد و برخی در مورد ایران‌شناسی از درون و ایران‌شناسی از بیرون صحبت کردند.»

او در ادامه با تأکید بر این موضوع که ما در تمام دروس و پژوهش‌های ایران‌شناسی به دنبال صفت «ایرانی» هستیم، درباره کمک‌های دکتر پورجوادی به این رشته افزود: «پژوهشگرانی می‌توانند در این زمینه به ما کمک کنند که مجموعه فرهنگی ایران را خوب بشناسند و بتوانند این صفت ایرانی را در مجموعه فرهنگی ایران تشخیص بدهند. آقای دکتر پورجوادی در تشخیص تصوف ایرانی به ما کمک کردند. بسیاری از پژوهشگران موردبه‌مورد کار می‌کنند. به سراغ یک شخص، اثر یا دوره خاص می‌روند. این پژوهشگران نمی‌توانند کل پازل را ترسیم کنند و معمولاً پژوهشگرانی می‌توانند به ما کمک کنند که این تاریخ تصور و تاریخ دگرگونی را ترسیم کرده باشند. اما آقای دکتر پورجوادی با ترسیم تاریخ تصوف به ما کمک می‌کنند که صفت ایرانی را در زمینه تصوف ایرانی تشخیص بدهیم.»

در ادامه نشست، علی‌اصغر حمدیه، اشعاری به گویش همدانی برای حاضران خواند. سپس محمد اسفندیاری درباره فعالیت‌های نصرالله پورجوادی در مرکز نشر دانشگاهی، آثار او و ویژگی‌های شخصیتی این نویسنده برجسته صحبت کرد.

ایران، یکی از شش تمدن بزرگ بشری

دکتر نصرالله پورجوادی آخرین سخنران چهل‌وپنجمین نشست «دیدار» بود که درباره اهمیت موضوع ایران‌شناسی صحبت کرد. او در ابتدای سخنانش با بیان خاطره‌ای از سفر خود به لندن به این نکته اشاره کرد که در کتاب‌های غربی از تمدن ایرانی به‌عنوان یکی از شش تمدن بزرگ بشری یاد شده است. پورجوادی در ادامه به مشخصه‌های یک تمدن بزرگ پرداخته و گفت: «تمدن بزرگ همه چیز دارد. زبان، دین، فلسفه، شعر و هنرهای مختلفی همچون موسیقی، معماری و هنرهای دستی دارد. بزرگی این تمدن‌ها به این دلیل است که همسایه‌های آن‌ها مثل اقماری دور این تمدن‌ها هستند. مثلاً تمام کشورها و جزایر دور چین، وابسته به تمدن چین بودند. ایران هم همین‌طور است. ارمنستان، کشورهای اطراف خلیج‌فارس و حتی خود عربستان جزو تمدن ایران بودند.»

سپس وی داستان فرایند نگارش و چاپ کتاب سه‌جلدی «شکوه ایران» را روایت کرد. پورجوادی با بیان این نکته که در گذشته به‌اشتباه تصور می‌کردند زبان عربی زبانی بیگانه از ایران است، تأکید کرد که زبان عربی یکی از زبان‌های علمی ایران بوده و ایرانیان در ابتدا به زبان عربی شروع به نوشتن کردند. پورجوادی افزود: «ما در قرن سوم که قرن شکوفایی تمدن ایران و اسلام در دوره اسلامی است، سه زبان داشتیم: اول زبان پهلوی که در مناطقی وجود داشته است از جمله همدان که به یکی از لهجه‌های پهلوی سخن می‌گفته‌اند، دوم زبان فارسی دری و سوم زبان عربی که زبان عربی از نظر مباحث علمی تقدم داشته است. به همین دلیل حتی مثلاً محمد بن زکریایی رازی هم کتاب‌هایش را به زبان عربی می‌نوشته است. اما افراد دیگری در همان قرن سوم بودند که به زبان‌های دیگری می‌نوشتند. بسیاری از کتاب‌های آن دوره به زبان پهلوی بوده و برخی از آن‌ها هم به زبان فارسی دری است.»

از زمانی که ایران بوده، همدان بوده است

دکتر پورجوادی در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به این پرسش تکرار که آیا ما در ایران هم باید در حوزه ایران‌شناسی کار کنیم، گفت: «ما تمدنی چندهزارساله داریم و شناخت تمدنمان، خودآگاهی است. ما باید خودمان را از طریق شناخت تمدن گذشته خودمان بشناسیم. البته ایران‌شناسی در ایران با مثلاً ایران‌شناسی در انگلستان یا ایران‌شناسی در فرانسه تفاوت دارد. آیا در انگلستان، تاریخ انگلیسی مطالعه نمی‌شود؟ در آمریکا این کار را نمی‌کنند؟ در همه کشورها این کار انجام می‌شود. چرا ما نباید انجام دهیم؟ چون مثلاً اروپایی‌ها ایران‌شناسی می‌کنند، پس ما نباید ایران‌شناسی بکنیم؟ در واقع ما باید بیش از هر جای دیگری در حوزه ایران‌شناسی فعالیت بکنیم. چون به هویت فرهنگی ما بستگی دارد که ما خودمان را بشناسیم، بدانیم که بودیم و که هستیم. بدانیم تاریخمان، گذشته ما، هویتمان و فرهنگمان چیست. بدانیم دین، اعتقادات، فلسفه و عرفان ما چه بوده است.»

نصرالله پورجوادی در پایان صحبت‌های خود بر این موضوع که در همه شهرها به‌ویژه در شهرهای کهنی همچون همدان باید ایران‌شناسی صورت بگیرد، تأکید کرد: «در همه شهرها و به‌خصوص در شهرهایی مثل همدان، اصفهان و شیراز باید ایران‌شناسی انجام شود. همدان شهری معمولی نیست. اصلاً بگویید آغاز تاریخ همدان چه زمانی بوده است؟ حتماً گم می‌شوید. شیراز تاریخ دارد و در دوره اسلامی ساخته شده است. درست است که شهری قدیمی‌ست، ولی قبل از اسلام و قرن اول شیراز نبوده است. بغداد شهر مهم دوره اسلامی و قدیمی‌ست؛ ولی در قرن دوم ساخته شده است. اما کسی نمی‌داند همدان چه زمانی ساخته شده است. از زمانی که ایران بوده، همدان بوده است. پس اگر ایران‌شناسی در همدان نباشد، در کجا باشد؟»

در پایان چهل‌وپنجمین نشست «دیدار»، دکتر فضل‌الله میردهقان، مدیرگروه ایران‌شناسی دانشگاه بوعلی سینا درباره این رشته و فعالیت‌های انجمن علمی آن صحبت کرد و به‌پاس چند دهه تلاش‌های دکتر پورجوادی در حوزه ایران‌شناسی و به طور ویژه همدان‌شناسی، توسط دانشگاه بوعلی سینا و تشکل‌ها و انجمن‌های ادبی همدان از این نویسنده برجسته تقدیر شد.

منبع: همدان‌نامه

کلیدواژه : نصرالله پورجوادی
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلید مقابل را فعال کنید

مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ابوریحان و خیابان دانشگاه، شمارۀ 1182 (ساختمان فروردین)، طبقۀ دوم، واحد 8 ، روابط عمومی مؤسسه پژوهی میراث مکتوب؛ صندوق پستی: 569-13185
02166490612