میراث مکتوب- مراسم بزرگداشت سعید حمیدیان، نویسنده، پژوهشگر، مترجم و استاد زبان و ادبیات فارسی، عصر سهشنبه، نهم اردیبهشت با حضور چهرههایی چون مهدخت معین، محمدرضا سنگری، اردشیر صالحپور و کاوه خورابه در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
محمود شالویی، رئیس انجمن مفاخر و مفاخر فرهنگی با بیان اینکه سعید حمیدیان از چهرههای نامدار فرهنگ و ادب فارسی است اظهار کرد: از دو سال گذشته بهدنبال این بودیم که برای جناب آقای دکتر حمیدیان، آیین نکوداشت برپا کنیم. از روزی که بنده از نزدیک جناب آقای دکتر حمیدیان را در دانشگاه علامه طباطبایی دیدم و پای صحبت ایشان نشستم و بعد هم آثار ایشان را بیشتر مورد بررسی و مداقه قرار دادم، احساس کردم که زمان آن رسیده که باید آیین تکریم و تجلیل از دکتر حمیدیان را داشته باشیم. سال گذشته بنا بود این امر انجام پذیرد که با توجه به اینکه خود استاد به خاطر مسئلهای که برایشان پیش آمده بود، تمایل نداشتند بنابراین در نظر گرفته شد تا امسال مراسمی برگزار شود و استاد بزرگواری کرده و پذیرفتند.
او افزود: قدر یقین اگر آیینهای نکوداشت برای مفاخر در زمان نزول و حیات آنها برپا شود، به مراتب ارزش و اهمیت آن بالاتر و برتر است تا اینکه بعدها بخواهیم درباره کسی و شخصیتی آیینی را داشته باشیم.
شالویی با اشاره به تواضع حمیدیان، گفت: شاید برای ایشان قدری سخت باشد که سخنرانان بخواهند در فضیلت و منقبت وی سخنی بگویند و یا اینکه بخواهند همه فضایل و مناقب را برشمرند. طبیعی است استاد فرزانه متواضعی مانند جناب آقای حمیدیان سخت میتواند شاهد چنین سخنانی باشد که در مدح و ثنایش گفته بشود. خوشبختانه در جامعه ایرانی و اسلامی ما مهمترین ویژگیای که در کنار آن همه علم و دانش و فنون و فضیلت دارند، اخلاق و ادبیت، فروتنی و تواضع و اخلاص و صداقت است که در وجود جناب آقای دکتر سعید حمیدیان هم موج میزند.
او در پایان سخنان خود اظهار امیدواری کرد که برپایی این مراسمها بتواند سهمی و نقشی در معرفی و شناخت بیشتر و بهتر چهرهها را فراهم بکند.
غلامرضا ذکیانی، سرپرست ریاست دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی در سخنانی خاطرنشان کرد: باعث بسی شادی و جای شکر الهی است که در روزگاری نفس میکشم که بزرگانی چون دکتر حمیدیان نفس میکشند.
او سپس بیان کرد: ارتباطی که من با کتاب «سعدی در غزل» نسبت به سعدی گرفتم با هیچ کتابی نگرفتم؛ آقای حمیدیان با نکتهای که درباره بحث «سهل و ممتنع در آثار سعدی» مطرح کردید، همه ما را مدیون خود کردید.
ذکیانی با بیان اینکه فرهنگ ما خیلی غنتیتر از آن است که ما خیلی وقتها سطحی از آن حرف میزنیم، گفت: مباحث فلسفی پیچیده که سالها فیلسوفان درباره آن بحث کردهاند، در آثار بزرگان ادب فارسی بیان شدهاند و دکتر حمیدیان با بیانی روشن و تحلیلی عالمانه آنها را ارائه کرده است.
توپچیهای فرهنگی
اصغر دادبه، استاد فلسفه نیز در سخنانی گفت: امروز میخواهم از دوستی و همکاری سخن بگویم که زمان دوستی ما به ۵۶ سال رسیده است؛ سال ۱۳۴۸ بود که ما را با جمعی از علما به سربازی بردند. آن زمان قرار بود افسر سپاه دانش بشویم اما با مطرح شدن جنگ احتمالی بین ایران و عراق، همهمان (بهاءالدین خرمشاهی، کامران فانی، حسن انوشه، دکتر حمیدیان و بنده) را توپچی کردند. توپخانه نیاز به یک ریاضیات بسیار قوی دارد. ما چنان توپچیای شدیم که روزی که توپ درمیکردیم فرمانده توپخانه گفت سر هر چیزی که بخواهید با شما شرط میبندم، من روی هدف مینشینم و شما توپهایتان را بزنید، اگر من به سلامت برنگشتم، هرچه شما میخواهید. اما توجه نداشتند که توپ ما، توپ فرهنگ است؛ توپ دیگری است که ما با آن بازی میکنیم. حرف من این است یکی از کسانی که با این توپ، خوب بازی کرده، دوست و همکار من دکتر حمیدیان است.
این چهره فرهنگی با اشاره به طبقهبندی ارسطو از بحث دوستی، اظهار کرد: ارسطو سه بنیاد برای دوستی در نظر میگرفت؛ دوستی لذتبنیاد، دوستی سودبنیاد و دوستی فضیلتبنیاد. میگوید دوستی لذتبنیاد برای جوانان است و دوستی سودبنیاد برای پیران که عاقبتاندیش هستند اما بحث «دوستی فضیلتبنیاد» دوستی خردمندان است و دقیقا همان سخنی را میگوید که برزویه طبیب در مقدمه کلیله و دمنه میگوید: «غرض کشاورز از افشاندن دانه، گندم است که قوت اوست اما کاه هم که علف ستوران است به طبع حاصل آید.» ارسطو میگوید زمانی که دوستی فضیلتبنیاد شد، سود و لذت هم به بار میآورد. توجه یونانیان که سرچشمه فرهنگ و تمدن غرب هستند، به مسئله دوستی بسیار بوده است اما هر چه این سو آمدیم، دوستی حذف شد. این روزها کتابی دیدم که درباره زیانهایی است که تمدن غرب از نادوستی برده است. تعجب نکنید، چند سال پیش بود که نخستوزیر انگلیس در مصاحبهای گفته بود که ما در هیچ جای دنیا دوست نداریم، منفعت داریم.
دادبه ادامه داد: دوستی من و دکتر حمیدیان و شبکهای که توپچی شدیم، دوستی فضیلتبنیاد بود؛ ما پول و سرمایهای نداشیم، یکیمان کتاب میخرید و این کتاب در همه تختها میگشت و خوانده میشد. اینجوری توپچیگری به ما یاد دادند.
گول این حرفها را نخورید
این استاد دانشگاه با تأکید بر این که فرهنگ بسیار مظلوم ما از آغاز مورد تهاجم بوده و همچنان هست، گفت: نقشههایی برای نابودی این فرهنگ که در شعر و ادب متجلی است کشیدهاند و میکشند؛ از زمانی که مردم ما به دلیل شعارهای تساوی و انسانی اسلام، مسلمان شدند مگر نگفتند که زبان عربی، زبان اهل بهشت است و زبان فارسی، زبان اهل جهنم که البته جواب هم گرفتند. از همان زمان دشمنی شروع شد و از دوره صفویه که غیر از برادران عرب، برادران انگلیسی و برادران روس هم وارد معرکه شدند، دو جبهه درست کردند؛ یکی در آسیای میانه و دیگری شبه قاره. زبانهای مادری مورد احترام هستند اما هنر بزرگ نیاکان ما، ملتسازی بوده است؛ تمام مردم با اقوام مختلف که زبان مادری خود را دارند، روی اینکه یک زبان چندصدساله، زبان همگانی و ملی است، توافق کردهاند. من سهم بیشتر از فلان لر یا فلان ترک یا فلان قشقایی در خدمت به این زبان تاریخی ندارم. برای ما فرمول میچیدند که ببینید در افغانستان دو زبان صحبت میکنند اما ریشه زبان اصلی را زدند. گول این حرفها را نخورید. احترام به زبانهای مادری جای خود اما تمام هویت ما، زبان فارسی ماست و برای همین آن را نشانه گرفتهاند. حمیدیان من، همه عمر خود را برای زبان فارسی گذاشت.
او با اشاره به وجه معلمی حمیدیان، گفت: در شغل معلمی اقلیت عاشقی هستند در مقابل اکثریت کاسب. البته کسبه نیز خدمت میکنند اما این عاشقان هستند که دارند این قصه را ادامه میدهند و با کمال تأسف هر روز دارد از این عاشقان کاسته میشود. اگر معلم نباشد، هیچ چیز نیست. معلمان ما آن زمان ما را کتک میزدند اما کارشان از سر شوق و دلسوزی بود که با کتکزدنهای امروز که طرف را راهی بیمارستان میکند، خیلی فرق دارد.
دادبه در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر اهمیت و مقدس بودن دوستی، تصریح کرد: اساس آنچه رنگ انسانی دارد، دوستی است، اساس صلح دوستی است و بستر فرهنگ ما دوستی است که در ادبیات ما نیز نمود دارد و برای همین میخواهند بزنند. البته پرانتز باز کنم، رفیقبازی و آب توی کاسه رفیق ریختن برای منفعت قصه دیگری دارد. قصه دوستی فضیلتبنیاد با بازیها، منفعتطلبیها و پدرسوختگیها و سوء استفاده کردن متفاوت است و در آن دوستی نیست بلکه قراردادهایی است برای اهداف خاص که خیلی هم پایدار نمیماند.
این چهره ادبی در بخش دیگری از سخنان خود به رابطه ادبیات و فلسفه و توجه بزرگان ادبی به این مباحث پرداخت.
او با تأکید بر حفظ زبان فارسی و توجه به ادبیات فارسی، تصریح کرد: بگذارید مصیبت را اینگونه نشان دهم؛ چند وقتی است در فضای مجازی دیدهام که در آمریکا به فرزندان خود نمیگویند مهندسی و پرشکی بخوانند بلکه آنها را به سمت رشته مدیریت و علوم سیاسی و… هدایت میکنند و میگویند ما میخواهیم جهان را مدیریت کنیم و پزشک و مهندس را از جهان سوم تأمین میکنیم. زمان ما سه رشته ریاضیات، طبیعی و ادبی بود و خانوادهها میخواستند بچهها آن رشتهها را بخوانند و بر سر رشته ادبی میزدند که به چه درد میخورد و ما بدون آنکه بدانیم، ابزار آنها شدیم در حالی که ریشه ما را میزدند.
دادبه با انتقاد از دانشجویانی که نمیتوانند شعر فارسی را بدون غلط بخوانند، گفت: به ما یاد دادهاند زمانی که ساختمانی ۳۰ ساله شد، کلنگی میشود. معماریمان از دست رفت و حالا نوبت فرهنگ شده که بگویند کلنگی است. سالهاست دارند تبلیغ میکنند و این موضوع در جریان است. شما به این چیزها گوش نکنید. هر روز برای فرزندان خود، شعر بخوانید، چند دقیقه وقت بگذارید و شعر بخوانید.
وجه کمتر دیدهشده حمیدیان
علی دهباشی، مدیر مجله بخارا نیز در این مراسم با اشاره به برگزاری «شب سعید حمیدیان» از سری شبهای بخارا و با بیان اینکه بعد از سخنرانی استاد دادبه، حرف زدن خیلی مشکل است، گفت: آنچه را که باید درباره استاد حمیدیان بگویند، گفت و وضعیت فعلی فرهنگی ما را با اشاره دور و نزدیک و گاه صراحت بیان، تشریح کرد. دکتر دادبه به یک نکته اصلی اشاره کرد و آن این است که ما در موقعیت خیلی خطرناکی از جهت فرهنگی به سر میبریم و باید بچهها، از همان دوران کودکی مهر و دوستی و انسانیت و تساهل را از ادبیات فارسی یاد بگیرند و همه اینها رسالت ما و وظیفه ما را نسبت به وضعیت خاصی که الان در آن هستیم، بیشتر میکند.
او سپس به وجه مترجمی سعید حمیدیان اشاره کرد و گفت: این وجه از شخصیت حمیدیان دیده نشده یا کمتر دیده شده است. وجه استاد زبان فارسی و کارهایی که در زبان فارسی و ادبیات فارسی داشتند، به قدری قوی و غالب است که این وجه کمتر دیده شده است. در دهه ۱۳۵۰ در ضمن آشناییمان با ادبیات غرب مرتب میخواندیم که یک رمان بسیار مهم در دنیای غرب به اسم «دنیای قشنگ نو» هست که باید بخوانید اما این کتاب در دسترس نبود، در مراجعاتی که داشتیم میگفتند، یکی از دشوارترین رمانهای امروز دنیای غرب است که مفاهیم فکری و فلسفی عمیق این نویسنده را با خودش داشته است. در همان سالها آقای دکتر حمیدیان این کتاب را ترجمه کرد. این ترجمه بعد از گذشت ۴۰ تا ۵۰ سال، هنوز مهم و مدرن است.
او سپس به کتابهایی پرداخت که حمیدیان با همکاری کامران فانی ترجمه کرده است و هنوز کتابهای مهمی هستند.
دهباشی خاطرنشان کرد: حمیدیان بعدها در نگاهش به ادبیات معاصر غرب، تسلط بر مفاهیم نقد ادبی و ادبیات کلاسیک را چنان درهم آمیخته که نوشتههایش دلپذیر و جذاب هستند. هر نوشتهای را درباره ادبیات کهن ما نگاه کنید، صورت دیگری دارد و حال دیگری را منعکس میکند و علتش این است که ایشان دو ویژگی را با هم داشتند؛ تسلط بر ادبیات کلاسیک از یک سو و تسلط بر ادبیات غرب به خصوص نقد ادبی، از سوی دیگر. این مسائل باعث شده است که استاد بتواند همچنان برای نسلهای مختلف جذاب باشد.
حمیدیان لحظات عمر خود را نسوزاند
محمدامین جلالی، استاد زبان و ادبیات فارسی، با اشاره به زادروز حمید سعیدیان در چهارم اردیبهشت، گفت: استاد به سن سال ۸۰ سالگی رسید. خیلی خوشحالم که از سال ۱۳۸۰، حدود ۲۴ سال پیش که پا به دانشگاه علامه طباطبایی گذاشتم و نخستین کلاسهای درس که با استاد حمیدیان گذراندم تا به امروز، این افتخار شاگردی برقرار است و نسلهای متعددی پا به دانشگاه علامه طباطبایی گذاشتند که امروز حاضر هستند. روی سخن امروزم با نسل جوانانی است که در دوران بازنشستگی استاد حمیدیان پای در دانشگاه گذاشتند و علاقهمندانی که کمتر با آثار استاد و روش تحقیق و تدریس ایشان آشنا بودند.
او سپس در متن مکتوب خود خواند: استاد حمیدیان نه تنها امتداد نسل استادان بزرگ بود بلکه پیشبرنده جریان ادب و فرهنگ و نگاه علمی و عالمانه داشتن به ادبیات و متون ادبی است. او میراثبر استادان بزرگ همچون سیدجعفر شهیدیها، پرویز ناتل خانلریها، غلامحسین یوسفیها و امیرحسین یزدگردیهاست. استادانی که برخی در گستردگی دانش و زمینه پژوهش و برخی در میزان حب و دقت وسواسگونه علمی سرآمد روزگار خود بودند و شگفتا که حمیدیان از نوادری است که این دو ساحت بهظاهر ناساز یعنی وسعت دامنه تحقیق و تألیف را با دقت وسواسگونه علمی توأمان در کنار یکدیگر آورده است.
او در ادامه افرود: این ویژگیها حاصل دو ویژگی مهم است؛ ویژگی فردی و منش و شخصیت استاد حمیدیان و ویژگی روش پژوهش او.
جلالی با اشاره به آثار حمیدیان و با اشاره به نقل قولی از سیروس شمیسا مبنی بر اینکه «حمیدیان» مرد کارهای بزرگ است، درباره ویژگیهای فردی این استاد زبان فارسی گفت: نخستین ویژگی خردگرایی و تعقل است؛ به یاد دارم که در دوره دانشجویی استاد به نکتهای اشاره کردند، بازنگری در مشهورات مسلم انگاشته. بسیاری از مشهورات که هیچ اصل و اساس و پایهای ندارند، چه در ادبیات، چه در شرحها و تحقیقات ادبی، چه در باورهای فکری، فرهنگی و اجتماعی، دانشجو کسی است که همیشه یک سوال بزرگ در ذهن داشته باشد، نه اینکه به این بسنده کند چون بزرگان گفتهاند، صحیح است. استاد این موضوع را به ما آموخت و در شرح شوق نیز میتوانند این را ببینند که چگونه در بسیاری از چیزهایی که ما تا امروز بدیهی تصور کردهایم، ایشان بازنگری کردهاند. پرهیز از تعصب و شرافت علمی. استاد هیچ وقت به مصلحت قلم نزد و هیچگاه، آنگاه که باید مینوشت به مصلحت از نوشتن تن نزد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: نقدپذیری، ویژگی شگرف استاد است، با این اشراف و جامعیت هیچگاه باکی از این نداشت که دانش خودش را مدام بهروز بکند و اگر حتی دانشجوی نوپایی نکتهای مستدل مطرح میکرد، با آغوش باز میپذیرفت.
او خاطر نشان کرد: حمیدیان دانش ادبیات را در مقایسه با نسل پیش از خویش، گامها به جلو برده است، استاد حمید با تمام ظرفیت وجودی خود زیسته است و به تعبیری روز خود و لحظات عمر خود را نسوزانده است. حاصل عمر درخشان حمیدیان و میراث علمی او، خدمات بزرگ به ایران، ادبیات ایران، هنر ایران و فرهنگ ایرانی و نسل جوان ایران است. مردی که دغدغه تغییر و اصلاح نگاه را در دل داشت و گسسته از لذات، عمر گران خود را و فرصتهای حیات خود را وقف ادبیات، فرهنگ، نگاه عالمانه به متون ادبی و تربیت نسلها دانشجویانی کرده است که خردمندانه بیندیشند و قلم بگردانند.
این استاد دانشگاه سپس گفت: مسئله خردوزی، تعقل و تفکر که گمگشته تاریخ و حیات اجتماعی ایران است و ایران به یاری فرهنگ و ادبیاتی که دمخور و همراه همیشگی مردمانش در روزهای سخت بوده، از تنگناهای بزرگ و دشوار تاریخی، همواره سربلند بیرون آمده است. در آینده نیز به یاری نسل نوجوان و جوان خرد و دانشدوست خود، همچون شمایانی که امشب در همین جمع حضور دارید، ققنوسها از دل خاکستر خود تولدی دوباره یافته و خواهند یافت. نسلی نو که از بیهقیها، خواجه رشید فضلالله همدانیها و عطاء ملک جوینیها و از بزرگان عصر ما همچون پرویز ناتلخانلریها، غلامحسین یوسفیها، محمدعلی موحدها، شفیعی کدکنیها، ژاله آموزگارها و اصغر دادبهها، علی دهباشیها و سعید حمیدیانها، عقلانیت، اعتدال، روششناسی، شرافت علمی و حقیقتجویی، آزادگی، انسانی نگریستن و انسانی زیستن و ایران دوستی را خواهد آموخت.
جلالی در پایان گفت: استاد حمیدیان ادبیات را زیسته و در ادبیات و با ادبیات نفس کشیده، خاصه از فردوسی و سعدی در منش شخصیتی و روش علمی بسیار آموخته است. تا زمانی که ایران و فرهنگ و ادب و زبان فارسی باقی و برجاست، نام استاد حمیدیان برجای خواهد ماند.
سعید حمیدیان نیز در سخنانی گفت: از این همه لطف، این همه دوستی و این همه تشویق و انگیزهدهی از جانب دوستان فرزانه و فاضل خودم، بینهایت متشکرم. از دوستانی که خودشان اهل فضل و کَرَم و ادب و هنر هم هستند، برای برپایی چنین جمع شریفی، زحمت میکشند، تشکر میکنم. شخصا به آن چیزهایی که مقدس میدانم، شرمنده الطاف و زحمات هستم. زمانی که پیشنهاد کردند، مجلس شریفی را برگزار کنند، در ابتدا اعراض کردم و گفتم اگر زحمت نکشید یا من زحمت بیش ندهم، بهتر است ولی خب دوستان بنده را قانع کردند که میخواهند این کار را بکنند و من هم سلمنا گفتم. بخصوص یکی از جهات شادی من در این جمع گرامی، دیدار دوستانی است که سالهای سال ندیده بودم و مشتاق دیدنشان بودم. یکی از بزرگان، جناب دکتر محمدرضا سنگری است که سالها در دانشگاه اهواز در خدمتشان بودم و خاطرات بسیار خوبی از فضل و دانش و در حقیقت مجموعه معارف اسلامی و ایرانی که در وجودشان هست، دارم. دوستان دیگری هم هستند که برای پرهیز از تطویل کلام نامشان را به زبان نیاوردم.
او با بیان اینکه دوستانی که در مجمع بزرگ سخنرانی فرمودند، بنده را شرمسار الطاف خود کردند، در سخنانی درباره رنجی که به واسطه فوت دخترش و بیماری همسرش بر او عارض شده است، گفت و یادآور شد خواسته با حضور در این مراسم اندکی غمهای خود را از یاد ببرد.
منبع: ایسنا