میراث مکتوب – در سال ۷۹۹ ه.ق. تیمور لنگ که همچنان به کشورگشایی و قتل و غارت در بیش از نیمی از جهان متمدّن آن روزگار مشغول بود، شاهرخ چهارمین و کوچک ترین پسرش را به حکومت خراسان، سیستان و طبرستان در هرات مأمور ساخت. کمی پس از مرگ تیمور این شاهزادۀ متعادل به جای پدر بر تخت سلطنت نشست و پایتخت را از سمرقند در ماوراء النهر، به هرات در خراسان بزرگ منتقل ساخت و بدین ترتیب بر سرعت آبادانی این دیار که در دوران ولایت او آغاز شده بود، به واسطۀ گنج های تیمور و توجّه شاهرخ به امور عمرانی و فرهنگی افزوده شد. به کوش شهای شاهرخ در آبادانی و توسعۀ دانش و هنر باید حمای تهای فرزندش، بایسنغرمیرزا را نیز افزود
.
پس از مرگ شاهرخ هرات چندین بار در نزاع های شاهزادگان تیموری میان آنها دست به دست گردید. با این وجود تسلط سلطان حسین بایقرا و حکومت او بر هرات بین سال ۸۷۵ تا ۹۱۱ ه.ق. در یک دورۀ نسبتاً طولانی، آرامش و آبادانی را به این شهر بازمی گرداند. ثروت و شوکت سلطان و وزیر هنر پرورش امیر علیشیر نوایی، این بهشت ذوق و هنر را غرق در جلال و زیبایی کرده بود و هنرمندان بزرگ از همه جا بدین ارض موعود روی آورده بودند. «با این همه هیچ کس قدرت و حشمت یک ملّی درویش سادۀ اهل جام را، که نورالدّین عبدالرحمن خوانده می شد و شاعر نیز بود، نداشت و این درویش ساده که با احترام تمام عارف جام لقب گرفته بود، در حقیقت سلطان معنوی هرات به شمار می آمد.
متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید.
