میراث مکتوب- تاریخ بیهقی از جمله آثار گرانسنگ نثر فارسی است که با توجه به موضوع آن، در دو حوزه ادبیات و تاریخ، مورد نقد و بررسی قرار میگیرد. یکی از مهمترین پرسشهایی که درباره این کتاب مطرح است، میزان حجم و محتوای این کتاب است. موضوع تاریخ بیهقی، چنانکه امروزه در دست ماست، روایتگر چگونگی به قدرت رسیدن مسعود غزنوی و حوادث دوران زمامداری وی تا اندکی پیش از مرگ اوست. ظاهراً بیهقی در پی تکمیل تاریخ خویش تا پایان دوران مسعود و نوشتن تاریخ جانشینان مسعود نیز بوده است. عدهای از پژوهشگران بر اساس پارهای از مطالب کتاب و نیز سخنان ابنفندق و اشارات چندی که در بعضی از کتابها آمده است، چنین استنباط کردهاند که حجم این کتاب، بسی فزونتر از آن چیزی است که امروزه در دسترس است.
آنچه امروزه از کتاب تاریخ بیهقی موجود است، شامل حوادث بین سالهای ۴۲۱ تا ۴۳۲ هجری قمری بوده که درواقع برابر است با کل دوران حکومت مسعود غزنوی، به اضافهی بخشی هم درباره خوارزم و وقایع آن سرزمین. همچنین بیهقی در جاهایی از کتاب با توجه به موضوعات و حوادثی که روایت میکند، مطالبی را از دورههای گذشته بازگو میکند یا به آنها ارجاع میدهد.
تاریخ بیهقی که امروزه در دست ماست، روایت چگونگی به قدرت رسیدن سلطان مسعود غزنوی و اتفاقات دوران حکومت وی تا فاصله کوتاهی از مرگ اوست. کتاب تاریخ بیهقی، که به بررسی حوادث چهل و دو سال از پادشاهی سلسله غزنویان پرداخته است، بنا بر ادعای ابوالحسن علی بن زید بیهقی ملقب به ابن فندوق؛ نویسنده قرن ششم هجری، بیش از سی جلد بوده است. علی بن زید بیهقی گفته است که تعدادی از سی جلد را در کتابخانهی سرخس و چند جلد در کتابخانهی مدرسه خاتون مهد عراق و چند جلد در دست افراد گوناگون دیده است و تمام جلدها را هرگز ندیده است.
حقیقتپژوهی و رعایت عدل و انصاف در اظهارنظرها، نکتهسنجی و باریکبینی، قدرت استنباط و شناخت بیهقی از جامعه عصر خود، و همینطور معرفی منبع اطلاعات در موضوعات مختلف، عمدهترین نکاتی هستند که بر ارزش و اهمیت این کتاب افزوده و خواندن آن را پراهمیت میکند. بیهقی با نگارش اثر فاخر مذکور، دانش، بینش و هنر نویسندگی خود را نمودار میکند که «علیاکبر فیاض» و «خلیل خطیبرهبر» از مصححان این کتاب ارزشمند هستند. از لابهلای کتاب میتوان به ایمان، خداترسی، اخلاقمدار بودن، شایستگی و درستی نویسنده پی برد.
کتاب «تاریخ بیهقی» از نظر علمی، دقت نظر و صحت، جزو بینظیرترین آثار بوده؛ چراکه نویسنده هر آنچه نوشته یا خود به چشم دیده، یا در کتب معتبر خوانده و یا از موثقان شنیده است؛ نکته جالب توجه دیگر این کتاب، انتقاد نویسنده از برخی رفتار غزنویان بوده که از این محکوم کردنها و اظهار رأی خود، ابایی ندارد. بیهقی در اثر خود برای پندآموزی، داستانهای تاریخی نیز میآورد که جای دادن این «اپیزودها» و استفاده از شیوه «فلشبک» در اثر، تقاطع تلفیق این کتاب تاریخی با ادبیات پارسی است.
همچنین مخاطباندیشی نویسنده موجب شده است برای ایجاد کشش، از شگردهایی استفاده کند؛ وی ارتباطی صمیمانه با مخاطب برقرار میکند، مثلاً در جایجای کتاب با فروتنی بابت درازگوییاش عذرخواهی کرده، با لحنی احترامآمیز از افراد یاد میکند، درباره آنان واقعبینانه و منصفانه داوری دارد و جایی که از صحت مطلبی مطمئن نیست، با ذکر «و اللهاعلم بالصّواب» خود را در کنار مخاطب قرار میدهد!
بیهقی با نشان دادن ویژگیهای بیرونی و درونی شخصیتها، چهرهای ملموس از آنان برای خواننده به تصویر میکشد. زمان و مکانی که داستان در آن اتفاق میافتد و آن را صحنه میگویند، نویسنده به نحو زیبایی توصیف میکند. مکالمه نیز در تاریخ بیهقی بهکار گرفته شده و حتی مواردی از گفتار درونی نیز در تاریخ بیهقی مشاهده میشود که این کتاب تاریخی را به پیشوند «ادبی» مزین میکند.
در «تاریخ بیهقی» نام گروهی از شاعران و حدود ۴۵۰ بیت از اشعار آنان آمده است؛ این کتاب که به دریغ تنها عنوان تاریخی دارد، اندوخته بزرگی از امثال و حکم نیز بوده و ازنظر سبک نوشتن آن باید گفت نویسنده زیبایی را در سادگی جسته و این اثر بسیار روان، جذاب و درنهایت بلاغت است. بهواقع بیهقی در دوره خود صاحب سبک بوده و مانند سعدی شیوهای «سهل ممتنع» دارد؛ همچنین این نویسنده در گزیدن واژهها جهت انتخاب بهترینها، وسواس به خرج میدهد.
در بخشی از این کتاب، بیهقی آدمی را به شناخت خویش و خدا فرا میخواند و توصیههای اخلاقی دارد که اثر او را از مرز تاریخی و ادبی بودن نیز میگذراند؛ همچنین با مطالعه این کتاب به سبک زندگی اسلامی- ایرانی، مردمشناسی و جامعهشناسی و اطلاعات جغرافیایی نیز دست مییابیم.
یکی از پراهمیتترین پرسمان فرهنگی ایرانیان، ماندگاری فرهنگی در درازنای هزارههاست. برای این ماندگاری فرهنگی، نخبگان بسیاری تلاش کردند. بسیاری از دیوانسالاران ایرانی در پاسداری از فرهنگ ایران و انتقال آن به دورههای سپسین کوشا بودند. یکی از این دیوانسالاران خردمند و توانا، ابوالفضل بیهقی است. در کتاب تاریخ بیهقی بسیاری از مولفههای فرهنگی ایرانیان باستان بازتاب یافته است. بازتاب فرهنگهایی مانند الهی بودن مقام سلطنت و فره ایزدی، دادگری پادشاه، همنشینی با خردمندان، شادزیستی، نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، هدیه و پیشکش، آیین شکار، ارتش چندملیتی و گارد جاویدان، سنت نان و نمک و… در کتاب تاریخ بیهقی است.
یکی دیکر از مفاهیم بارز اساطیری که در ایران پس از اسلام نیز در میان عموم مردم و آثار مکتوب به حیات خویش ادامه داد، فرّه باوری است. بررسی جلوههای این اندیشه که در روندِ دگردیسی خود از دوران باستان به بعد، تغییراتی گوناگون در کیفیّت و کارکرد یافته است، یکی از زمینههای جذاب و سودمند پژوهشی است که ارزشهای تاریخی، جامعه شناختی، روانشناختی و حتی بلاغی بسیار دارد. بر اساس همین اهمیت، این مقاله بر آن است مهمترین نمودهای خودآگاه یا ناخودآگاه اعتقاد به فرّه را در یکی از برجسته ترین آثار منثور ادب فارسی که هم ماهیتی تاریخی و هم صورتی ادبی دارد، بررسی کند.
یافتهها نشان میدهند، فرّه باوری در این تاریخ، معمولاً در جریان رویدادهای کلان مربوط به شاهان و بعضی خصوصیات و رفتارهای آنان جلوه می کند. نمود آیینهایی چون جشن مهرگان نیز سهمی قابل توجه در این بروز دارد. رویکرد جبرگرایانه تاریخ بیهقی در مواضعی چون به قدرت رسیدن شاهان، حامل نمودهایی قابل تأمل از فرّه اندیشی است. جلوههای متعدد این تفکر در محتوا و فرم این اثر، انحراف کارکرد فرّه را از یک باور اساطیری به یک ابزار سیاسی- درباری، به خوبی بازتاب میدهند و تفاوت بعضی جزئیات آن را با صورت اصیل و باستانیش آشکار میکنند.
منبع: ایبنا