میراث مکتوب- نشست تخصصی «جوانان و شاهنامه فردوسی» در قالب سلسلهبرنامههای ادبیات کهن با محوریت رونمایی از دو اثر تازه با عنوان «فردوسینامه» و «۳۶۵ روز با شاهنامه فردوسی» با حضور منوچهر اکبرلو، مدرس دانشگاه، نویسنده و هنرپژوه، مرتضی صالحپور، مدیر نشر پادینا؛ علیاصغر شریعتزاده، مدیر نشر پازینه و محمدحامد اسماعیلپور، نویسنده و کارگردان هنرهای نمایشی یکشنبه، ۳۰ شهریورماه ۱۴۰۴ برگزار شد.
در ابتدای این نشست علیاصغر شریعتزاده به معرفی فعالیتهای علمی و فرهنگی خود پرداخت و توضیح داد: از نوجوانی به نگارش و مطالعه روزنامه علاقه داشتم و در دبیرستان، روزنامهدیواری منتشر میکردیم. سپس در سال ۱۳۵۰ وارد دانشگاه تهران شدم و در رشته جامعهشناسی به تحصیل پرداختم. همزمان بهعنوان شغل جانبی در حوزه نگارش و ویراستاری فعالیت میکردم و پایاننامهای درباره شاهرود نوشتم که به گفته استاد راهنما، اثری ارزشمند و بینظیر بود. پس از آن، بهعنوان کارشناس پژوهش مردمشناسی استخدام شدم و در استانهای مختلف به گردآوری فرهنگ مردم پرداختم. مقالات متعددی در مجامع علمی ارائه شد. سپس بهعنوان سردبیر مجله «میراث فرهنگی» و معاون سازمان میراث فرهنگی کشور فعالیت کردم و کتابها و مقالات متعددی در این حوزه منتشر کردم.
وی ادامه داد: با تغییر شرایط سیاسی در سال ۱۳۷۶، در عرصه نشر و مطبوعات مستقل فعالیت کردم. در این مسیر، آثار متعددی را تألیف و چاپ کردم، از جمله حدود ۸۰ عنوان کتاب در حوزه سکهشناسی ایران از دوران هخامنشی تا پهلوی که بیرقیب و یگانه در ایران و جهان دانسته میشود. همچنین در حوزه عرفان و شاهنامهپژوهی کتابها و مقالات فراوانی منتشر کردم. یکی از آثار بنده نیز در سال گذشته بهعنوان اثر برگزیده جشنواره ملی ادبیات معرفی شد. یکی از کتابهایی که در زمینه مردمشناسی منتشر کردم، فرهنگ مردم شاهرود بود که در حد خودش اثری ارزشمند محسوب میشود. اما نخستین فعالیت من در حوزه شاهنامه از سال ۱۳۷۹ با کتاب رازهای شاهنامه آغاز شد.
مدیر نشر پازینه با بیان اینکه در نشر کتاب به جوانان یاری میرساند به معرفی برخی دیگر از آثار مرتبط پرداخت و اضافه کرد: کتاب شاهنامه و زبان پهلوی تألیف دکتر داریوش اکبرزاده، زبانشناس برجسته ایران، اثری بسیار ارزشمند است. همچنین کتابی درباره تحلیل دو نگارگری از شاهنامه در کتابخانه و موزه ملی ملک و موزه گلستان منتشر شده است که به قلم دکتر شهیدزاده و دکتر عبدالمجید، استاد دانشگاه هنر، نگاشته شده است. این کتاب در میان دانشجویان و استادان هنرهای ایرانی استقبال زیادی یافت.
علیاصغر شریعتزاده در پایان سخنان خود گفت: سرمایهگذاری در جوانان نتیجهای ارزشمند برای آینده کشور دارد. به همین دلیل همیشه تأکید دارم که از جوانان با استعداد حتی از نظر مالی حمایت کنم و اگر لازم باشد یک کتاب وزین برای یک جوان چاپ کنم، این کار را انجام میدهم. باور دارم این خدمت در نهایت به نفع کشور است.
در بخش دیگر این نشست نیز منوچهر اکبرلو با اشاره به اینکه شاهنامه در گذر قرنها رازهای آشکار و پنهانی داشته و بخشی از هویت ما را تشکیل داده است، مطرح کرد: حتی کسانی که شاهنامه را نمیخوانند، نوعی پیوند عاطفی و فرهنگی با آن دارند. اما پرسش اینجاست که رابطه جوانان امروز با شاهنامه چیست و چه موانعی در این مسیر وجود دارد؟ من این موانع را بهعنوان هفتخان رویارویی جوانان با شاهنامه معرفی میکنم. جوانان امروز بیش از آنکه با قالبهای کلاسیک ادبی مانند حماسه، غزل یا قصیده درگیر باشند، با قالبهای مدرن مثل رمان، تئاتر، سینما و داستانگویی غربی روبهرو هستند. به همین دلیل ارتباط آنها با شاهنامه کاهش یافته است. راهکار بازگشت جوانان به شاهنامه، بازنویسی و بازآفرینی است. برخی بازنویسیها صرفاً شعر را به نثر تبدیل میکنند و واژههای دشوار را توضیح میدهند؛ این نخستین گام است. اما باید فراتر رفت و شاهنامه را با زبان امروز و قالبهای نوین به نسل جدید معرفی کرد.
او به بررسی بازنویسیها و بازآفرینیهای این شاهنامه پرداخت و گفت: خوشبختانه بازنویسیها بسیار زیادند. اگر آثار مربوط به کودک، نوجوان و جوان را کنار هم بگذاریم و مخاطب عمومی را هم در نظر بگیریم، به چند صد عنوان میرسیم. پژوهشی که در دهه ۷۰ انجام دادیم نشان میداد حدود ۱۵۰ تا ۱۶۰ کتاب در این زمینه وجود دارد، اما امروز این تعداد چند برابر شده است. بخشی از این بازآفرینیها به صورت کتاب است و بخشی دیگر به شکل فیلم، انیمیشن یا نمایشنامه. من به دلیل فعالیت در این سه حوزه، ناگزیرم هر آنچه در این زمینه تولید میشود مطالعه کنم.
اکبرلو افزود: در روایتهای شاهنامه، همانند دیگر آثار حماسی جهان، حضور نیروهای ماورایی طبیعی است؛ مانند دیو، غول یا سیمرغ. این موجودات واقعی نیستند اما قدرتهای خارقالعادهای دارند و حضور ناگهانی آنها بخشی از لذت متن است. در ادبیات حماسی این ضعف نیست، بلکه خصلت اثر است. اما در درام (نمایشنامه، فیلمنامه یا انیمیشن)، حضور ناگهانی چنین شخصیتهایی بدون مقدمهچینی و رابطه علت و معلولی پذیرفته نمیشود. تماشاگر امروزی اگر ببیند قهرمانی گرفتار مشکلی است و ناگهان موجودی پیدا شود و او را نجات دهد، آن را «آبکی» میداند. بنابراین در بازآفرینیهای نمایشی شاهنامه، باید این نکته مدنظر قرار گیرد.
این مدرس دانشگاه اضافه کرد: کشمکشهای اصلی در ادبیات حماسی بیشتر فیزیکیاند؛ کشتی گرفتن، شمشیرزنی، پرتاب نیزه، قطع سر و غیره. کشمکشهای روانی کمتر به چشم میآیند. در حالی که درام امروزی بر پایه کشمکشهای درونی و روانی است. برای نمونه در داستان رستم و سهراب دو بار کشتی گرفتن و سپس فروکردن خنجر در پهلوی سهراب دیده میشود. اما پرسش جذاب برای جوان امروز این است که چرا رستم پسر خود را کشت؟ فردوسی بهطور مستقیم دلیل نمیآورد و همین سکوت باعث میشود پژوهشگران به دنبال شواهد در متن باشند. این نوع پرسشگری، یعنی نگاه به مفاهیم پنهان پشت ماجرا، میتواند نسل جوان را به تفکر و بازآفرینی وادارد. این پرسشها میتوانند مسیرهای تازهای بگشایند؛ مثلاً اگر در کلاسها بگوییم چه میشد اگر سهراب، رستم را میکشت؟ دانشجویان متوجه میشوند که جهانبینی داستان دگرگون میشود. مفاهیمی چون پدرکشی، پسرکشی، عشق و وطندوستی به شکلی دیگر تعریف میشوند. چنین رویکردی نه تقلید، بلکه افزودن لایههای تازه بر ادبیات است.
اکبرلو در پایان سخنان خود به تجربههای جهانی اشاره کرد و ادامه داد: در غرب، نویسندگان بارها شخصیتهای مذهبی مانند عیسی مسیح یا موسی، یا شخصیتهای سیاسی و اسطورهای خود را با روایتهای تازه بازآفرینی کردهاند. ما نیز میتوانیم همین کار را با شاهنامه انجام دهیم. به صورت کلی باید به مفاهیم رمزی و نمادین در شاهنامه توجه کنیم. اگر به این رمزها بیاعتنا باشیم، به خطا میرویم. من مقالات متعددی در این زمینه نوشتهام؛ درباره نمادهای انسانی، رنگها، اشیا و عناصر طبیعی مانند کوه. رمزگشایی از این مفاهیم برای جوانان امروز میتواند شاهنامه را دوباره زنده کند.
در بخش دیگر نشست تخصصی «جوانان و شاهنامه فردوسی» مرتضی صالحپور با اشاره به اینکه ما ناشران و پژوهشگران هنوز شناخت دقیقی از جوانان نسل امروز نداریم، بیان کرد: آنان در دنیایی متفاوت زندگی میکنند و چارچوبهای ذهنیشان با ساختارهای سنتی ما فرق دارد. برای درک درست از آنان، باید به جهانشان وارد شویم. به همین دلیل، نسخهبرداری ساده از شاهنامه یا تبدیل آن به نثر، به دلیل عدم شناخت از جوانان، چندان موفق نیست؛ چراکه زیبایی و آهنگین بودن شعر فردوسی جذابیت خاصی دارد که با نثر ساده از دست میرود.
وی افزود: برای نمونه، بسیاری از بازیهای رایانهای که کودکان و نوجوانان امروز انجام میدهند، سرشار از صحنههای نبرد و خشونت است. بنابراین پرداختن به شاهنامه، با وجود نبردها و حماسههایش، اگر درست معرفی شود، میتواند برای آنان جذابتر از متون دستکاریشده باشد. نکته مهم این است که شاهنامه را باید بهعنوان یک دانشگاه دید، نه صرفاً یک کتاب ادبی. در بسیاری از حوزهها، از فرهنگ و فلسفه گرفته تا علم و ورزش، راهکارهایی در شاهنامه وجود دارد.
صالحپور در ادامه نمونهای را ذکر کرد: کتاب زمان در شاهنامه که اخیراً منتشر شد، اشعار فردوسی را از منظر نجوم بررسی کرده است. این اثر نشان میدهد حکیم طوس بر اخترشناسی و تقویمها تسلط کامل داشته است. همچنین وقتی از چوگان یا کشتی سخن میگوید، بهروشنی پیداست که خود به این ورزشها آشنایی داشته است. حتی در پرورش اسب و دیگر موضوعات نیز نکات علمی و دقیق فراوانی دیده میشود. بنابراین ما شاهنامهپژوهی را در اولویت قرار دادهایم.
مدیر نشر پادینا در پایان سخنان خود درباره آینده نشر گفت: جوانان امروز کمتر وقت برای مطالعه کتابهای قطور دارند. یکی از راهکارهای جذب آنان، قالبهای نوین مانند کمیک است. به همین دلیل، اثری با عنوان اژدهاک منتشر کردیم که در قالب کمیک به رویارویی رستم و ضحاک پرداخته است. در این اثر، بُعد انسانی و تردیدهای درونی شخصیتها پررنگ شده تا مخاطب جوان بیشتر درگیر شود. این مسیر میتواند با کمک پژوهشگران و نویسندگان ادامه یابد. امروز ابزارهای هوش مصنوعی کار را برای ناشران بسیار آسان کرده است. زمانی اگر میخواستیم تصویری از رستم بسازیم، باید میلیونها تومان هزینه میکردیم. اما اکنون با کمک هوش مصنوعی، میتوان در چند ثانیه یک صفحه کمیک طراحی کرد. این ابزارها میتوانند تولید آثار شاهنامهای را برای جوانان جذابتر کنند.
در ادامه نیز محمدحامد اسماعیلپور با اشاره به اینکه بازار فرهنگی جهان با معیارهای خودش حرکت میکند، مطرح کرد: بازار یک حکایت دارد، اما علم و پژوهش حکایتی دیگر. همانطور که استاد کیهان کلهر گفته است: هرچه هنر نابتر، مخاطبانش کمتر. پس نباید این دو را با یک متر سنجید. در سرزمینهایی که علم و معرفت ارزشمند است، حکومتها هزینه کارهای پژوهشی و ریشهای را میدهند تا پژوهشگر بینیاز از بازار، کار علمی و ماندگار تولید کند. اما متاسفانه در کشور ما چنین نیست. رسانه و تبلیغات نقش تعیینکننده دارند.
او به جوانی در شاهنامه از نگاه فردوسی پرداخت و عنوان کرد: فردوسی، مفهوم جوانی را بهگونهای ویژه مطرح میکند. جوانی در شاهنامه در تقابل با پیری به معنای سفیدی مو نیست، بلکه با کهنسالی و فرسودگی برابر است. کودک میتواند پیرزاده باشد؛ همانطور که زال از آغاز پیر به دنیا آمد. در فرهنگ ایرانی، جوانی پدیدهای بهشتی است؛ در بهشت، همه در سن پانزدهسالگیاند، از نظر جسمی جوان اما از نظر ذهنی بالغ و کامل.
اسماعیلپور افزود: در شاهنامه چندین نوع جوان میبینیم؛ جوانان با خوی بد مانند ضحاک و افراسیاب که ذاتاً اهریمنیاند. جوانان خام که بیتجربگی آنان را به نابودی میکشاند؛ مانند سیامک و ایرج. جوانان پیرزاده که خردمند و راهنما هستند؛ مانند زال که نامش خود به معنای پیر است و هرگز به مرگ دچار نمیشود. جوان معصوم مانند سیاوش که به دلیل پاکی و نپذیرفتن فریب و دروغ، قربانی میشود. جوانان طغیانگر همچون سهراب و اسفندیار که با وجود پاکدلی، به دلیل خامی و نبود مشاور، سرنوشتی تلخ دارند. جوانان پیروز و موفق که در کنار پیران خردمند قرار میگیرند؛ مانند هوشنگ در کنار کیومرث، منوچهر با راهنمایی فریدون و در رأس همه رستم که زیر نظر زال و حکمت سیمرغی پرورش یافت.
این کارگردان گفت: رستم تا وقتی جوان است، رهاییبخش و امیدبخش است؛ مشکلات را حل میکند و ایران را نجات میدهد. اما در کهنسالی دیگر کارگشا نیست و فقط واکنشی عمل میکند. در نهایت، وقتی در چاه گرفتار میشود، خود زخمی برنمیدارد، تنها رخش آسیب میبیند. رستم که خسته و ناتوان شده، گویی خودخواسته عرصه را ترک میکند. این نیز نشان میدهد که در نگاه فردوسی، جوانی مظهر پویایی و امید و پیری زمان واگذاری و کنارهگیری است.
منبع: ایبنا