میراث مکتوب- ویلم فلور، ایرانشناس و پژوهشگر تاریخ اجتماعی و سیاسی هلندی، به مناسبت یکصدمین زادروز ایرج افشار یادداشت کوتاهی دربارۀ او نوشته است که در ادامه متن آن را میخوانید.
من برای نخستینبار در سال ۱۹۶۸ میلادی در تهران با ایرج افشار ملاقات کردم. گرچه در آن زمان حتی یک پژوهشگر نوپا هم نبودم، چرا که هنوز هیچ مقاله یا کتابی ننوشته بودم، او با آغوش باز از من استقبال کرد و وقت گذاشت تا در یافتن منابع پژوهشم کمکم کند و مرا به بسیاری از دانشمندان برجسته ایرانی معرفی کرد.
این دیدار نخستین، به دیدارهای متعدد دیگری انجامید؛ چه در خانه یا دفترش در تهران، و چه در واشنگتن، جایی که از سال ۱۹۸۳ در آن زندگی میکردم. گفتوگو با ایرج همیشه لذتبخش بود، نه فقط بهخاطر اینکه منبعی از اطلاعات و خرد بود، بلکه چون شوخطبعی خاصی داشت و طنزش بسیار خشک و ظریف بود. آخرین بار در سال ۲۰۱۰ او را دیدم.
ایرج تنها یک انسان نبود؛ او یک نهاد، یک کارخانه بود، چرا که نه فقط نویسنده کتابها بود. او همچنین ویراستار کتابها و نسخههای خطی، ویراستار نشریات علمی، استاد دانشگاه، مدیر کتابخانه دانشگاه تهران، کتابشناس، برگزارکننده همایشها، و از همه مهمتر، الگویی الهامبخش برای همه ایرانشناسان بود.
ایرج به بیش از یک معنا از میان ما رفته است؛ چرا که خلأیی که از خود بهجا گذاشته هنوز توسط دیگران پر نشده، زیرا در این زندگی فقط یک ایرج افشار وجود داشت و دارد.