میراث مکتوب- ایرج افشار، ایرانپژوه و کتابشناس برجستهای بود که به واسطه تسلط و تبحرش در زمینههای گوناگون فرهنگی از کتابداری تا سردبیری مجلات فرهنگی و نسخهشناسی او را به یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای فرهنگی در ایران بدل کرد که نام و آوازهاش از مرزهای ایران فراتر رفت.
ایرج افشار در خانوادهای فرهنگدوست و ایراندوست از تبار یزدیها زاده شد. در تهران زندگی کرد، اما راه پدر خود محمود افشار یزدی را در راه ایراندوستی ادامه داد و روزنههای جدیدی را در این راه گشود. او تنها دستیار پدر در چاپ مجله «آینده» نبود و نماند بلکه خود بدایعنگار ایرانشناسی شد.
مرگ ایرج افشار را در اسفندماه سال 1389 از خیل دوستدارانش ربود و خاک به وجود او مزین شد. در این روزها که هشتمین سالروز درگذشت این استاد بیبدیل عرصه کتابداری و ایرانشناسی را پشت سر گذاشتیم، نگاهی کوتاه به نشریه «یزد و یزدیها» کرده ایم.
«یزد و یزدیها» که عنوان نشریهای برای پاسداشت آداب و رسوم یزدیها و معرفی «یزدشهر» است، این شماره خود را به انتشار دستنوشتههای یاران و دوستان نزدیک و شاگردان «ایرج افشار» درباره خدمات علمی و فرهنگی این ایرانشناس نامی اختصاص داده است.
حسین مسرت، که خود از کتابشناسان و پژوهشگران یزدی است سردبیری این شماره را بر عهده داشته و در دیباچه «یزد و یزدیها» چنین نوشته است:«درگذشت ایرانشناس نامور و کتابشناس نامدار، استاد ایرج افشار برای جامعه فرهنگی، ادبی و تاریخی ایران و جهان رخدادی ناگور بود، او که هنوز بسیار پرتوان و کارآمد مینمود و هنوز با همان نیروی همیشگی راهی سفرهای دور و دراز ایرانگردی میشد، به یکباره دچار بیماری جانکاهی شد که قامت استوار او را فرسود و ناکارآمد کرد.»
مسرت درباره چگونگی انتشار این مجموعه به همکاری دوستان قلمزن یزدی اشاره کرده و این مجموعه راکمترین قدرشناسی درحق ایرج افشار دانسته است. وی مینویسد:« او (ایرج افشار) که دهها یادنامه و ارجنامه و جشننامه در حق بزرگان فرهنگ و ادب گرد آورده بود. حال ما که کمترین هم نیستیم، سعی نمودهایم مجموعهای فراهم آوریم که هر چند شتابزده و نه در خور استاد است. باشد که در پیشگاه اهل ادب پذیرفته گردد. بیشترینه گفتارها برگرفته از پایگاههای خبری و اطلاعرسانی است.»
افشار؛ انسانی چند بعدی
«سیلمانی در پای مور» عنوان یادداشتی از استاد محمدابراهیم باستانی پاریزی است که در روزنامه اطلاعات به چاپ رسیده و در نشریه «یزد و یزدیها» نیز بازچاپ شده و در اختیار خوانندگان قرار گرفته است. در بخشی از این یادداشت میخوانیم:« ایرج افشار هم رفت. او که بارها تا قله البرز بالا رفته بود، اینک تن به خاک دامنههای البرز خواهد سپرد. آشنایی من و افشار امروزی و دیروزی نیست.بیش از شصت سال پیش، یعنی پیش از آنکه من افشار را به چشم سر ببینم، با دل با او آشنایی یافتم.»
استاد باستانی چنین مینویسد:« خصوصیات افشار یکی و دو تا نیست. او در فرهنگ ایرانزمین، یک انسان چند بعدی است. درست است که هیچ روزی نیست که قلم از دست او افتاده باشد و هیچ مجله معتبری نیست که مقالهای از او نداشته باشد. نام بر پشت بیش از سیصد جلد کتاب رقم خورده است ولی این تنها خاصه و امتیاز افشار نیست. مردی که در امانتداری و انصاف نموه یک انسان کامل بود. بزرگترین رجال ایران، خاطرات خود را از جان عزیزتر میداشتهاند و اغلب به فرزندان و خانواده خود نمیسپردهاند، آن خاطرات و یادداشتها را به افشار سپردهاند و او، بدون اینکه اندک سواستفادهای از این آثار کرده باشد،به موقع و در امکانات مخصوص به چاپ و تکثیر آن پرداخته است.»
ژاله آموزگار، استاد زبانهای باستانی دانشگاه تهران و یکی از دوستان ایرج افشار در گفتوگو با «خبرآنلاین» درباره ایرج افشار و در رثای وی میگوید:« من فکر نمیکنم مادر گیتی بتواند دوباره در این دوران کسی مثل ایرج افشار بیاورد. یعنی او از نسل کسانی بود که اگر معنی منفیاش را نگیرید، جزو غولهای ایرانشناسی بودند. مثل محمد قزوینی. او مردی بود از تبار بزرگان وواقعا جزو آخرینهایی است که رفت و هیچکسی جای او را نخواهد گرفت. من به معنی واقعی متاثرم. ما بزرگی را از دست دادیم که هیچ کس جای او نخواهد آمد. ایرج افشار همیشه محبوب بود. همیشه محترم بود. همه همیشه دوستش داشتند. او همچنین کتابشناسی بزرگ بود. اصلا ایشان پایهگذار کتابشناسی و نسخهشناسی هستند. در دانشگاه تهران همه چیز با او شروع شد.»
یادداشت اکبر ایرانی، مدیر مرکز پژوهشی میراث مکتوب، باعنوان «آب زلال لایزال عشق» از دیگر یادداشتهای بازچاپ شده در این مجله است. در بخشی از یادداشت ایرانی میخوانیم:« بیگفتوگو استاد ایرج افشار دست کم در یکصد سال اخیز با اوصاف عدیدهای که بدان متصف و متجلی بود،بدیل و نظیری نداشت. نه تنها از لحاظ کمیت و کیفیت آثاری که از خود بر جای گذاشت، که با منش و اخلاق و فروتنی و شاگردپروری و شیفتگی و شیدایی به کتاب و فرهنگ ایران زمین، جانهای تشنهکامان بسیاری از علاقهمندان را سیراب و جوانان بیشماری را به فرهنگ ایران و آثار و مآثر و مواریث مکتوب فرهنگ و تمدن ایران و اسلام آشنا کرد.»
افشار؛ فرصتی مغتنم برای محققان غیرایرانی
عارف نوشاهی مصحح و پژوهشگر پاکستانی نیز در یادداشت کوتاهی که در سایت اطلاعرسانی موسسه پژوهشی میراث مکتوب منتشر شده و در این نشریه نیز در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است، وجود استاد افشار را برای هر غیرایرانی که برای زبان فارسی و فرهنگ ایرانی کار میکرد را موجب قوه کار و تشویق دانسته است. وی که این یادداشت را برای موسسه پژوهشی میراث مکتوب ارسال کرده است مینویسد:«
آقای ایرانی عزیز اندوه و سوگ شما را درک میکنم، من نیز حالتی شبیه شما را دارم، اصلا آماده شنیدن این خبر نبودم. آن روز تابستانی که باهم در مرکز دایرهالمعارف بزرگ استاد را دیدیم و مساله معطل بودن چاپ فهرست شبهقاره را پیش کشیدیم و شما گفتید دوسال وقت میگیرد تا این فهرست چاپ شود، یادتان است استاد به شما چه گفت؟ زود چاپ کنید تا دوسال دیگر کسی نباشد چه؟ افسوس و دریغا که دیگر نیست.»
علاقهمندان در بخش دیگری از نشریه «یزد و یزدیها» یادداشتی به قلم شمس الملوک مصاحب شاعر و نویسنده را از نظر میگذرانند. این یادداشت در ارجنامه استاد ایرج افشار منتشر و در این نشریه نیز دوباره خواندنی شده است.. در بخشی از یادداشت وی میخوانیم:« گمان نمیکنم خدمات و زحمات و ارج و بهای این خدمات ادبی و فرهنگی «استاد ایرج افشار» در طول سالیان متمادی بر اهل فضل و ادب و محققان و دانش پژوهان در ایران مستشرقان و علاقهمندان به زبان و ادب فارسی در کشورهای خارجه بر ارباب معرفت پوشیده باشد.».
مصاحب در ادامه می نویسد:«استاد ایرج افشار گنجوری است که اهل فن و تاریخ و ادبیات با اسناد و مدارک تاریخی و نایاب خود را به این گنجور امین میسپارند تا به موقع خود درج کند و آن آثار بینظیر یا کمنظیر از دستبرد زمان و محو و اضمحلال یا در زیر گرد و غبار زمان از بین نرود.»
«لطفهای پنهانی استاد ایرج افشار» یادداشت دیگری است که حسین مسرت دررثای استاد خود نگاشته است. وی در این یادداشت با اشاره به آشنایی با آثار ایرج فشار درنوجوانیاش مینویسد:«در سال 1363 به گونهای جدی وارد عرصه پژوهش در تاریخ و فرهنگ یزد شدم، بیش از پیش با نام و کارهای او برخورد کردم. در سال 1367 که این کمترین با کمترین بضاعت علمی پای در راه تصحیح کتابهای خطی گذاشته بودم و نخستین کتاب خود را درادبیات یزد به نام تذکره میکده تالیف وامق یزدی آماده کرده بودم، بزرگمردی بایسته بود تا به این نوپا جسارت دهد و او وارد حوزه نشر کند. پس پذیرفت و با بزرگواری تمام، خود حتا افزون بر نظارت کا رغلطگیری آن را بر عهده داشت و کتاب را در سال 1371 سلسله انتشارات فرهنگ ایران زمین چاپ کرد.»
میرزا محمد کاظمینی، موسس و مدیر بنیاد ریحانه الرسول یزد و از فعالان فرهنگی استان یزد است که ایرج افشار را در یادداشتی «ایران شناس واقعی» می داند. در بخشی از این یادداشت کوتاه وی میخوانیم:«افتادگی او زبانزد همگان بود، چرا که در هر کنگره و همایش و نکوداشتی یادداشت او و مقالات او رتبه اول را کسب میکرد اما هنگام جایزه، یک لحظه ناپدید میگشت. ایشان موقوفات بزرگ مرحوم پدرش دکتر افشار را به خوبی پاسداری نمود و کتابخانه سی هزار جلدی خود را با همه مقالات علمی و دستنوشتههای آن به مرکز دایره المعارف اهدا نمود.»
شماره سی و ششم نشریه «یزد و یزدیها» پاییز امسال منتشر شده است. علاقهمندان به مطالعه مطالب این شماره نشریه میتوانند آن را به بهای سی هزار تومان خریداری کنند.
گزارش از مریم مرادخانی